eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
742 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
270 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
الگوی سوم، تفسیر سومی از هویت زن آمنه عسکری منفرد در مکتب تشیع در اسلام، همواره الگوهای انسانی برای تجسم شعائر اسلامی وجود داشته، که پیروی از ایشان مایه سعادت دنیوی و اخروی شیعیان می‌گردد. تجلیِ «زن، عفت، افتخار» در وجود نازنین حضرت فاطمه معصومه (س) هویداست. ایشان فاطمه بودند و به دلیل عفت ونجابت و پاکی، «معصومه» نام گرفتند وبعد از حضرت زهرا (س) از جهت علمی و عصمت، بانوی طرازِ عالَم اسلام بودند. ایشان بدون اینکه معلم دیده باشند مظهر اسماءالحسنی بودند، حضرتش «عالمه غیر متعلمه» بودند تا آنجا که علما در زمان حضور امام کاظم (ع) در زندان به دستور امام، سؤالات علمی خود را از ایشان می‌پرسیدند و امام کاظم (ع) در بیان مقامشان فرمودند: «فِداها أبوها» «زن، زندگی، شرافت»؛ یعنی مقام حضرت فاطمه معصومه در قم؛ که به فرموده امام صادق (ع) شرافت شهر قم، به‌‌ برکت وجود این بانوی بزرگوار است و به فرموده امام کاظم (ع) نیز، به خاطر عظمت برکت وجود این دردانه؛ برای اهالی قم، دری از درهای بهشت است. «زن، زندگی، شهادت»؛ یعنی بانویی که تسلیم ولایت امام زمان خود بوده‌ و از فدایی شدن در راه ولایت باکی نداشتند، ایشان همواره در کنار امام رضا (ع) برای یاری رساندن به دین از خود می‌گذشتند و برای یاری رساندن به ایشان به ایران مهاجرت کرده و در مسیر درگیری‌های جدی با نظامیان عباسی داشته‌ و «وفات شهادت‌گونه» داشتند. «زن، هجرت، ولایت»؛ یعنی هجرت ترویجی و تبلیغی حضرت فاطمه معصومه برای تثبیت امامت امام رضا (ع) در مقابل شبهات فرقه واقفیه که امامت امام رضا را به‌خاطر نداشتن فرزند تا سن ۴۰ سالگی، منکر می‌شدند و ایشان در راه اثبات ولایت امام، مجاهدت فراوان کردند وبعد از حضرت زینب (س)در مقام مجاهدت ودفاع از امام الگو هستند. این بانوی بزرگ مظهر «عفت، مقاومت و شفاعت» نیز بوده‌اند و امام رضا (ع) درمورد مقام ایشان فرمودند: «من زارَنی معصومه بِقُمْ کَمَن زارَنی، هر کس معصومه را در قم زیارت کند گویی مرا زیارت کرده». ایشان با وجود اینکه معصوم نبودند، دارای مقام شفاعت در آخرت هستند و مانند حضرت فاطمه زهرا شیعیان با شفاعت ایشان وارد بهشت می‌شوند، این وعده امام صادق (ع) است. آری! براستی وجود نازنین حضرت فاطمه معصومه (ع) در قم، تفسیر الگوی سومی از هویت زن مسلمان «زنِ نه شرقی، نه غربی» و الگوی مناسبی برای دختران شریف، عفیف، مجاهد، مقاوم و ولایت‌مدار ایران اسلامی است. @AFKAREHOWZAVI
اکنون با این مقدمه به سراغ آیه شریفه عفاف می رویم : و أن یستعفنَ خیر لهنَّ .عفاف در معنای وجود شناسانه ، خیر است ؛ یعنی عفاف ، داشتن است .حجاب و عفاف ، امر وجودی است . چون به فرموده قرآن کریم خیر است . حجاب و عفاف داشتن است . زنان محجبه و عفیفه ، جز زنان دارا هستند و در مقابل ، زنان بی حجاب جز زنان ندار هستند .زن ، با حجاب دارا می شود و بی حجاب ، ندار . اگر حجاب به معنای نداشتن باشد ؛ بی حجابی از معنا تهی می شود . زیرا در آن صورت ، بی حجابی یعنی عدم نداشتن . پس ، حجاب ، داشتن است و بی حجابی ، نداشتن . حجاب ، خیر است و بی حجابی شرّ .حتی اگر حجاب را به معنای مطابقی داشتن ندانیم ، لا اقل ، ملازم با داشتن است . یعنی ، حجاب بالالتزام دلالت بر داشتن می کند .زیرا ما داشته هایمان را می پوشانیم و نه نداشته ها یمان را . طلا فروش برای جواهراتی که دارد گاو صندوق تهیه می کند . ما برای دارایی هایمان محفظه و حجاب درست می کنیم و نه برای نداشتن هایمان .پس ، هر جا حجاب هست ، باید در آنجا دارایی باشد . سارقان هم یه دنبال مکان های محجوب می گردند و نه مکان مکشوف . زیرا مکان مکشوف چیزی ندارد . @AFKAREHOWZAVI
پرسش از عقلانیت بی‌حجابی بخش پنجم حجت الاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان ادیان وحیانی بویژه دین مبین اسلام مردم را در تنظیمات زندگی سیاسی و اجتماعی به مرجعیت کنش عقلانی دعوت می کنند .قرآن کریم مکرر اکثریت را ناخردورز می خواند و آنان را بخاطر پیروی از هوای نفسانی و قدرت طلبی و وهمیات باطل محکوم کرده است .دنیای مدرن هم که مدعی عقلانیت است .بنابر این می توان ، لا اقل در ساحت نظر، اجماعی بر مرجعیت کنش عقلانی بدست آورد . براساس این اجماع ، بسیاری از جزییات زندگی روزمرّه به زیر پرسش و محک عقلانیت می رود.چنان که برای خیلی افراد ، چنین پرسشی نسبت به خیلی از کنش های سیاسی و اجتماعی پیش می آید . از جمله این کنش ها ، ناپوششی و بی حجابی است . افراد و گروه های مختلفی بر ضرورت یا آزاد گذاری بی حجابی اصرار می ورزند .لیکن پذیرش کنش ناپوششی مشروط به ثبوت عقلانی بودن آن است . سوال اساسی در باره ناپوششی را این گونه طرح می کنیم: دلایل عقلانی بودن ناپوششی و بی حجابی چیست‌؟ چرا باید بی حجابی را به عنوان کنش عقلانی پذیرفت‌؟ حجاب و بی حجابی ؛ داشتن و نداشتن قرآن کریم می فرماید بر زنان بازنشسته ای که امید به ازدواج ندارند باکی نیست در حالی که خود را به زیوری نیاراسته اند و قصد خود نمایی ندارند جامه خویش به زمین نهند، و اگر از این نیز خود داری کنند بر ایشان بهتر است، خداوندشنوا و دانا است : « والقواعد من النساء اللّاتی لا یرجون نکاحاً فلیس علیهنّ جناح أن یضعن ثیابهنّ غیر متبرجاتٍ بزینةٍ و أن یستعفنَ خیر لهنَّ و اللهُ سمیعٌ علیمٌ ( نور : 60 ) . سخن در جمله و أن یستعفنَ خیر لهنَّ است .اغلب مفسرین توقف چندانی براین جمله نکرده اند و فقط به استنباط قاعده ای کلی از آن بسنده کرده اند . چنان که استاد مطهری گفته است : « از جمله و أن یستعفنَ خیر لهنَّ می توان یک قانون کلی استنباط کرد و آن این است که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و سَتر را بیشتر مراعات کند پسندیده تر است و رخصت های تسهیلی و ارفاقی که به حکم ضرورت دربارة وجه و کفین و غیره داده شده است این اصل کلی اخلاقی و منزلی را نباید از یاد ببرد » ( مطهری مرتضی ، مساله حجاب ،1382 : 153 ) . گمان می کنم در این جمله معنای وجود شناسانه عمیقی نهفته است که باید ان را کشف کرد . باید این معنا را حول کلمه خیر جست و جو کرد . علامه شعرانی ره گوید « خیر : نیکی و مجازاً به معنای مال استعمال شده است . البته خیر گاهی به معنای خوبی است مثل آیه 269 سوره بقره و گاهی به معنای خوبتر یعنی صفت تفضیلی است مثل آیه 17 سوره اعلی » (شعرانی ابوالحسن ، لغتنامه قرآن کریم ، 1389 : 131) . لیکن به نظر می آید مفهوم قرآنی خیر مساوق با وجود است . خیر ، هر امر وجودی است ، در مقابل شرّ که امر عدمی است .وقتی شرّی بر ما اتفاق می افتد یعنی چیز را از دست داده ایم .همین که چیزی را از دست می دهیم یعنی عدمی بر ما عارض شده است . عروض شرّ ، فقدان وجود یا همان خیر است . تعبیر « موجود شرور » ، تسامحی است . امر موجود شرور نمی شود . خیر کثیر به معنای شدت در وجود است . آیه شریفه « و من یوتَ الحکمةَ فقد اُتیَ خیراً کثیراً » ( بقره : 269 ) ؛ یعنی وجود کثیر نصیب او می کنیم . حکیم در حکمتش موجودیت عمیق به دست می آورد .و در آیه شریفه دیگر آمده است : « و ما تُقدموا لأنفسکم من خیرٍ تجدوه عند الله » ( بقره : 110 ) ؛ من خیرٍ بیان ما تُقدموا است و تجدوه وصف یا بیان خیرٍ است . امر وجودی یافتنی است ونه امر عدمی . عدم چیزی نیست تا یافته شود . پست چی دست خالی به در منزل نمی آید . ما از او محموله ای را دریافت می کنیم . علاوه آن چه که نزد الله است ، امر وجودی است و نه امر عدمی . نزد الله داشته ها هست و نه نداشتن ها .بنابر این ، خیر عبارت از وجود و داشتن است و در مقابل ، شر عبارت از نداشتن و عدم است . به همین دلیل ، مرگ را شرّ نمی دانیم . زیرا ، مرگ به معنای نیستی ، نیست . دهریون هستند که مرگ را جز نیستی نمی پندارند : « و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الا الدهر و ما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون » ( جاثیه : 24 ) . در حالی که مرگ ، گذر از عالمی به عالم دیگر است و نه گذر از عالم وجود به عالم نیستی . @AFKAREHOWZAVI
تطهیر چهره‌ی لیدرهای زن! آمنه سادات موسوی این روزها، شاهد جنگ ارزش‌ها و ضدارزش‌ها هستیم، جنگی که رسانه‌های غربی و معاند با تمام توان، نیروهای خود را بسیج کرده اند برای زودن و نابودی هویت ایرانی- اسلامی. نیروهای زن در این آشوب‌ها، به عنوان پرچم‌دار این انقلاب‌، نقش پررنگی را ایفا کرده اند از لیدری تا تحت فرمان بودن. فضایی که رسانه‌های معاند از این زنان به تصویر می کشند، زنان شجاع و قوی‌ای‌ است که در برابر نظام قد علم کرده‌اند، اما هیچ‌وقت از جرائم و جنایات این قشر چیزی به تصویر نمی‌کشد. برخی از زنان در قضایای اخیر مرتکب جنایت شده و مدافعان امنیتِ مردم را شهید و مجروح کرده، اموال مردم را به آتش کشیده‌اند. این قشر از زنان، نه ارزش‌های دینی را قبول دارند و نه باورهای ملی را؛ زنانی که با خشن‌ترین رفتارها سبب جرم و جنایت می شوند درحالیکه حجاب برایشان محلی از اعراب ندارد. سازمان زندان‌ها، درباره «حقوق زندانیان و بازداشت شدگان و رعایت جنبه‌های اسلامی، اخلاقی و انسانی در برخورد با آنان» سال گذشته بخشنامه‌ای صادر کرده است که در بخشی از آن ممنوعیت اجبار استفاده از پوشش چادر برای زنانِ متهم آمده است. در این ابلاغیه تصریح کرده است: درموارد اعزام به خارج از زندان، الزام به استفاده از چادر یا الزام متهمان جرائم مالی (حقوقی) و افراد زیر 18 سال تمام شمسی به پوشیدن لباس متحد الشکل زندان، ممنوع است. آقای رئیسی نیز در زمان ریاست قوه قضاییه اظهار کرد: معتقدم متهمان زن لزوما نباید چادر بپوشند بلکه می‌توان ترتیباتی اتخاذ کرد که هر متهم زن با همان پوششی که به صورت عادی دارد منتها با رعایت شئونات، در دادگاه، دادسرا و زندان حضور یابد. اما متاسفانه ما شاهد بودیم که یکی از لیدرهای آشوب اخیر، که جوان‌ها تحت فرمان او بودند، برخلاف