eitaa logo
ذوالجــــناح
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
633 ویدیو
0 فایل
(اسم) [عربی] ۱. اسبی که امام حسین در کربلا سوار می‌شد. ۲. (صفت) [قدیمی] صاحب بال؛ شخصی که دو بال دارد. . - که هرچه میکشد اسلام از منیّت ماست ! . اخرجوا مِن فلســ🇵🇸ــطیننا . برای گفتگو : @xemoon ‌‌. برای تبادل : @zuljanahtab . کپی؟ فوروارد بهتر نیست؟
مشاهده در ایتا
دانلود
ذوالجــــناح
بیاید راجع به کنکور امروز براتون بگم
بعد از اینکه رفتم داخل باز کلی گشتم صندلیمو پیدا کنم بالاخره که جامو پیدا کردم و نشستم، کلی گذشت تا دفترچه اولو آوردن بخش اول دفترچش ریاضی بود یه فرمولای بلندی آورده بودن؛ ازونا که کلی محاسبه میکنی و تهش بازم جوابت غلطه. منم گفتم گور بابای دنیا، از ریاضی فقط دوتا آسونشو زدم بعدم رفتم سراغ بقیه بعد برگم تموم شده بود ولی بقیه هنوز صفحات اول بودن؛ پرسیدم میشه برگه هارو بدیم؟ گفتن نه باید هشتاد و پنج دقیقه رو کامل بشینید تا دفترچه دوم رو بهتون بدیم منم برای بار دوم گفتم گور بابای دنیا و گرفتم روی صندلی خوابیدم؛ خوابیدنی که به قدری سنگین شد، که تا مدتی از تایم کنکور رو یادم نمیاد 👍
بعد اومدن بیدارم کردن پاسخنامه دوم رو دادن فقط چند دیقه رو مود بالا اومدن ویندوزم بودم.. بعد تغذیه آزمونو باز کردم خوردم به عنوان انرژی زا. بعد که به خودم اومدم نشستم تستا رو زدم، بخش فلسفشو اکثرا با اطمینان تست زدم چون شاید فقط فلسفه رو بلد بودم🗿 بعد برگمو دادم اومدم بیرون آره خلاصه
ذوالجــــناح
بیاید راجع به کنکور امروز براتون بگم
نگفتنی نمونه یکی بود که خیلی بنظرم عجیب بود و رکورد من رو شکست. دفترچه هارو که میگرفت، بازشون میکرد و حاضری میزد بعد میگرفت میخوابید.. من ندیدم حتی یه تست هم بزنه وقتشه بگم خداقوت لعنتی👍
بچه‌های کنکوریِ عزیز، با عرض خسته نباشید و آرزوی موفقیت🗿 بیاید بگید سر جلسه چه آهنگی روی مغزتون افتاده بود؟ برای خودم، شاید باورتون نشه ولی ترانه پر محتوای «میخوام سالاد درست کنم» بود.. اصلا مونده بودم که آخرین بار من کی اینو شنیدم اصلا؟
سلام سلام چخبر؟ بچه‌ها من تا دوسه روز آینده احتمالا نت ندارم واسه همین دیر دیر میام
+ https://eitaa.com/zuljanah/1655 عزیزم منم این اتفاق افتاده بود مشابهش برام ، یعنی دخترهمسایمون ک ۲سالش بود رو شلوارم... اره دیگه🤐 بعد منم گفت میرم بیرون برگشتم ب مامانم میگم وقتی اومد دیدم مامانم اونو انداخته ماشین لباسشویی. بعد ک گفتم زنگ زد ب دفتر مرجعش ، اوشون هم گفت ک فقط توی ماشین لباسشویی (همون قسمتی ک لباسارو میزارن توش) رو با شلنگ بگیرین بشورین! همین. - چه خوب
+ مون من همونیم که جریان خون رو ازت پرسید می خواستم بدونم ازم که ناراحت نشدی؟ بخدا من اصلا سمج و آویزون نیستم فقط درتمام موتی که از خدا عمر گرفتم همش حس می کنم که آدما ازم ناراحتن😹 - من سر چنین چیزایی ناراحت نمیشم، میدونی چی ناراحتم میکنه؟ درسته، اینکه مدام ازم بپرسن ناراحت شدی یا نه این بیشتر از هرچیزی روی مخمه
+ احمق به چه حقی به یوکی بی احترامی کردید؟ - یکم دیر اومدی سید ممبرا رو شستیم گذاشتیم کنار
+ سلام خودمون میتونیم خوراکی ببریم داخل یا نه - کجا؟ کنکور؟ آره میذارن، ولی درحد یه بیسکوییت فکر کنم چون دیدم که نذاشتن دختره ساندویچ و قمقمه آبشو بیاره داخل
+ سلام تتت گرام! نوشتنم نمیاد چرا...؟! خودت بیاpv شاید نوشتنم اومد - سلام ای دوست گرامی، چشم
عیــدِولٰایَــتِ‌پِدَرِشـــیعه‌مُبـــاٰرَك!
ذوالجــــناح
یادتون نره که امشب، شبِ مختص شیعیانه. - دعا [برای ظهور] یادتون نره - تجدید بیعت [با علی(ع) و خاندانش] یادتون نره - شکرگزاری خدا [بخاطر قدماتون توی مسیر حق] یادتون نره
آقا سلام، صبح شما بخیر خیلی دلم براتون تنگ شده بود
چندروزیه که نیستم و دلیلشو بهتون گفتم
و امروز سه شنبه، بیستم تیر روزیه که دارم برای اردوی مصاحبه میرم برام آرزوی موفقیت کنید🤙
و اینکه یکم زیاد نشیم؟ معرفتی بزنید انرژی بگیرم خیلی گناه دارم🥀
یا خدا من نمیخوام برم داخل خیلی استرس زاست:)
میدونستید من از بچگی شانس نداشتم؟ با بچه‌ها اکیپ شدیم کلی برنامه ریزی و فلان، بعد متوجه شدیم خودشون گروه بندیمون کردن و نمیتونیم خوابگاهو تغییر بدیم هممون از هم جدا افتادیم:))))
ذوالجــــناح
میدونستید من از بچگی شانس نداشتم؟ با بچه‌ها اکیپ شدیم کلی برنامه ریزی و فلان، بعد متوجه شدیم خودشون
البته الحمدالله برای دوچیز - اینکه چهارروز کلا نیست و بعد اگه پذیرش شم درست میشه - اینکه روابط عمومی قوی ای دارم و زود با آدما جور میشم🕶
جوری که توی جمع های بزرگِ غریبه که همسنمن بهم خوش میگذره>>>>>>>>>
میرم پیوی یوکی تا بهم مشاوره بده مود یوکی: تصور کن باب اسفنجی ای.
جامعه الزهرا تنها جاییه که تموم مسئولینش به دلم نشستن؛ حتی مدیرش [تا الان]