دیشب به خوابم آمده بودی بابا.
نشستم روی پایت و موهایم را مثل همیشه
شانه کردی،
خبری از بیابان و کاروان نبود.
ویرانه "گلستان" بود.
و من شبیه روزهای گذشته میدویدم.
تو صدایم میزدی و من رقیه میشدم.
بالا میرفتم و اوج میگرفتم در آغوشت...
در خواب به من میگفتی: مهربان دلشکستهام! مسافر غریب و کوچکم!
میدانم این خواب آرام تو، آتش به جان همه میزند...
نخواب دخترکم!
نخواب...💔
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
هر آن گـَه پایم از ره خسته می شد مـرا بـا نیزه ای از پُشت مـی زد💔(:
ریشه ریشه فرشِ سرخِ گیسوانم ریخته
میدونی چرا؟!🙂
بر سرم با پا یهودیها تقلّا ڪردهاند..😭
شامیان نازِ یتیمانه نمےدانند چیست..💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمهبیابگومنیتیمنیستم💔
#حضرت_رقیه
MohamadReza Bazri - Masalan Toro Tab Midam (128).mp3
1.58M
مثلاتوروتابمیدم..
مثلابهتوآبمیدم..
مثلاتوصدامکردی"منباخندهجوابمیدم!🙂💔
#حضرت_رقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باباخودتگفتۍشبیھ مادرمباش
منمثلزهـرامادرتآزار دیـدم:)💔
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
باباخودتگفتۍشبیھ مادرمباش منمثلزهـرامادرتآزار دیـدم:)💔
یڪلحظہیادمرفٺاسممرقیھاست
سیلۍڪہخوردمعمـہراهـمتاردیدم🥀
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
شب چهارم محرم طفلان حضرت زینب و حرّ 💔(: #شب_چهرم #محرم #حضرت_زینب #امام_حسین
داداش بـبیـن ڪہ بـچہ هـام
غـصـہ دارن بـراے تـو🖤
ایـن دو گـل نـاقـابـلـم
میـخـوان بـشـن فـداے تـو:)💔
بـراے اذن و رخـصـتـت
هـمـش بـهـونہ مے گیـرن
نـشڪن دلاشـونـو داداش
زیـن غـصہ و غـم مـیمـیرن💔🚶🏻♂
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
داداش بـبیـن ڪہ بـچہ هـام غـصـہ دارن بـراے تـو🖤 ایـن دو گـل نـاقـابـلـم میـخـوان بـشـن فـداے تـو:)💔
داداش سپـاھ زینـب،آمـاده يہ نـبرده
ببـین مـحمـد مـن،واسہ خـودش يہ مـرده💔(: