eitaa logo
ذوالجــــناح
1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
638 ویدیو
0 فایل
(اسم) [عربی] ۱. اسبی که امام حسین در کربلا سوار می‌شد. ۲. (صفت) [قدیمی] صاحب بال؛ شخصی که دو بال دارد. . - که هرچه میکشد اسلام از منیّت ماست ! . اخرجوا مِن فلســ🇵🇸ــطیننا . برای گفتگو : @xemoon ‌‌. برای تبادل : @zuljanahtab . کپی؟ فوروارد بهتر نیست؟
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی شام سوپه-
هدایت شده از Motivation🇵🇸
به خاطر کنجکاوی بیش از حد و علاقت به هیجان و نباختن توی بازی جرئت یا حقیقت، تصمیم گرفتی نصفه شب بری تیمارستانی که طبق شایعات محلی تسخیر شدس و هرکی رفته اونجا دیگه برنگشته:) صرفا محض فان میری اونجا،هوای مه آلود و ابریه؛ از در آهنی زنگ زده وارد حیاط تیمارستان میشی که بیشتر شبیه قبرستونه تا حیاط،چراغ قوتو روشن میکنی اما برعکس فیلمای ترسناک و شایعات چراغت پت پت نمیکنه و خاموش نمیشه، صدای پاهات روی خش خش برگا با صدای وهم انگیز جغد روی درخت تلفیق میشه و تو هنوز نترسیدی چون باور نداری، فقط میخوای بری و فرداش برای همه تعریف کنی ک چجوری رفتی اونجا و هیچیت نشد و بازم برنده بازی جرئت یا حقیقت تو باشی. بالاخره به در ورودی میرسی، هلش میدی و در با صدای قیژی باز میشه. چراغ قوتو میگیری بالا و اطرافو نگاه میکنی، زمین خالی و خاکی، شومینه ای که حسابی خاک خورده ی کم میری جلوتر، سمت راهرو یکی یکی اتاقارو با چراغ قوه از دور میبینی تا میرسی به ی اتاق مخصوص، اتاقی که توش وسایل جراحی بود، چون این تیمارستان ی زمانی برای درمان بیمارای روانیش دست به عمل جراحی میزد و ی تیکه از مغزشونو درمیاورد تا مثل ی علف بدون هیچ حس و ادراکی زندگی کنن:/وارد اون اتاق میشی و توجهتو پرده های باز کنار تختا جلب میکنه. سمتشون میری و میزنیشون کنار، و با چند تا آدم روبرو میشی که بی هیچ حسی به روبرو خیره شدن و مشخصه ی زندگی نباتی دارن، هیچ درکی از اطرافشون ندارن و جای بخیه روی سرشون مشخصه. از ترس چراغ قوه از دستت میوفته، خم میشی که برش داری که یهو دوتا جفت کفش روبروت میبینی. با وحشت و لرز کم کم بلند میشی و چراغ قوه رو میاری بالا تا میرسی به صورت اون شخص، ی مرد خشمگین ترسناک که تو کمتر از ی متریت وایساده... یک ماه از اون اتفاق میگذره، رفیقات که میدونن کجا رفته بودی بعد یک روز به پلیس گزارش مفقود شدنتو میدن.کاشف به عمل میاد که اصن روح و تسخیری در کار نبوده، بلکه اون فقط ی آدم زنده روانی بوده که میخواسته انتقام اون جراحی های وحشیانه رو از شما بگیره:) پلیس تو و اون چند نفرو نجات میده و کم کم اون تیمارستانو بازسازی میکنن، و حالا تو گوشه همون تیمارستان نشستی و بی هیچ حس و درکی درست مثل یک گیاه، فقط روبروتو نگاه میکنی. شاید این سزای کنجکاویت بود:) رول: قربانی(victim) For: [ـذوالجناحـ] From: Harmehr
فکر کنید آخرین چیزی که به خاطر میارید اینه که زورتون نمیرسه تا از چنگال اون دیوونه‌هه آزاد بشین و بعدش.. دیگه تفاوتی بین تو و یه کاکتوس نمیمونه.
خیلی وحشتناک بود و لحظه به لحظش رو مورمور شدم و الان واقعا حس عجیبی دارم، ممنونم ادمین هارمهرِ (فحش زشت و نامناسب).
بابا فدا سرتون که یزدانی باخت، نقره برادرِ طلاست.
https://eitaa.com/Chocolate2005/9844 آخه میدونی، چیزِ دور از ذهنی نبود که بشه گفت عمرا اتفاق بیفته و توهمه. قشننننگ یه فوبیای شیک و مجلسی بود :)))
از مریض شدن متنفرم. حاضرم بمیرم ولی مریض نباشم.
ذوالجــــناح
از مریض شدن متنفرم. حاضرم بمیرم ولی مریض نباشم.
انگار با چندتا تریلی پشت هم از روی بدنم رد شدن.
خب، بریم سراغ تقدیمی دادن‌ها..
گریفندور | Gryffindor پایه گذار: گودریک گریفندور رئیس گروه: پروفسور مک گوناگل رنگ: سرخ و طلایی حیوان: شیر افراد مشهور: هری پاتر، هرماینی گرنجر، رونالد ویزلی، آلبوس دامبلدور، مینروا مک‌گونگال، سیریوس بلک گروه گریفیندور، گروهی است که به دنبال دانش آموزان با ویژگی‌های شجاعت، دلیری، مصمم بودن، جرأت داشتن، قوی دلی و جوانمردی می‌گردد. _ @come_here . @nedaye_dron . @dailyinFj . @gujaol . @mansi2 . @mycoconut . @NaneNakhodchi . @sabacb97 . @naslsevomenghelab . @devika . @ghods_daron_man . ملاندا