پوشش واقعی‌اش، در جلسه‌ی دادگاه حضور یافته است، متهمانی که رسانه‌ای شدن چهره‌شان با چادر، توهین به چادر و حجاب است. همچنین سبب می شود این زنان به عنوان نماد استقامت، مقاومت و مظلومیت در ذهن‌ها نقش ببندند، در حالی که این جماعت هیچ اعتقادی به وطن و باورها و اعتقادات ندارند. پوشش چادر برای این جماعت که براندازی نظام را می خواهند، یکی از حربه‌هایی است برای دفاع از تفکرات و راهشان، نه دفاع از نظام. زن شجاع در آرمان‌ها و تفکرات‌شان، زنی است که حجاب را قبول ندارد، به جنگ حیا و عفاف می رود و حجاب و حیا را عامل جنایت و ریختن خون‌ها می‌داند. این باور و القای ذهنی را متاسفانه در دادگاه مسببین شهید عجمیان به نمایش گذاشتند. شاید این اولین دادگاهی بود که یکی از لیدرهای زن با چادر حضور یافت، در حالی که تصاویر این زن بی حجاب در رسانه‌های حامی‌اش منتشر شده است. قرار است، زنان آشوب‌گر از این به بعد با چادر در جلسات دادگاه حضور پیدا کنند؟ آیا قرار است، با پوشیدن چادر بر سر زنان اغتشاش‌گر، حریم زنان مسلمان ایرانی را از بین ببریم؟ @AFKAREHOWZAVI
آری! فاطمه، فاطمه است بانو سامیه اگر روزی ابعاد شخصیت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای ذهن‌های ساده و چشم‌های کوته‌بین انسان‌ها آشکار می‌گشت، ضمیرِ روشن و فطرتِ الهی، قطعاً گواهی می‌داد که او سرور همه‌ی زنانِ عالم است؛ چراکه «فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فجرِ درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت، ولایت و نبوت درخشیده است. آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرارگرفته است.» (بیانات رهبر انقلاب، ۳۰ مهر ۷۶ ). بانویی که در ۱۸ سالگی به درجه‌ی والایی از مقام طهارت، مقامات معنوی، عرفانی و حکمت می‌رسد. با قدرتِ تحلیلِ مسائلِ سیاسی و آینده‌نگری ، قدرت برخورد با عظیم‌ترین مسائل زمان خود را دارد. فاطمه مادر حسنین (علیهما السلام) است، آنها که سید و بزرگ اهل بهشت هستند و در دامان پاکیزه‌ی مادری تربیت شدند که به عنوان «اسوه» مطرح می‌شود. «فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه و در طول دوران زندگی زناشویی، علی (علیه السلام) را به خشم نیاورده و حتی یک بار هم سرپیچی نکرده. در محیط خانه یک همسر و یک زن است، آنگونه که اسلام می‌گوید.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۵ آذر ۷۶). نکته‌ی مهم در زندگی معمولی این بزرگوار، جمع بین زندگی یک زنِ مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و وظایف یک انسانِ مجاهدِ غیورِ و خستگی‌ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم، بعد از رحلت رسول‌اکرم (صلی الله علیه) از طرف دیگر است. او به مسجد می‌آید، سخنرانی و موضع‌گیری و دفاع می‌کند، حرف می‌زند. یک جهادگر به تمام معنا و خستگی‌ناپذیر و محنت‌پذیر است. همچنین ایشان یک عابد شب‌زنده‌دار، قیام‌کننده‌ی لله، خاضع و خاشع برای پروردگار است. در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیای‌کهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت می‌کند. جمع کردن این ابعاد در وجود یک انسان، نقطه‌ی درخشانِ زندگی فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) است. «بعضی گمان می‌کنند انسان عابد، متضرّع و اهل دعا و ذکر، نمی‌تواند یک انسان سیاسی باشد؛ یا بعضی خیال می‌کنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فی‌سبیل‌الله حضور فعال دارد؛ اگر زن است، نمی‌تواند یک زنِ خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمی‌تواند یک مردِ خانه و دکان و زندگی باشد. خیال می‌کنند اینها باهم منافات دارد. در حالی که از نظر اسلام، این امور نه تنها منافات و ضدیت ندارد، بلکه شخصیتِ انسانِ کامل را می‌سازد.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۲ آذر ۶۷). آری! فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از جهت «خردمندی»، «فرزانگی»، «عقل و معرفت» الگو و سرمشق است. از بُعد «عبادت و مجاهدت»، «حضور در صحنه‌ی تصمیم‌گیری‌های عظیم اجتماعی»، «خانه‌داری»، «همسرداری»، «تربیت فرزندان صالح»، سرمشق و الگو است. زیرا زندگی این بانوی بزرگ اسلام نشان می‌دهد که زنِ مسلمان، برای ورود در صحنه‌ی سیاست و میدان کار و تلاش و نیز ایفای نقش فعال در جامعه، همراه با تحصیل، عبادت، همسرداری و تربیت، می‌تواند پیرو فاطمه زهرا (سلام الله علیها) باشد. اینجاست که مضمون جملات معروف دکتر شریعتی در مورد این بانوی بزرگوار معنی پیدا می‌کند آنجا که قلم چنبن نگاشت؛ فاطمه، فاطمه نیست؛ چون دختر خدیجه‌ی کبراست، چون همسر و هم‌سنگ علی (علیه السلام) است، چون دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام است، مادر حسنین و مادر زینب کبرا است. «این‌ها همه هست و این‌ همه، فاطمه نیست.» آری! با وجود این همه فضیلت، کاملترین وصف برای نشان‌دادن ابعادِ وجودِ این بانوی بزرگوار اسلام این است؛ «فاطمه، فاطمه است.»
