eitaa logo
ذوالجــــناح
1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
638 ویدیو
0 فایل
(اسم) [عربی] ۱. اسبی که امام حسین در کربلا سوار می‌شد. ۲. (صفت) [قدیمی] صاحب بال؛ شخصی که دو بال دارد. . - که هرچه میکشد اسلام از منیّت ماست ! . اخرجوا مِن فلســ🇵🇸ــطیننا . برای گفتگو : @xemoon ‌‌. برای تبادل : @zuljanahtab . کپی؟ فوروارد بهتر نیست؟
مشاهده در ایتا
دانلود
ذوالجــــناح
- به قول جناب شهریار..‌.
دلم لک زده برای ایوون نجف.
ضریح پایین>>>
این کنج آبی رنگِ دارالحجه لو رفته، همه میان میشینن اینجا.. قدیما فقط من بودم و خادما.
چقدر امانات شیخ طوسی باکلاسه، تاریخ دقیق تولد و کدملیمم گرفت.. امانات سمت طبرسی یه شماره تلفن میگیره یه کاغذ چرک میده بهت میگه حله برو🙂
فقط شمایی که حال بد مارو خوب میکنی..❤️‍🩹
ذوالجــــناح
فقط شمایی که حال بد مارو خوب میکنی..❤️‍🩹
این قرار بود قبل اذون مغرب بیاد اینجا😂😂😂😂😂
سلام، احوال ذوالجناحیون چطوره؟
میخواستم دیرتر اینجا بنویسم، یا شاید هیچوقت ننویسم.. اما از همین نقطه و از همین نمای دید تصمیم به برگشتن گرفتم.
تقریبا یک ماه از آخرین باری که اینجا پیام گذاشتم میگذره. این یک ماه، و شاید قبل تر از اون، انگار که کم کم باطری روحم خالی شده باشه میل به گوشه گیری پیدا کردم.. میل به حرف نزدن.. میل به تنهاتر شدن و از این قبیل. تعداد افرادی که باهاشون حرف میزدم شاید اندازه انگشتای دست هم نبود. خیلی شیک بخوام بگم یه دیوار نفوذ ناپذیر کشیدم دور خودم. اما اسمشو نمیخوام افسردگی و ناراحتی بذارم، چون اینطوری نبود. من توی اون خلوت خیلی احساس آرامش داشتم.. آدم های امنی دورم بودن (که در رأسشون خانواده‌م قرار داره) و با خودم توی خلوت خودم وقت گذروندم.. یکسری دلخوری‌ها و اذیت‌هایی که شدم (که عمرا بخوام درموردشون حرف بزنم) هم بی تاثیر نبود برای شروع این دوره غیبت طولانی مدتِ من. اما درکل بخوام بگم، این یه تنهاییِ ناامید کننده و ناراحت کننده و پر از افکار منفی و آزاردهنده نبود.. این یه تنهاییِ پر از امید برای پرانرژی برگشتن بود. این یه تنهایی برای رسیدن به آرامش درونیم بود و میدونم که اگه به یکماه پیش برمیگشتم بدون هیچ پشیمونی‌ای باز هم چنین تنهایی‌ای رو تجربه میکردم :)
حالا سوالی که اینجا پیش میاد اینه که آیا آمادگیِ برگشتن رو الان دارم یا نه؟ قبلش باید یه نکته‌ای رو بگم. فردا تولدمه بچه‌ها🫶🏻 و من از هیجده سالگیم تصمیم گرفتم باارزش ترین کادوی تولدم رو هرسال، خودم به خودم بدم.. و مطمئنم که درک میکنید این کادوها حتما نباید یه وسیله فیزیکی توی یه باکس هدیه باشه. و شاید بشه گفت تا حدی موفق بودم، اما نه اونطور که ایده‌آلِ خودم بود. و امسال خیلی وقته دارم فکر میکنم چه هدیه‌ای به خودم بدم که خیلی ارزشمند باشه و بخاطرش چندوقت دیگه از خودم تشکر کنم؟ و هدیه‌م رو انتخاب کردم. اما، اما، اما.. خیلی زود تولدم رسید؛ به خودم اومدم دیدم بهمن شده😐 دوست داشتم دوره تنهاییمو کاملِ کامل کنم و وقتی ازش خسته شدم بیام بیرون، اما بخاطر تولدم، یه مقدار زودتر تمومش کردم تا برگردم به حالت پرانرژی و برونگرای فاطمه‌ی خودمون.. پس میشه گفت چه خواسته چه ناخواسته خودم رو برای بیرون اومدن از تنهایی آماده کردم.