پدر نمیگه "دوستت دارم"، ولی نیمهشب بیدار میمونه و ازت مراقبت میکنه تا معده دردت رو خوب کنه :)
هدایت شده از ˖♡🇵🇸 درختِ هجده ساله ˖
یک کا شدنِ چنلِ ذوالجناح مبارک باشه!
- یقین داشتم پایانِ جنگ نزدیکه!
اما چرا خبری از تو نیست ، مون؟
نمیخواستم رها ت کنم ولی توی این آشوب باید دست به چه کاری میزدم؟ سردرگمِ سردرگم بودم که بهم گفتی: ما پیروز میشیم قول میدم!مراقب خودت و بقیه سرباز ها باش و جونِشون رو نجات بده؛
تو این وضعیتت بازهم به فکرِ جونِ بقیه بودی ؛ پس خودت چی مون؟
پس کی روی زخم تو مرهم میزاره ماهِزخمی؟
بهم گفتی وقت کمه! گفتی برو و خیالت از بابت من راحت باشه! ؛ گفتی سرنوشتم دو حالت بیشتر نداره ! یا ماهِ امشب پر نور تر از قبل میشه و به این معنیِ که روحم برگشته به زادگاهم :) ؛ و یا برمیگردم اما درخشان تر، اما نورانیتر و قدرتمندتر؛
هیچ وقت سر از کارِت درنیاوردم ؛ و اون لحظه فقط به حرفت گوش کردم ، هرکاری گفتی انجام دادم ؛ مجروح ها رو بردم ، به بقیه علامت دادم برگردن و مراقب باشن و خودمم برگشتم عقب و الان اینجام ؛ اینجا کنارِ دریاچه نشستم و تکیه دادم به درختی که از وسط شکسته؛ولی حالا تو کجایی؟ چرا نمیتونم ببینمت مون؟
دود و خاکستر نمیزارن به آسمون نگاه کنم تا ببینم ماه تغییری کرده یا نه ...
ای کاش نکنه ، ای کاش تو فقط حالت خوب باشه ، ای کاش تو طاقت بیاری ، ای کاش ..
میونِ ایکاش گفتنام ، نورِ سپید رنگِ ضعیفی لابهلای اون همه دود و خاکستر و سیاهی نظرم رو جلب کرد ،نور نزدیکتر و گستردهتر میشد!
اون تو بودی مون؟ خودت بودی!
ولی اینبار درخشان تر و با عظمت تر!
با دوتا بالِ سپیدِ بزرگ از وسطِ دریاچهی فیروزهای رنگ و میون اون همه دود و سیاهی ، اوج گرفتی:)
تو پیروز شدی مون! تو پیروزِ این جنگ شدی :)
ذوالجــــناح
آخه چی بگم من به تو:))))
این متن قابلیت اینو داره که بشینم هزار بار بخونمش.
هدایت شده از satsujin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیب: آیا من برای شما یک جوک هستم؟