eitaa logo
زورخانه خلاق ایران
1.8هزار دنبال‌کننده
859 عکس
456 ویدیو
5 فایل
زورخــــانه خـــــلاق پهــــلوان سعیـــــــد گلزار شهیدان سعید و محمد طوقانی 📌کاشان، بلوار قطب راوندی، روبروی پارک مدنی بایـــد قـــوی شویم💪 ادمین: @Zoorkhaneadmin https://zil.ink/zooorkhane www.zoorkhane.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸توی عرفان میگن: «الرفیق، ثم الطریق» یعنی اگه میخوای به یه جایی برسی، قبل از حرکت رفیق خوب پیدا کن. ولی اون مال راه عرفانه، راه فرق داره.😂 برعکسه انگار.😁 «الطریق ثم الرفیق» یعنی تو حرکت کن، رفیقات با من.💪 «رفیق راه»های امام رضایی و دوست‌داشتنی 🔸🔸 تازه با هم رفیق شدیم.😊 یکی نابیناس یکی زائراولی یکی ناشنوا یکی معلول جسمی یکی فرزند بهزیستی ولی همه یکدل💪 یک دل امام رضایی ❤️ ____ | درراه @zoorkhane_ir
نهار بین راه واستادیم. یه امامزاده هم وضو گرفتیم هم نماز خوردیم🙈 هم نامی‌نو خوندیم. 😁 🔸کلا حواست پرت بودیم. سرنماز هم تو نخ جعبه‌ی بودیم ولی سرنخی پیدا نکردیم.😬 امان از فضولی😬 اماااان😬😬😬 شش دانگ حواسش جمع جعبه هست و نمیزاره کسی بفهمه چی توشه. _ @zoorkhane_ir
🔸 موقع نهار هم جعبه رو با خودش آورده بود سرسفره.😳 ___ @zoorkhane_ir
🔸نامی‌نو ها که تموم شد، همراه «آق_محمد» جعبه خالی نامی نوها رو برد، پشت شمشادها. 🔸وقتی برگشت اون جعبه قبلی دستش نبود. انگار هر چی توش بود، ریخته بود توی این جعبه نامی‌نو و آورد دوباره تحویل داد. 🔸همه مشکوک شدن.🤨 بمب نباشه تو جعبه‌شون😡 البته اگه دیر کنن، قبل از اینکه با بمب بترکیم، از فضولی میترکیم!😁 ___ | درراه @zoorkhane_ir
دامغان شهر پسته هست. 🔸بین راه یه جا واستادیم که از نزدیک پسته ببینیم. چون خریدنی نبود انگار، با این قیمت‌هاش😁 یه جا یه سری پسته گذاشته بودن که اونقدر بزرگ بود که نابیناها هم می‌دیدن.😳 آق_محمد هم پیاده شده بود و طبق معمول با جعبه مخصوص جداناشدنی از خودش با پسته‌ها یه عکس یادگاری گرفتیم. ___ نابینای کامل است. | درراه @zoorkhane_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸این ویدیو پیشنهاد یکی از هاست. میگه چند ماهی هست که فقط حال دلم با این نماهنگ خوب میشد. فکرش رو نمی‌کردم همچین روزی برای اولین بار مشهد باشم. ___ @zoorkhane_ir
نزدیک سحر رسیدیم هتل.🥱 معمولا هتل‌ها شرایط مناسبی برای معلولین ندارن. واسه کاروان معلولین، پیدا کردن هتلی «مناسب معلولین» کار راحتی نیست. گزینه های زیادی هم معمولا موجود نیست.😞 ..و این قصه پردرد خیلی از معلولین هست در مسافرت.😐 ولی هتل فعلی که نهایتا در اون مستقر شدیم، شرایط ش فرق داره که مفصل‌تر نشون میدیم. ____ فعلا همه تو کف هتل هستن.😄 تو همکف نه ها، تو کف😂 | | @zoorkhane_ir
🔸پرچمدار کاروان، «امیرحسین» است. امیرحسین کلاس نهم هست. هم از بچه‌های ورزشکار زورخانه پهلوان سعید هست و از بچه‌های چایخانه. «بسیار پرانرژی و پایه کار» تا میبینه کاری روی زمین هست، دست به کار میشه.💪 همینجوری هم شد پرچمدار کاروان. پرچم روی زمین بود، برداشت.😂 کلا این معلولین، خیلی پایه کار هستن، ولی «آدمهایی که بلد باشند کار جلوی دست این افراد بزارن» تو جامعه کم هستن. اگر یاد بگیریم، به معلولین به جای عینک تهدید با عینک فرصت بهشون نگاه کنیم، گره‌های خیلی بزرگی رو میتونیم باز کنیم. ___ @zoorkhane_ir
🔸از امروز کار موکب هم شروع شد. فرق این موکب با بقیه موکب‌ها اینه که معلولین داخل موکب هستن، نه بیرون. 🔸معلولین، داخل موکب برای بقیه پذیرایی آماده میکنند و خدمت‌رسانی میکنن. 🔸این معلولین، شامل ناشنوایان و کم شنوایان، نابینایان و کم‌بینایان، و معلولین جسمی هستن. البته بقیه افراد ه‍م پابه‌پای معلولین خدمت‌رسانی میکنن. 🔸 «امیرحسین» هم بعد حرم به موکب که میرسه، پرچم رو زمین میزاره، آستین‌ها را بالا نمیزنه (چون بی‌آستین پوشیده😁)، یه بسم الله میگه، کلاه و دستکش بهداشتی رو میپوشه و شروع می‌کنه به خادمی. امشب ساندویچ سیب‌زمینی و همبرگر درست میکردن. خیلی چسبید.😋 فردا هم شربت و آب معدنی و کباب ترکی درست میکنن. ___ @zoorkhane_ir
🔸قشنگ‌ترین جای هتل اسمش هست. «هتل رئوف» میدونین کدوم رئوف؟!🤔 میشناسین؟! این رئوفی که میشناسم من رَد نکرده ز خانه اش دشمن پسرِ فاطمه است پس حتما به قسم نیست احتیاج اصلا دردهامان دواشود اینجا گِرِهِ کور واشود اینجا😢 ___ | @zoorkhane_ir
زورخانه خلاق ایران
ما اولین مهمانان این هتل، در مشهد هستیم👆 🔸یه هتل متفاوت که واسه معلولین کاملا مناسب‌سازی شده. هم واس
🔸همه چیز هتل نو بود و ما اولین استفاده‌کننده‌هاش. فرش و موکت های بوی نوی میده هنوز. دمپایی‌ها نو نو☺️ حوله‌ها آکبند بود و تا حالا شسته نشده بود.☺️ پتوها تازه از جعبه در میومد و هنوز کارت و برچسب خریدش روش بود. 😉 ___ 🔸انگار امام رضا سفارش معلولین رو دعوت کرده.❤️ @zoorkhane_ir
چجوری این هتل قسمت و روزی معلولین کاروان کاشان شد؟🤔 🔸حدودا بیست روز پیش بود که چندتا از نوجوون‌های ناشنوا، کم‌شنوا و کاشت حلزون کاشان و آران و بیدگل یه نامه ساده نوشتن به معاون وزیر و رئیس سازمان بهزیستی کشور. 🔸اون نامه چرخید و چرخید تا به دفتر ریاست سازمان رسید. از قضا موافقت شد و هتل رئوف که قبلاً افتتاح شده بود ولی بهره برداری نشده بود، برای این کاروان در نظر گرفته شد و حالا اولین مهمانان این هتل، همین کاروان هستند. 🔸هر چند خود نوجوان‌ها شرایطشان مهیا نبود و از کاروان جاماندند، ولی قطعا در ثواب بقیه شریک هستند و ان‌شاءالله در صورت ادامه فعالیت هتل، «کاروان ویژه » یک بار، به زودی زائر امام رضا علیه‌السلام باشند. ____ | @zoorkhane_ir
🔸ساخت حال خوب واسه خانواده بهزیستی و معلولین، ماموریت این هتل هست. احتمالا چون «فرش گیفت» هم در ساخت «حال خوب» واسه آدم‌ها خیلی موثره، برا دکور هتل گزینه مناسبی بوده. 🔸«فرش گیفت»های امام رضایی تولید کاشان است و سوغات مشهد. كاشونی‌ها که از جلو فرش‌گیفت تو راهروها رد می‌شن، بازوهاشون💪 ورم می‌کنه به نشانه قدرت😁 ___ یه نکات جالب هتل این بود که کل هتل با تزیین شده بود. فرش‌گیفت ها هم مثل بقیه چیزهای هتل نو بود و ما اولین نفراتی بودیم که نگاه‌شون میکردیم. @zoorkhane_ir
زورخانه خلاق ایران