[۶]."شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. "(بیانیه "گام دوم انقلاب"، خطاب به ملت ایران۲۲ بهمن ۹۷) ما باید امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده داشته باشیم. بدون این نگاه، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن ضعف‌ها و کوچک نشان دادن یا انکار پیشرفت‌های بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ماست؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌ هستند که با سوءاستفاده از آزادی‌ در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. @AFKAREHOWZAVI
نقش امید در صحنه جنگ رسانه‌ای مرضیه عاصی [1]."امروز یک جریانی در داخل کشور و خارج کشور وجود دارد برای دمیدن روح یاس به جای دمیدن روح امید، یک شرط اساسی برای پیشرفت عبارت است از امید". ( بیانات در دیدار استادان و نخبگان دانشگاه‌ها ۸ خرداد ۹۸). مشکلات نباید ما را متوقف و ناامید کند، زیرا ناامیدی، مانند سَمّی است که به انسان تزریق می‌شود و او را زمین‌گیر می‌کند. امروز مسئله‌ی "امید" یکی از نقاط محوری در حرکت رو به جلوی ملت ایران است. در نگاه رهبر انقلاب، "امید، بزرگترین قوّه محرّکه انسان است". امید به موفقیت، هر انسانی را به حرکت وادار می‌کند، ولی امروز دشمنانِ ما سعی می‌کنند افق آینده را تیره و تار نشان دهند و جوانان را ناامید کنند. توطئه‌ای که میدان اصلی ظهورش "جنگ رسانه‌ای و تبلیغاتی" است. [2].دشمن امروزدرقالب جنگ رسانه‌ای با لحنی دوستانه، امّا مزوّرانه، دست چُدنی خود را زیر دستکش مخملی به سوی ملت ایران دراز کرده‌ است. دشمنی که درخت تناور انقلاب را با چهل و اندی سال بالندگی در مقابل خود می‌بیند، تمام توان خود را به خدمت گرفته تا آینده انقلاب را در نظر ما، خصوصاًجوانان تیره وتار نشان دهد و بذر ناامیدی را در دل ما بپاشد.در این صورت، ما برای حضور در صحنه‌ جنگ، نیازمند شناخت و هوشیاری نسبت به دشمن هستیم. "هوشیاری نسبت به اقدامات دشمن و آرایش جنگی او در عرصه‌ رسانه"، "شناخت صحیح و دقیق نسبت به جوانب این جنگ" و "هوشمندی برای مقابله و جلوگیری از تحقق اهداف دشمن در جنگ رسانه‌ای"، به صورت مکرر در هشدارها و توصیه‌های سالهای اخیر رهبر انقلاب مطرح شده است. [۳].بسیار خطرناک است که فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، دچار "اضطراب" یا "دچار یأس و ناامیدی" کند. دشمن القا می‌کند که نظام اسلامی ناتوان است و باعث ناامیدی می‌شود.از طرفی ارائه‌ تصویری مخدوش و منفور از نقاط قوّت ما می‌کند. دشمن درصدد آن است که ما از نقاط قوّت خودمان صرف‌نظر کنیم و ازعناصر اقتدار ملّی خودمان دست برداریم تا راحت‌تر بتواند بر کشور ما و آینده‌ ما مسلّط بشود، به همین خاطر، نقاط قوّت نظام اسلامی و ملت ایران را به‌عنوان نقاط چالش‌آفرین معرفی می‌کند، برای اینکه ملّت ایران را نسبت به آنها "دلسرد" کند. تبلیغات گسترده و متراکم دشمن علیه توانمندی‌ها و دانش هسته‌ای، اقتدار موشکی و عدالت‌خواهی جمهوری اسلامی با همین هدف صورت می‌گیرد. در نگاه کلان‌تر، دشمن به دنبال آن است که "احساس بُن‌بست" را به مردم تزریق کند، در حالی خودش به بن‌بست رسیده است. [۴].یکی از نقاط امید ما، "فرسودگی تمدن غرب" است. امروز تمدّن غربی در حال زوال است، حتّی خود اندیشمندان غربی هم این را احساس کرده‌اند و بر زبان می‌آورند. "تمدّن غربی و مادّی در مقابل ما قرار دارد و رو به فرسودگی است و این یکی از نقاط امیدبخش ما است.( بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱ خرداد ۹۸). ایشان با اشاره به تجربیات موفق ملت ایران و دستاوردهای مهم نظام اسلامی در عرصه‌های گوناگون، همواره بر عوامل امیدبخشِ حقیقی تأکید کرده‌اند: "شهدای کشور، کسانی هستند که به ماها یاد دادند باید امیدوار بود"؛ یعنی رزمندگان ما در شرایطی وارد میدان رزم شدند که واقعاً به حسب محاسبات عادّی هیچ امیدی به پیروزی نبود، ولی در نهایت، دفاع مقدّس، به عزّت جمهوری اسلامی تمام شد، این امید را رزمندگان به ما دادند؛ یعنی در همه‌ی شرایط، باید به نصرت الهی امیدوار باشیم و این امید را در دلها تقویت کنیم. [۵].