/🖤🎬/
چٰـآُدرمِشڪۍتـوبَرایـ!ٺاَمنـیٺمۍآوَرَد۰۰۰
خـیالَٺراحـَٺگُرگهـٰآبـِہدُنـباݪ
شِنِـݪقِـرمـِزۍهَسـتَند(:
-
-
«🎬🖤»↫ #چـٰادرانه
『🚙⃟🦋』
•.
یـٰارَبدِلدۅستـٰانپُراَزغَمنَڪُنۍ
بـٰاتیرقَضـٰاقـٰامَتمـٰاخَمنَڪُنۍ
اۍچَرختۅرابہحَققُرآنسۅگَند
یِڪمۅ؛زِسَرسِیّدمـٰاڪَمنَڪُنۍ💗
•.
『🚙⃟🦋』 #رهبرانه
《🙂💔》
-ازتوچهپنهانارباب..
دلمآسمانمیخاهد..
امابالمشکسته.. :)🥀💔
#عشاق_الحسین🥀
-
‹🍂🍪›
"ـصبور باش !
مگھ نمیدونے ؟!
بهترین چیزا
وقتے اتفاق مے افتھ
ڪھ انتظارش رو ندارے ؟☺💜"
#دلے
#طنز_جبهه 😂
🔺️آبادان بوديم محمدرضا داخل سنگر شد.
دورتا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت: 😒
آخرش نفهميدم کجا بخوابم!
هرجا مي خوابم مشکلي برام پيش مياد!😡
يکي لگدم مي زنه،
يکي روم مي افته،
يکي ...!😐
از آخر سنگر داد زدم: بيا اين جا اين گوشه سنگر!
يه طرفت منم و يه طرفتم ديوار سنگر! 😌
کسي کاري به کارت نداره.
منم که آزارم به کسي نمي رسه! 😉
کمي نگاهم کرد و گفت:
عجب گفتي! گوشه اي امن و امان!
تو هم که آدم آروم بي شرّ و شوري هستي!
و بعد پتوهاشو آورد ، انداخت آخر سنگر خوابيد و چفيه اش رو کشيد رو سرش منم خوابيدم و خوابم برد.
خواب ديدم با يه عراقي دعوام شده😆
عراقي زد تو صورتم!
منم عصباني شدم😡 و دستمو بردم بالا و داد زدم:
يا ابوالفضل علي!
بعد با مشت ، محکم کوبيدم تو شکمش!😐
همين که مشتو زدم، کسي داد زد:
ياحسين! 😰
از صداش پريدم بالا!
محمدرضا بود!
هاج و واج و گيج ومنگ ، دور سنگر رو نگاه مي کرد و مي گفت:🤕😟
کي بود؟
چي شد؟
مجيد و صالح که از خنده ريسه رفته بودند..
گفتند: نترس! کسي نبود!
فقط اين آقاي بي شر ّو شور ، با مشت کوبید تو شکمت 😂
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدا و سیما vs واقعیت🖐🏼
#شهیدانھ📿"
#شادےروحهمهشہداصلوات✨
🌙°`🥀-