قبول کرد👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«آنباکسینگ جعبه آقامحمد» 👆 بالاخره جعبه رو باز کرد. 🔸میگه ما چشم نداریم، گنبدزرد امام رضا رو ببینیم، ولی این کبوترا چشم دارن. 🔸بزار برن دور گنبد، چرخ بزن و لذت ببرن از دیدن صحن و سرای آقامون. میگه حیف بود این کبوترا محروم میموندن از دیدن این همه زیبایی. 😢 🔸تا میتونی پر بکش، گنبد رو نشونه کن، دورش بگرد که کاش ما هم دور آقامون بگردیم. بعد بشین خوب زُل بزن به گنبد طلا.👀 خوب نگاهش کن. چون یه عده آرزوشون همینه که یه بار بتونن گنبدطلای امام رضا رو ببینن.😢 ولی اونا فقط با چشم دل میبینن. 💪 چیزی که خیلی‌ها از ما «به ظاهر بیناها» ازش محرومیم. ___ 🔸قراره امروز عصر، ببردشون تو هوای حرم رهاشون کنه. @zoorkhane_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اینجا همه پا به پای حرم سمت حرم می‌روند. « نوع معلولیت، مهم نیست.» یک عده نابینا و کم‌بینا یک عده ناشنوا و کم‌شنوا یک عده معلولین جسمی یک عده ذهنی و یک عده هم خادم امام رضا و همدل معلولین 🔸مهم اینه که مبدا و مقصد یکی‌ست. «از هتل به سمت حرم امام » ___ همه یکدل «پا به پای هم» هر روز عصر سمت حرم می‌روند. @zoorkhane_ir
🔸 «علی اکبر» کم شنواست، با سمعک می‌شنود. ۳۶ ساعت در اتوبوس بوده با مامان و خواهرش از آبادان تا مشهد. همه‌شون هستن و الان در مسیر اولین زیارت‌شون هستن. __ 🔸علی اکبر خیلی باهوش هست ولی چون این روزها مشهد خیلی خیلی شلوغ هست، روی دست‌ش شماره خانواده رو نوشتن که اگر گم شد پیدا بشه. | @zoorkhane_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حال و هوای دیشب موکب و پذیرایی از زائران با مشارکت معلولین در جوار حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام ___ | @zoorkhane_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸«حاج حسین صانعی» مداح کاروان است. دیروز یه کاروان جدید هم از آبادان اومدن هتل. همه و از خانواده بهزیستی هستن. هر خانواده حداقل یک «معلول» دارد و حداقل یک «زائراولی» 🔸میگفتن بُعد مسافت باعث شد، خیلی از معلولین طاقت طی این مسافت طولانی رو با اتوبوس نداشته باشند و نتونن بیان مشهد. 🔸میگفتن اونا شرایطشون سخت تر از ما بود ولی هنوز که هنوز است چشم‌شون به حرم باز نشده.😢 کاش بشه اونا هم یه روزی بیان و زائراولی بشن. ___ بنظرتون میشه؟ | @zoorkhane_ir
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸یک نفر کنار «حاج حسین» نشسته بود. یک نابینای کامل. «حاج حسین» داشت مداحی میکرد، وسط مداحیش، نفر کناری صداش رو بلند کرد و شروع کرد به خواندن. چه صدایی👌 چه شعری همه زدن زیر گریه 😢 🔸بعد فهمیدیم که این آقا که نابیناست، مداح حرفه‌ای و خوش صدای کاشانی‌ست. 🔸از اون روز دیگه مسافران هتل رئوف، رو رها نمیکنن. هر روز عصر قبل رفتن به حرم و هر شب قبل خواب توی لابی هتل، طاها روضه میخونه و بقیه گریه میکنن. ____ جاتون خالیه. @zoorkhane_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸امشب در چایخانه حضرت رضا علیه‌السلام صحن کوثر حرم تعدادی از معلولین، لباس سبز خادمی پوشیدند و پابه‌پای بقیه خادمان به زائران خدمت کردند. ____ | @zoorkhane_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸امشب چای حرم چشیدنی‌تر شده بود. 🔸امشب صدای تق تق استکان‌ها و نوای زیبای آقا در هم ترکیب میشد و با صدای بلند صلوات جمعیت هوا را معطر میکرد و چای نذری حرم را برای همه شیرین‌تر. ___ | @zoorkhane_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸خوشا راهی که پایانش تو باشی. 🔸در مسیر جاده منتهی به مشهد، تکه به تکه پر از موکب است. 🔸کنار جاده، مردم پیاده به سمت حرم می‌روند. 🔸انگار امتداد کربلا و امتداد اربعین است. 🔸اگر امسال نشد پیاده به مشهد بیاییم، حتما برای سال بعد از امام رضا بخواهیم. 🔸قدم به قدم جاده پر از عشق به امام هشتم است. مثل اربعین، مثل کربلا. 🔸امشب زائران پیاده وارد صحن آزادی که میشدند، روبروی‌شان بزرگ نوشته بود: «خوشا راهی که پایانش تو باشی» ___ @zoorkhane_ir
زورخانه خلاق ایران
ببخشید یه سوالی! خانم‌های کاشونی یه اخلاقی دارن که هر جای دنیا برن، باید یه «قابلمه آش نذری» بار بزا
🔸خانم‌های کاشونی یه اخلاقی دارن که هر جای دنیا برن، باید یه «قابلمه آش نذری» بار بزارن!😳😂🙈 🔸تو کاروان ما هم، دو تا خانم پاهاشون رو توی یک کفش کرده بودن که «نذر داریم باید آش بپزیم.» از قضا هر دو هم بودن. ما بهونه می‌آوردیم که قیف نیست، قیر نیست، قابلمه نیست، اجاق نیست. ولی اونا زیر بار نمیرفتن.😬 میگفتن «این حرفا تو گوش‌مون نمیره؟»🦻 نه بخاطر اینکه ناشنوا هستیم، چون «خانم کاشونی» هستیم و آش رو باید بپزیم.💪☺️ اونا به ما میگفتن «مرغ‌تون یه پا داره» ما هم به اونا می‌گفتیم «آش‌تون یه پا داره»😄 تا اینکه یه کلکی به ذهن‌مون رسید،😁 گفتیم، قبول! ما مرغ‌مون یه پا داره! پس آش رو بزارین یه بار بیاین زورخانه بپزین، به جاش «مرغ» بخوریم اینجا. گفتن نه. اصلا😡 گفتیم اگه «مرغ نذری غذای حضرت» باشه چی؟! نگاهی عاقل اندر سفیه به ما کردن و گفتن قبوله. 😊💪 خلاصه اینکه امام رضا طلبید و غذای نذری چلومرغ حرم رسید به کاروان و ما را از آتش آش خانم‌های کاشانی و همه دردسرهاش نجات داد. ____ @zoorkhane_ir
تلخ و شیرینی‌های سفر مشهد معلولین: 😂+😭 🔸تو اتوبوس هر وقت سوار میشدیم، راننده داد میزد نگاه کنین ببینین بغل‌دستی‌هاتون هستن. «آق_محمد» داد میزد می‌گفت «هر چی نگاه می‌کنم، نمیبینم‌ش» 😂 (نابیناست ایشون👆 ) 🌸🌸🌸 🔸 همه چیز هتل هوشمند بود. مثلا مایع‌دستشویی‌ها و شیرها چشم داشت. «آق_محمد» به شوخی می‌گفت: «مایع دستشویی‌های اینجا چَشم دارن، ما نداریم» 😂😢 🌸🌸🌸 🔸یکی از معلولین تو خیابون راه میرفته، یکی اومده، دست به سر و صورتش می‌کشیده و صلوات می‌فرستاده. می‌گفت «مگه من ضریحم!» چه طرز برخورد با یه معلوله آخه!» 🌸🌸🌸 🔸معلولین از برخورد ناشایست مردم بعضی جاها گله داشتن. از اینکه بعضی مردم اینا رو که میبینن چه حرف‌هایی میزنن که دل یه معلول رو خون می‌کنه. حتما لازمه که سطح سواد مردم در مواجهه با معلولین بالا بره و طرز برخورد با اونا رو یاد بگیرن. 🌸🌸🌸 🔸پرسنل هتل خیلی خوش برخورد بودند و با زائران همدلی خوبی داشتن. ولی خدایی یه چیز دیگه بود. 