ما نباید دچار ناامیدی بشویم، چون خدا می‌فرماید "لا تَایئَسوا مِن رَوحِ اللهِ اِنَّه لا یَایئَسُ مِن رَوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکافِرون": از رحمت خدا مایوس نشوید که فقط کافران از رحمت خدا مایوس می‌شوند.( ۸۷/ یوسف) پس ما که کافر نیستیم، چرا باید مأیوس باشیم؟ "ما امیدواریم که بتوانیم بینی این قدرتهای مستکبر را به خاک بمالیم و می‌توانیم این کار را بکنیم، امیدواریم، تلاش کنیم، همّت کنیم، بخواهیم، به خدا توکّل کنیم، از خدا بخواهیم، می‌شود." (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری،۲۳اسفند ۹۷) گاهی انسان با توجّه به توانایی‌های دشمن مایوس می‌شود و درنتیجه دست به هیچ اقدامی نمی‌زند؛ در صورتی که انسان باید با توکّل بر خدا و امیدوارانه وارد میدان بشود. @AFKAREHOWZAVI
سقوط از انسانیت مخدره چمن خواه این روزها شاهد هنجارشکنی‌هایی در سطح جامعه هستیم. بعضی از کسانی‌که این هنجار شکنی‌ها را به وجود آوردند، دلیل این کار را، اعتراض به مسائل و مشکلات بیان کردند و بعضی دیگر آن‌را عدم آزادی و اسارت در بند قانون! آیا واقعاً این اعتراض است یا آشوب؟ و از کجا سرچشمه گرفته؟ ۱] رعایت قانون در جامعه، رعایت«حقوق شهروندی» است. در حریم عمومی جامعه، کسی حق قانون‌شکنی ندارد و همه باید به قانون کشور احترام بگذارند. هنجار شکن‌ها در «گام اول» صحبت از چند تار مو کردند و گفتند یعنی به خاطر این چند تار مو قانون کشور به هم می‌خورد؟ بنابراین روسری‌ها را عقب بردند و کشف حجاب از اینجا کلید خورد. در «گام دوم» گفتند اگر ساق دست بیرون باشد، دنیا خراب می‌شود؟ به طور حتم، دنیا به خاطر عریان کردن ساق دست خراب نمی‌شود. بنابراین تا آرنج آستین ها را کوتاه کردند و نتیجه گرفتند تا بالای آرنج هم اشکال ندارد. در گام بعدی رفتن سراغ لباس؛ اگر مانتو دکمه نداشته باشد، به کسی ضرر نمی‌خورد! بنابراین مانتوها بدون دکمه و نازک، آستین ها کوتاه و شلوار به جوراب شلواری تبدیل شد. ۲] این عده معدود، تمام قوانین اسلام را یک به یک زیر پا نهادند و اسمش را گذاشتند «آزادی»! مسئله به اینجا ختم نشد. در «گام بعدی» سراغ ازدواج سفید رفتند. یک مدت با هم زندگی کنند؛ اگر از همدیگر خوششان نیامد از هم جدا شوند! بدون هیچ‌گونه تعهدی نسبت به همدیگر. غرب در تمام این برنامه‌ها سرآمد و پیشتاز است و نسخه غلط سبک زندگی را برای همه کشورهای دنیا می‌پیچد. اول بی‌حجابی را قانون کردند. بعد اسم پدر را از توی شناسنامه خط زدند و راه را برای روابط نامشروع باز گذاشتند. در «قدم بعدی» گفتند هیچ قراردادی بین زن و مرد نباید باشد، آنها در قبال هم‌دیگر، هیچ‌گونه مسئولیت و تعهدی ندارند. آزاد و رها! بنابراین ازدواج سفید را به رسمیت شناختند. آنها در قدم بعدی حرامزادگی را قانونی کردند. هر روز به دنبال یک سری افکار شیطانی رفتند تا جایی‌که همجنس‌بازی را قانونی و آن‌را رواج و برای همجنس‌بازان حقوق شهروندی قرار دادند. آنها حتی پا را از این فراتر نهادند و ازدواج با حیوانات و اجسام و... را قانونی و کشیش برای آنها خطبه عقد خواند! ۳] وقتی راه انحراف باز می‌شود و شخص از «اعتدال اخلاقی» بیرون می‌رود. فقط خودش را می‌بیند و لذت‌های کاذب را! آن‌وقت دست به هر کار خلاف و دور از شأنی می‌زند. در «نقد تمدن غرب» وقتی گفته می شود «اومانیزم غربی فقط به فکر غرایز انسان است» باید بدانیم این فقط یک ادعاست. آن‌ها غرایز را با بهره‌گیری غلط از لذت‌های مادی، تباه کردند. بنابر‌این کسی‌که از اعتدال اخلاقی بیرون برود، به سمت جنون کشیده می‌شود. «جنون جنسی» و «برهنگی» در جامعه شیوع پیدا کرده، «خیانت جنسی به وجود می‌آید؛ چون فضا، جنسی شده است. وقتی پوشیدگی وجود دارد، مرد و زن بودن معنا ندارد. همگی انسان هستند. ولی وقتی برهنگی پیش‌آمد، جامعه رنگ و بوی جنسیت به خود می‌گیرد و انسانیت فراموش می‌شود. در جلوه‌گری از همدیگر سبقت می‌گیرند و علایم جنسی در جامعه رواج پیدا می‌کند. فضای عمومی جامعه به هم می‌ریزد و ناهنجاری‌ها به شدت شکل می‌گیرد. ۴] خداوند در چندین سوره و آیه بندگانش را از خطر سقوط و عدم تبعیت از گام‌های شیطان بیم داده است؛ آیات ۱۶۸ و ۲۰۸ سوره بقره و آیه ۱۶۲ سوره انعام و آیه ۲۱ سوره نور. خداوند در این آیات، به بندگانش می‌فرماید: «وَلا تَتَّبعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ اِنَّهُ لَکم عَدُوُّ مُبِین». از گامهای شیطان پیروی نکنید. همانا او دشمن آشکار شماست. معلوم می‌شود شیطان«گام به گام» انسان را به سمت انحرافات اخلاقی و رذائل می‌کشاند و او را از «قلّه اشرف مخلوقات» بودن به «درّه سخیف و پست حیوانیت» پایین می‌کشاند.