اما آیا اونها قدر دان این محبت ایرانیان بودند؟ بعد از اینکه توی سراسر ایران نفوذ کردن کم کم به فکر نفوذ در دربار پادشاهی افتادن!

برگردیم به عدد ۱۳.. درواقع میشه گفت ایرانیان بیشتر بخاطر وقایع و حوادث تلخی که در گذشته افتاده همچین دل خوشی از این عدد ندارن و این عدد رو نحس میدونن. در ادامه میگم چرا!

اینو توجه داشته باشید که عدد ۱۳ برای ایرانیان نحسه نه مسلمانان! یچیزی مختص خودمونه

یکی از دلایلی که عدد ۱۳ واسه مسیحیان نحسه اینه که به اعتقاد اونا نفر سیزدهم از حواریون بود که مخفیگاه حضرت مسیح رو لو داد.

اما چرا عدد ۱۳ واسه ایرانی ها نحسه؟! جریانش برمیگرده به دوران هخامنشیان...

داستان از اینجا شروع میشه که یه روز خشایار شاه که ظاهرا پادشاه عیاشی بوده تصمیم میگیره که به مدت یک هفته جشن بسیار بزرگی رو در پایتخت امپراطوری خودش یعنی شهر شوش برگزار کنه.

تو روز هفتم این جشن خشایار شاه که از میگساری زیاد بشدت حالش بد بود به همسر خودش یعنی ملکه "وشتی" دستور میده که یه سری کارهایی رو انجام بده که نگیم بهتره

خشایار شاه پسر داریوش شاه بزرگ ایران و آتوسا دختر کوروش بود.

اما وشتی از اونجایی که زن پاک و از نجیب زادگان ایرانی بود از این دستور شاه سرپیچی میکنه.

خشایار شاه هم از این سرپیچی ملکه بسیار خشمگین میشه و همونجا به جلاد دستور میده سر از تنش جدا کنه!

در اون زمان خشایار شاه مشاوری به نام "مردخای" داشت که یکی از یهودیان نفوذی در دربار شاه بود و تونسته بود با هوشیاری و زیرکی تمام اعتماد شاه رو کاملا به خودش جلب کنه.

آرامگاه مرد خای هم توی همدان هست که دومین مکان مقدس مردم اسراییل توی ایران هست 🤡

اما ملکه بعدی: شاه سست عنصر ما هم وقتی زیبایی استر رو میبینه یه دل نه صد دل عاشقش میشه و اونو به عنوان ملکه تمام ایرانیان انتخاب میکنه بدون اینکه بدونه اون یه یهودیه و برادر زاده ی مشاور خودشه!

با نفوذ بیش از حد یهودیان به دربار پادشاهی وزیر قدرتمند خشایار شاه به نام "هامون" متوجه موضوع میشه ولی هنوز نمیدونه ملکه خودش یهودیه و اون باعث جذب یهودیان به دربار پادشاهی شده.

از طرفی هم جسارت یهودیان به حدی رسیده بود که خیلیاشون حاضر به پرداخت مالیات نبودن همین موضوع باعث خشم هامان شده بود و باعث شد خیلیاشونو در تنگنا قرار بده.

ولی هامون که بو برده بود این قضیه یه سرش برمیگرده به مردخای میره موضوع رو با خشایار شاه درمیون میزاره و حکم اعدام مردخای و خیلی از یهودیان مخفی رو از خشایار شاه میگیره.

ملکه استر متوجه موضوع میشه و سریع میره عموی خودش یعنی مردخای رو با خبر میکنه.

مردخای هم از استر میخواد که هرطور شده حکم اعدام هامون و تمام دشمنان یهودیان در ایران رو از پادشاه بگیره.

استر هم یه مهمونی ترتیب میده و توی اون مهمونی اعتراف میکنه که یه یهودیه و هامون هم قصد نابودی قوم یهود رو داره و از خشایار شاه در حالی که خیلی تو حال و هوای خودش نبوده حکم اعدام هامون و تمام دشمنان یهود در ایران رو میگیره.

بدین ترتیب هامون در ۱۳ آدار یا فروردین به همراه پسرانش در شوش اعدام شدند و جسدشون به عنوان درس عبرت و عاقبت دشمنی با یهود به مدت چند روز در شهر آویخته شد.🥲

یهودیان هم به لطف ملکه استر و مردخای اجازه اینو پیدا کردن که در سراسر ایران تمام دشمنان غیر یهودی خودشونو چه مرد چه زن چه بچه همه رو به قتل برسونن!

‌ وقتی این خبر به گوش مردم رسید خیلیا از ترس جونشون به کوه و دشت و بیابون پناه بردن. سنت ۱۳ بدر هم از این روز گرفته شده ۱۳ به در روز طبیعت نیس در واقع روز قتل عام ایرانیان به دست قوم یهوده!🤝

نحسی عدد ۱۳ هم توی فرهنگ ایرانیان بخاطر این روز بوده چرا که کشتار ایرانیان به دست قوم یهود توی این روز انجام شد و به اصرار استر همسر یهودی خشایار شاه سه روز هم ادامه پیدا کرد.🤦🏻

این داستان در بخشی از کتاب عهد عتیق و در فصلی به نام طومار استر روایت شده عهد عتیق هم کتاب مقدس یهودیانه که مورد تایید مسیحیان هم هست و شامل کتب پیامبران و تورات میشه،پس درواقع پوریم قسمتی از کتب مقدس یهودیان به شمار میاد!🪶🤡