😂😢 🌸🌸🌸 🔸از کاشان، گلاب و بیدمشک و آبلیمو باکیفیت برده بودیم واسه موکب. بچه‌ها هر روز باهاش شربت درست میکردن و پخش میکردن. 💪 🌸🌸🌸 🔸روز اول دیگ‌مون کوچیک بود واسه درست کردن شربت. به یه بچه مشهدی گفتیم دیگ بزرگ جور کنه. رفت با یه شربت‌ساز ۵۰۰ لیتری یخچال دار برگشت. همه کاری رو دستگاه میکرد، ما فقط لازم بود، برداریم، تعارف کنیم. 🌸🌸🌸 🔸وسط تعارف کردن‌های شربت که می‌گفتیم «بفرمایید شربت گلاب کاشان💪» یه زائر گفت «گلاب کاشو، که خونه خودمونم هَ آقاجو» 😐 فهمیدیم برا کاشونیا سال بعد باید یه موکبVIP بزنیم «قوه اسپرسو» بدیم که خونه خودشون نباشه!😂 🌸🌸🌸 🔸آبادانی‌ها دو روز که گذشت و از زائراولی بودن در اومدن، دوست داشتن یه سفر هم بیان کاشون. آخه همه‌شون «کاشون اولی» هم بودن.😂 تا حالا نیومده بودن. 🌸🌸🌸 🔸آبادانی‌ها، بیشترشان هم فارسی حرف میزدن و هم عربی. موقع خداحافظی فهمیدیم کاشونی هم یاد گرفتن. ولی بد یاد گرفته بودن.😁 🌸🌸🌸 🔶یه پیرمرد داشتیم که کمی آلزایمر داشت. آدرس هتل و شماره تماس‌ها رو نوشته بودیم و در جیب‌ش گذاشته بودیم. روزی چند بار حرم می‌رفت. هر بار با یکی میومد درب هتل پیاده میشد. یه بار با پلیس، یه بار با خادمان حرم، یه بار با زائران غریب. ولی دست از حرم رفتن نمی‌کشید. 😢 بیخیال امام رضا نمیشد.❤️ به هم می‌گفتیم «ایشون فراموشی داره، ولی امام رضا که فراموشی نداره و یادش نمیره! خودش دعوت می‌کنه خودش میاره و خودش میبره 🌸🌸🌸 🔶قرار بود هر معلول، فقط یک نفر همراه داشته باشد. یکی از ناشنوایان اصرار داشت که پدر و مادرش حتما باشند. میگفت «خیلی مشتاقند». گفته بودیم که جا نیست. موقع سوار شدن پدرش را جای خودش فرستاده بود به همراه مادرش. تلفنی گفت من جوون هستم، ان‌شاءالله امام رضا دوباره میطلبه ولی پدر و مادرم خیلی مشتاقند، بزارین اونا بروند.😢 🌸🌸🌸 🔶کنار صحن کوثر روبروی چایخانه حرم، دوستان کاشانی‌مون، گلاب آورده بودن و هر روز این ایام، گلاب‌پاشی میکردن فضای صحن رو. رفتیم دیدن‌شون. یه «گلاب‌پاشتیم یا امام رضا»ی خاصی تو چشماشون بود. 😢😁 🌸🌸🌸 🔸از اول قرار بود کل کاروان ناشنوایان باشند، ولی بچه‌های هیئت ناشنوایان، وسط کار تصمیم‌شون عوض شد و موندن که مراسم هیئت رو در کاشان بگیرن و واسه همین، کاروان، ترکیبی از معلولین مختلف شد. همین ترکیبی بودنش برکات و جذابیت‌های مختلفی داشت. ان‌شاءالله یه زیارت هم امام رضا بطلبه، اختصاصی با ناشنوایان بریم مشهد. 🌸🌸🌸 🔶داشتیم دسته‌جمعی می‌رفتیم حرم. یکی از نابیناها یه کوچولو تن‌ش خورد به یه نفر دیگه که از روبرو میومد، طرف گفت «مگه کوری!». اون بنده خدا هم در جوابش گفت: «کور نیستم، فقط چشمام نمیبینه»😢😂 ___ @zoorkhane_ir
🔸امیرحسین هم دوباره دلش هوای و موکب مشهد کرده بود و امشب شده بود مدیر آشپزخانه.😊💪 🔸آب هویج خنک و شیرینی و شکلات و «همون همیشگی😁» پذیرایی امشب بودن. _ 🔸 از ناحیه یک گوش و یک چشم و دهان معلول است. همزمان بسیار خوش اخلاق و مهربون و توانمند است. 🔸واسه اول مهر خیلی خوشحال بود، چون یکی از معلم‌ها پارسال خیلی اذیتش میکرده، امسال دست روزگار از مدرسه بیرونش کرده و دیگه نیست. 💪 @zoorkhane_ir