در صورتی‌که در همه ادیان ابراهیمی حکم حجاب هم الزام شرعی هست و هم الزام قانونی. آیه صریح قرآن در باره پوشش آیه ۵۹ سوره احزاب است. در «قانون اساسی جمهوری اسلامی»، قانون حجاب به صراحت آمده است. ۵] دشمن ملّت ایران محکوم به شکست است؛ چون در راه باطل و غلط حرکت می‌کند. اگر رؤسای سابق آمریکا، زیر پوشش‌هایی، کارهای خلافی انجام می‌دادند، حالا دیگر علنی و بدون پوشش، «فسادها»، «انحراف‌ها»، «جنگ‌افروزی» و «فتنه‌سازی» خودشان را نشان می‌دهند. غربیها و دیگر همداستانشان به آخر خط رسیدند. دیگر نیاز به «نقد تمدن غرب» نیست؛ بلکه باید «حقیقت تمدن غرب را به مردم نشان داد». آن‌ها در منجلاب فساد غوطه‌ورند. این راه باطل و راه شیطان است و خدای متعال در این باره می فرماید: «اُولئکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللهُ وَمَن یَلعَنِ اللهُ فَلَن تَجِدَ لَه نَصیرًا» (آیه ۴سوره نساء). کسی که خدا اورا لعنت می‌کند، نصرت کننده‌ای نخواهد یافت. @AFKAREHOWZAVI
🖊خنده در گریه ✍فاطمه وجگانی با شنیدن سخنِ او، صورتش برافروخته! احوالش پریشان! و گریه اش شدیدتر شد، پرسید: دخترم چرا بی تابی!! چرا چشمت گریان است!! به نزد من بیا! با صدای آهسته، سخنی در گوش او نجوا کرد، در دم مهربانیِ خنده بر لبانش نشست و از گریه افتاد. تا پدرش بود حرفی نزد و سرّ پدرش را فاش نکرد‌؛ اما بعد از مرگ او فرمود: پدرم در گوشم گفت: فاطمه جان!! تو اولین کسی هستی که بعد از مرگم به من ملحق می شوی. چشمان حق بین پدر بسته و زبان حق گویش خاموش گشت و روحش در عالم ابدی پرواز نمود. ماتم سترگی بر دل فاطمه روی آورد. از داغ فراغ او، خوبانِ بنی هاشم، همه در ماتم بودند. اما عده ای بر سر خلافت و جانشینی او، به نقشه کشیدن افتادند، گنج غدیر را زیر پا نهادند و در سقیفه به فرهنگ جاهلی و نظام قبیلگی پرداختند. فاطمه و علی علیه السلام مشغول غسل دادن بدن مطهر ختم الرسل بودند، که انصار در سقیفه بنی ساعده اجتماع نمودند. بزرگِ طایفه ی خزرج سعدبن عباده را درحالیکه در بستر بیماری بود، به سقیفه دعوت کردند. سعد از مردم میخواست تا با او بیعت کنند. انصار او را اجابت کردند، سپس گفتند : اگر مهاجرین با ما ستیز کنند چکار کنیم؟ گفتند: می گوییم یک رئیس ما انتخاب می‌کنیم و یک رئیس شما تعیین کنید. اولی و دومی از قضیه باخبر شدند به سرعت خود را به محل رساندند. اولی، دومی را از سخنرانی منع کرد و خود بر منبر نشست و گفت: زمامداران از آنِ ما و وزیران از آنِ شما باشند. یکی از انصار برخاست و گفت: زیر بار سخنان ابوبکر نروید. حرف ما این است که یک رهبر ما انتخاب کنیم و یک رهبر آنها. عمر بن خطاب گفت: هیهات!! هرگز دو شمشیر در یک غلاف نمی گنجد. خود با خود دعوایشان بالا گرفت و در نهایت با ابوبکر بیعت کردند. سعد بن عباده، همانی که با بستر آورده بودند، بطور شکست خورده، زیر دست و پای جمعیت فریاد می زد که مرا کشتید!! جماعتی که در غدیر مردانشان بخ بخ گفتند و با علی علیه‌السلام بیعت کرده بودند و زنانشان در ظرف آبی به نشانه پیمان بستند، همانها بیعت شکستند و غلاف شمشیر ولایت را دوتا کردند. با آیه قران مقابله کردند؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً (نساء59) طاغوت ها برای رسیدن به قدرت، گویی هرکار می‌کنند. گردانندگان سقیفه از راههای مختلف در پی جمع‌‌آوری بیعت با ابابکر بودند. منافقان در بدی خودشان با هم متحد شدند، چنانچه مولا علی علیه السلام فرمود: حاضرم هر ده یار خود را بدهم تا یک یار از یاران معاویه بگیرم. «چون یاران معاویه در بدی خودشان از یکدیگر حمایت و مداومت میکنند، اما