پیرمرد استوار
سوار اتوبوس بودم و حدود یک پانزده دقیقه ای باید صبر میکردم تا به مقصد برسم
برای اینکه از وقتم درست استفاده کنم قرآن رو از کیفم درآوردم رو آروم آروم و زیر لب تلاوت میکردم
توی یکی از ایستگاه ها یک پیر مرد چارشونه ی روستایی با ی سیبیل که شصت بیل بود سوار اتوبوس شد و بغل راننده وایستاده بود
بعد از یکی دو دقیقه نگاهش به طرف من جلب شد
اومد کنارم نشست
بدون ذره ای ترس و دلهره با صدای بلند طوری که از ته اتوبوس تا سر اتوبوس همه شنیدن با صدای استوار فریاد زد:
پسر داری قرآن میخونی؟!
گفتم بله
گفت از صفحه اول برامبخون ببینم
شروع کردم از الم بصورت معمولی و تقریبا فارسی خوانی قرائت کردم
دوباره با صدای بلند گفت این چه وضع خوندنه مگه داری کتاب فارسی میخونی؟!
گفتم ترتیل بخونم؟
یک آره ی بی تردید گفت و شروع کردم ترتیل خوانی
میگفت صداتو ببر بالاتر نمیشنوم
مجبور شدم طوری قرائت کنم که از ته اتوبوس تا سر اتوبوس همه واضح بشنون
البته عده ای وسط قرائتم ریز ریز شروع به خنده کردن
شاید به دلیل رفتار های پیرمرد یا شایدم من قرائتمخوب نبود، نمیدونم هرچه شد گذشت
بعد از اینکه ۵ آیه رو تلاوت کردم
پیرمرد گفت
پسر معنای الم که خوندی چیه؟!
گفتم نمیدونم ی رازه بین خدا و پیامبرش
گفت تو این همه قرآن میخونی نشنیدی که الم هزار و پونصد تا معنی داره و یکی از اون معنیاش اینه که وقتی تو بچه بودی و تیکه تیکه صحبت میکردی این پدر و مادرت بودن که پرورشت دادن پس باید احترامشونو نگه داری..
از صحبتای پیرمرد ماتم برده بود
پیرمرد ادامه داد پسرجان این قرآن همش دستورالعمل زندگیه کلی مفهوم توش داره
کدوم یکی از اونایی که قرآن میخونن مفهومشو بلدن؟
و در آخر کدوم یکی از اونایی که مفهومشو بلدن بهش عمل میکنن؟
حتی این علماشونم نمیتونن بهش عمل کنن
ولی تو تلاشتو بکن که بتونی بهش عمل کنی اونوقت قرائتت میتونه بهت کمک کنه!
دیگه به ایستگاه مورد نظر رسیده بودم
پیاده شدم و آروم ازش خداحافظی کردم و ازش خواستم برام دعا کنه
اما اون بلند بلند جواب داد پسرجون تو قرآن میخونی من واست دعا کنم؟...
اون روز مجسم آیه ی ولیقولو قولا سدیدا(استوار صحبت کنید) رو توی اون پیرمرد دیدم
درسایی که او بهم داد
تا ابد باهام میمونه..
#شرح_حال | #محرم
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹› ↓
𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM