‹عـقیلهبنیهاشم⁶⁹🇮🇷🇵🇸›
قصههایبهسررسیده 🖤 روز اول مسلم بن عقیل که وارد کوفه شد به یزید نامه نوشتم که اگر میخواهی کوفه
قصههایبهسررسیده 🖤
روز دوم
قرار شد که من راه بر خاندان پیامبر ببندم و نگذارم آنها از نینوا تکان بخورند
آنها را بین دو نهر معطل نگه داشتم
تا دستور از شام به ما برسد
حسین بن علی و عباس بن علی جلو آمدند
حسین گفت راه بر ما باز کن
ما به سمت مدینه باز خواهیم گشت
کاری با شما کوفیان عهد شکن نخواهیم داشت
گفتم تا دستور نرسد هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم
فرمود راه باز کن تا به سمت دیگری جز مدینه برویم
باز هم پاسخ سابق را دادم
تا دستور از یزید یا ابن زیاد نرسد هیچ کاری انجام نمیدهم
حسین گفت مادرت به عزایت بنشیند که راه بر خاندان پیامبر بستی
تا خواستم جوابش راه بدهم
یادم افتاد مادر او
فاطمه بنت محمد،دختر پیامبر است
حرفم را در نطفه خفه کردم
و به سمت سپاه بازگشتم ...
#محرم
#روز_دوم