یاران علی سست هستند». همچنین عمر و ابابکر به خانه علی علیه السلام آمدند و گفتند اگر بیعت نکنید، محبت حضرت رسول صلی الله علیه وآله، باعث نمی‌شود که خانه تان را به آتش نکشیم. خیلی زود مزد رسالت رسول خاتم که مودت اهل بیت علیهم السلام بود را فراموش کردند. غاصبین دستان علی علیه السلام را بستند و با زور برای گرفتن بیعت، او را به مسجد بردند. هیزم آوردند، باب خانه وحی که ملائک، با اذن ورود از اهل خانه وارد می‌شدند، درِ خانه ای که بجای همه در ها به خانه پیغمبر باز مانده بود را به آتش کشیدند. فاطمه سلام الله علیها پشت درب بود، چنان فشار دادند که جنین او را سقط کردند. حور در آتش بود با پهلوی شکسته و بازوی ورم کرده، گریه ی او دو چندان شد و صدا زد: یا ابتاه یا رسول الله ببین با حبیبه ات چه می کنند! حکایت خنده در گریه اش اینجا بود بزودی گریه اش به خنده محقق شد و به دیدار پدرش شتافت. @AFKAREHOWZAVI
در آرزوی زیارت🤲 ✍زینب نجیب آرام بگیر قلمم ... آرام بگیر اگر طلب تو را بپذیرد، خواهی رفت. اگر از عمق وجود، دل برایش پر زند تو را خواهد خواند. پس آرام بگیر قلمم. چقدر پر حرارت شده‌ای! چقدر در آغوش انگشتانم می‌لرزی! در شگرفم از موجی که در جوهر توست. تو در درون خود طوفانی شده‌ای. قلبت برای زیارتِ عشق آن‌چنان می‌تپد که موجی بر پس موج در پیکرت خروشان است. آرام باش ... آماده باش تا همراهت کنم. فقط چند ساعتی بی‌تابی نکن. من و تو با هم به سرزمین عشق خواهیم رفت و به حرمش پا که نه، سر خواهیم نهاد. صحن و سرای کبریایی حرم را چگونه پا نهیم وقتی قرن‌هاست میزبان سرهای بهترینِ نسلِ آدم است و هنوز بر نیزه‌ها نام "حسین" را فریاد می‌زنند. آری این‌بار با پا نخواهیم رفت! با سر قدم باید زد. از حسین پای توانا نمی‌خواهم سرِ بینا التماس دارم. صبر کن قَلَمَکَم، با هم می‌رویم و در گوشه‌ای از صحن می‌نشینیم من چشمانم را خواهم بست، روضه‌ی حسین را خواهم خواند و به آرامی تو را در صفحه‌ی سفید دفتر خواهم فشرد. آن‌گاه زمان گریستن توست آن‌گاه وقت نجوا کردنت خواهد رسید. من می‌گویم با اشک و آه و ناله و تو بچکان جوهر درونت را. بچکان تا هردو باهم درصفحه‌ای، وصف زینب را گریه کنیم. و چندی بعد... چندی بعد اذن دخول می‌گیریم برای حضور زیر قبه‌ای که هزاران هزار فرشته در بلندای آن از ازل تا ابد تسبیح می‌گویند. سقفی که سقفش هفت آسمان است تا عرش خدا. سقفی که درخشنده‌ترین نقطه‌ی هستی است برای حضور. برای حضور حقیقی پس از سال‌ها غیبت. پس از سال‌ها غفلت. پس از سال‌ها نیستی... دستانمان را به امید لحظه‌ای وصل شدن به هستی بیکرانش... به امید قرار گرفتن در مسیر باشکوه‌ترین جریان و به امید ایستادن... ایستادن در مقابل چشمانش و نفس کشیدن در هوای او به پنجره‌اش گره می‌زنیم و در حالی که طواف می‌کنیم با هم زمزمه خواهیم کرد... السلام علی الحسین و عَلی علی‌بن‌الحسین و عَلی اولاد‌الحسین @AFKAREHOWZAVI
اقیانوس آرامش بخش به بهانه توهین سلبریتی دوزاری حمید فرخ نژاد به خورشید روشنی بخش جهان اسلام 🖌زینب سید میرزایی سلام بر شما رهبر محبوبمان امام خامنه ای. سلام بر شما که خورشید روشنی بخش بیداری اسلامی هستید. درود بر بر شما که دلهایمان با حضورتان آرام است و کلام آرامش بخشتان آزادی خواهان جهان را به ساحل آرامش بخش نجات می رساند. مولایم،امامم خامنه ای عزیز، ای مسلم مظلوم اما مقتدر امام زمان(عج): تا پای جان در کنارتان ایستاده ایم و با اقتدا بر شما ولایت مداری مهدی فاطمه سلام الله علیها را مشق می کنیم. ای ا مام مهربان همه عمر و جانمان و همه ساعات زندگیمان فدای یک لحظه حیات طیبه شما. ای کشتی نجات عصر غیبت! اقیانوس آرام پر صلابت! ای دریای بیکران مهربانی! آفتاب گرما بخش در یخبندان عصر جاهلیت مدرن! دوستتان داریم و جان ناقابلمان را فداییتان می کنیم. کاش آنها که شما را نشناختند،گرفتار عشق شما شوند و بدانند رمز این همه عاشقی ما را. شما امیر دلهایید و خفاشان شب پرست دیکتاتور هرگز گوهر تابناک وجودتان را نخوانند شناخت . اما ما تا آخرین لحظه حیاتمان به عشقمان عاقبت به خیر خواهیم شد ای پرچمدار عشق و آزادی در سپیده دمان ظهور. @AFKAREHOWZAVI
استعمار فکر ۱. عقلانیت چیست؟ در تبیین مفهوم عقلانیت ما با دو پدیده مواجهیم؛ گاهی عقلانیت مربوط به باورهای ماست. مثلاً می‌گوییم؛ باور ما به الف معقول است که به آن عقلانیت نظری گفته می‌شود. گاهی عقلانیت مربوط به افعال و رفتارهای ماست. مثلاً می‌گوییم؛ رفتار الف رفتار معقولی است که به آن عقلانیت عملی گفته می‌شود. درمجموع، عقلانیت یعنی محاسبه‌ی درست. این عقلانیت از چه حاصل می‌شود؟ یا به عبارتی از چه طریقی شکل می‌گیرد؟ عوامل بسیاری در شکل‌گیری عقلانیت مؤثر است. برخی در پیشرفت این قوه و برخی در تضعیف آن نقش دارند. عوامل تقویت عقلانیت، تفکر، تدبر، کنجکاوی و سؤال پرسیدن، استفاده از تجربیات دیگران، هم‌نشینی با علما و اندیشمندان، اجتناب از افراط در شهوات و...است؛ اما آنچه در این مجال موردنظر نگارنده است رشد عقلانیت در سایه‌ی آزادی و استقلال است. ۲. به‌طورقطع یکی از عوامل مهم رشد عقلانیت، آزادی و استقلال فکری در محیط زندگی است. افرادی که آزادانه درباره‌ی مسائل اعتقادی و اجتماعی و فرهنگی می‌اندیشند؛ سریع‌تر به رشد اجتماعی می‌رسند و خرد اجتماعی آنان بهتر رشد می‌کند تا افرادی که اجازه‌ی تفکر و تصمیم‌گیری ندارند؛ و بسترهای آزاداندیشی برایشان مهیا نیست. اما همیشه سلب آزادی از اندیشیدن محسوس نیست بلکه ترفندهای نامحسوس و البته پرفریب و در ظاهر دل‌نشینی بکار می‌رود و نتایج بزرگی برای فراهم آوردگان چنین شرایطی حاصل می‌شود چراکه بزرگ‌ترین وابستگی یک جامعه، وابستگی فکری آن جامعه خواهد بود که از آن به‌عنوان «استعمار فکر» یاد می‌کنند و این‌یکی از حربه‌های دشمن است. ۳. استعمار فکر یکی از انواع جنگ‌هایی است که علیه بشریت صورت گرفته و جنگ شناختی یکی از مظاهر آن است. وقتی ما شاهد آنیم که افرادی به‌واسطه‌ی علوم شناختی و پی بردن به رمز و راز قوه‌ی شناختِ بشر، به استدلال، تفکر، قضاوت، برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و بسیاری دیگر از زوایای این دستگاه شگفت‌انگیزِ هستی نفوذ می‌کنند و با دخالت در آن قادر خواهند بود در عملکرد آن اختلال ایجاد کنند و یا آن را از مسیر اصلی خود منحرف سازند به‌طور‌قطع، به وجود جنگی بسیار خطرناک اذعان خواهیم کرد. شاید بتوان این نوع دشمنی را یکی از بی‌سابقه‌ترین روش‌های دشمنی برشمرد. در چنین جنگی دشمن دیگر به دنبال استعمار خاک کشور نخواهد بود بلکه او فکر انسان‌های آن کشور را استعمار می‌کند و بدین ترتیب خواهد توانست بدون صرف هزینه‌های گزاف کشوری را فتح کند. چراکه مردم آن جامعه آن‌گونه فکر می‌کنند که دشمن می‌خواهد. رهبر معظم انقلاب در این رابطه می‌فرمایند: « آحاد مردم بدانند، هم شما جوان‌ها بدانید؛ این‌ها با برنامه وارد میدان شده‌اند. برنامه هم این است که بلکه بتوانند ملّت ایران را با خودشان همراه کنند، کاری کنند که ملّت ایران عقیده‌اش بشود عقیده‌ی سران انگلیس و آمریکا و امثال این‌ها؛ نقشه این است». (۱۱ آبان ۱۴۰۱، بیانات در دیدار دانش آموزان) «دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزش‌تر از تسلّط بر سرزمین‌ها است. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم می‌کند. مغزها را باید حفظ کرد؛ تسلّط بر مغزها». (۵ آذر ۱۴۰۱، دیدار با بسیجیان) ۴. حالا بازگردیم به عقلانیت، یکی از مهم‌ترین روش‌های رشد عقلانیت را آزادی برشمردیم حال سؤال این است که امروز باوجود انواع و اقسام رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای که هر یک، انسان را به روشی به یک باور، نه‌تنها دعوت بلکه تحمیل نیز می‌کنند؛ آیا می‌توان معتقد بود که انسان‌ها آزادانه می‌اندیشند؟ آزادانه استدلال می‌کنند و یا آزادانه قضاوت می‌کنند؟ آیا بستری آزادانه برای رشد عقلانیت و رشد قوه‌ی عقل برای بشر امروز باقی گذاشته‌اند؟ وقتی هرلحظه برای ایجاد شناختی در دیگران، خوراکی به هزار روش اقناع‌کننده از طریق انواع و اقسام پیام‌رسان‌ها و بازی‌ها و سایت‌ها و شبکه‌ها و... به ذهن انسان منتقل می‌شود و هرگز فرصتی به مخاطب برای تجزیه و تحلیل داده نمی‌شود؛ آیا می‌توان به چیز دیگری غیر از استعمار، اذعان داشت؟ @AFKAREHOWZAVI