eitaa logo
‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹🇵🇸›
3.3هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
4.3هزار ویدیو
149 فایل
اگر‌به‌خاطر«حمایت‌ازوطن»متهم به ساندیس‌خوری می‌شویم؛ماساندیس‌خوری‌را ترجیح‌می‌دهیم به «وطن‌فروشی» ساندیس‌خورهم‌که‌باشیم، الحمدلله جیــره‌خوارِدشمن نیستیم🔥! ناشناس' @AGHILEH_BANIHASHEM_69 کپی : همه جوره حلالِ ..
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸نام بی مسمای شهرک اکباتان را به شهرک آرمان تغییر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• آرمانِ آرمان... «همه چیو درآوردن؛ هیچی گیر نیاوردن!» ‐ این، آخرین حرف شهید آرمان علی‌وردی بود! ‐ آخرین شعار علیه اغتشاشگرایی که دوره‌ش کرده بودند و کتکش میزدند! ‐ به معنی شعارش دقت کنید... ‐ همه چیو درآوردن، هیچی گیر نیاوردن! ‐ یعنی هر غلطی توانستید کردید، ولی هیچ چیز بدست نیاوردید! ‐ این حد از حماسه... ‐ این حد از رجزخوانی... ‐ این حد از جرات... ‐ آن هم وسط گله‌ی کفتارها... ‐ فقط از یک انسان، با روحیه‌ی کربلایی برمی‌آید! ‐ چرا می‌گویم کربلایی؟! ‐ برای دانستن چرایی‌اش، فقط کافیست واقعه‌ی کربلا را درک کنید...
48.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+کولاکِ یکی از دختران انقلاب در مترو با عکس شهید آرمان علی وردی✌️🏻🌹
وڨٺ🕊♥️ 🔷رفیق شهید میگفت: شب شهادت آرمان که با هم بودیم ،موقع اذان آرمان به مسئول گروه گفت: اقا لطفا گردان رو بردار ببریم مسجد برای نماز... مسئول گروه گفت: آرمان نمیشه، اجازه نمیدهند، سخته و... شهید عزیز گفت: پس من با شما کاری ندارم، میخوام برم مسجد نماز اول وقت بخونم... رفت مسجد نماز اول وقتش رو خوند و برگشت. 🔶شهید آرمان علی وردی کسی بود که تو اون موقعیت رو ترک نکرد...✨ ----------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مادر شهید آرمان علی وردی: خواهرم در خواب دیدند که آقای امیر عباسی (کسی که شهید را در قبر گذاشت) بهشون میگویند: امام حسین علیه السلام فرمودند: خیال تان راحت باشد، آرمان در آغوش من است...
🔴 دلنوشته‌‌ی مادر یک طلبه برای مادر آرمان   اولین بار که می‌شنوی فرزندت، پسر است، حس عجیبی داری. لبخندی روی لبانت می‌آید. ته دلت غنج می‌رود. حس می‌کنی تکیه‌گاه جدیدی پیدا کردی. همانطور که اگر دختر باشد خوشحال می‌شوی که انیس و مونسی پیدا کردی. پسرت جلوی چشمانت بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و هر لحظه، نگرانی‌هایت هم با او بزرگ‌تر!  شیطنت‌ها و ظرف شکستن‌هایش را زیر سبیلی رد و خودت را قانع می‌کنی که اقتضاء پسر بودنش است.  لحظه به لحظه بد و خوب را یادش میدهی. نگرانی که در کوچه و خیابان به کسی زور نگوید. راه خطا نرود. حرف ناجور نگوید و نشنود. بار اول که مشکی می‌پوشد و دست پدرش را می‌گیرد و مسجد و هیئت می‌رود، ذوق مرگ می‌شوی که: «خدایا شکرت! پسرم راهش را پیدا کرد». در چشم بر هم زدنی، دبستانی می‌شود و بعد، دبیرستانی. قد می‌کشد و صدایش دو رگه می‌شود و موهای صورتش، معصومیت پسرانه‌اش را دو چندان می‌کند. ولی باز نگرانی! نمی‌دانی کدام مسیر را در پیش می‌گیرد! در نماز روز و شبت دعا می‌کنی: «خدایا! بهترین راه را برایش مقدر فرما!» روزی از خواب بیدار می‌شوی و میبینی راهش را پیدا کرده. عشقش شده حوزه و علم و کتاب و امام حسین(علیه السلام). ته دلت می‌لرزد! با خود می‌گویی می‌توانست مهندس یا دکتر شود اما حالا ... .  حالا اصرار می‌کند بر راهی که روشن است، اما سخت. راهی که پایان ندارد. نه علمش، نه معنویتش، نه اخلاق و نه عرفانش. مسیر حوزه، بی‌نهایت است! به چشم خود میبینی پسرت راه سختی را انتخاب کرده، راهی که شاید محرومیت‌های فراوان دنیوی برایش به ارمغان بیاورد، اما دلخوشی که ذخیره آخرت خوبی پیدا کردی. حال، پسرت را در قامت طلبه‌ای میبینی. حجره‌دار می‌شود. از شنبه تا چهارشنبه، تنها تلفنی می‌توانی با او صحبت کنی. عصر چهارشنبه اما در فکری! در فکری این دو روزی که درکنار تو و خانواده است، چطور اوقات خوشی برایش فراهم کنی؟ در فکری حداقل این چند وعده در کنارت، غذای مورد علاقه‌اش را بخورد.  از در که می‌آید، چپ و راست صورتش را نگاه می‌کنی و دنبال بهانه‌ای که با او حرف بزنی. ... هنوز از طلبه شدنش چیزی نگذشته که آسمان شهرت سیاه می‌شود. اغتشاش و درگیری و ناامنی شهر را فرامی‌گیرد. مشتی اراذل و اوباش به بهانه‌های واهی، امنیت را نشانه می‌گیرند. حالا و هر لحظه، دلشوره سالم رسیدن فرزندت را داری.  اما پسرت! پسرت ته دلش قرص است. می‌خواهد در قامت طلبه ای بسیجی‌ برقرار کننده آرامش و امنیت باشد. برای دختران، برای زنان و برای مردم سرزمینش! در دلت به داشتن چنین پسری افتخار می‌کنی، اما ... .  میوه دلت، دست خالی به میدان رفته! بی خبر از همه جا می‌گویی: «خدایا! دسته گلم را به تو می‌سپارم! جگر گوشه‌ام را سالم به خانه برگردان!»  لحظات به کندی می‌گذرد. خبری از دسته گلت نیست! زنگ تلفن به صدا در می‌آید... آقای علی وردی! پسرتان مجروح شده .... آسمان بر سرت خراب می‌شود.  تا به بیمارستان برسی، نفسی برایت نمی‌ماند. می‌فهمی آرمانت از دنیا رفته، اما دوباره احیاء شده. قلبش می‌زند. نفسی چاق می‌کنی. نور امید در دلت روشن می‌شود: «پس انشاءالله زنده می‌ماند». هنوز شبی نگذشته که فیلم شکنجه‌ی جگر گوشه‌ات در فضای مجازی پخش می‌شود. هر کس می‌بیند، می‌گوید: «وای بر حال مادرش! کاش مادرش نبیند و نداند و ...» دو روز، تنها دو روز فرصتی‌ست که خدا برای آمادگی شهادت فرزندت می‌دهد.  و سرانجام ... و سرانجام، روح مطهر آرمان بیست و یک ساله‌ات به آسمان عروج می‌کند. او به آرزویش می‌رسد اما کاخ رؤیای تو برای دامادیش همراه هزاران آرزوی دیگری که برایش داشتی، فرو می‌ریزد. داعش‌صفتان زمان، تاب تحمل معصومیت پسرت را نداشتند! حال در دل زمزمه می‌کنی: «میون خاک و خونی! تو ای ماه جوونم! مثه موهات، پریشونم! آروم آروم می‌ذارم من، صورت رو صورت ماهت! دعا کن جون بدم اینجا، میاد مادر به همراهت! چه دلگیره، بی تو دنیا! که می‌میره بی تو مادر!» و این چنین روضه علی‌اکبر(علیه السلام) و روضه تنهایی سیدالشهداء(علیه السلام) در گودال قتلگاه، بعد از 1400 سال، برایت زنده می‌شود! ---------- 📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی ▫️ايتا https://eitaa.com/Mirhashem_ir 📣ستاد شهید آرمان علی وردی @armane_shahid
🛑 توجه الحمدلله با نام شهید آرمان علی‌وردی گروه ها و مجموعه های مختلفی راه اندازی شده است. اما متاسفانه بعضی از این مجموعه ها با نام شهید آرمان اقدام به جمع آوری پول به "حساب های شخصی" جهت کارهای خیرانه میکنند. ⛔️ضمن تذکر بابت اشتباه بودن این کار، و ناراحتی شدید خانواده شهید ،اعلام میشود که خانواده شهید آرمان علی وردی، حوزه علمیه آیت الله مجتهدی(ره)، ستاد بزرگداشت شهید، هیچ گونه ارتباطی با این مجموعه ها ندارند، و این عمل نیز مورد تائید آنها نیز نمی‌باشد؛ بلکه خلاف قوانین می‌باشد. ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
موارد دیگری هم از این تفاوت های فاحش بین این دو حرکت اعتراضی موجود است اما همین 5 مورد به خوبی گویای این است که براندازان 1401 هیچ ربطی به انقلابیون 57 ندارند و وقتی به شیوه ی کشته شدن افرادی همچون و توسط این اشوب گران نگاه میکنیم اتفاقا این براندازان را بیشار شبیه به ساواکی های سال 57 می یابیم تا انقلابی های سال 57
یہ‌بزرگی‌میگفت: "شڪ‌نڪن‌وقتی‌بہ‌یہ‌شہـید فڪر‌ڪردی،چند‌لحظہ‌قبلش،، همون‌شهید‌داشتہ‌بہ‌تو‌فکر‌میکرده!"🍃 (✨)
امشب شب عجیبی هست برا مادری که به جز دانیالش بچه ای دیگه ای نداره تا براش یه شاخه گل بخره () شب سخت برای مادری هست که آرمانش پارسال براش انگشتر عقیق خریده بود () شب غم انگیزی برا مادری هست که لحظه شهادت روح الله اش هر دیقه جلوی چشماش هست () و خیلی سخت تر برای قلب کوچیک 💔 (✨)
🔸استاد پناهیان ڪسانی ڪـه ؛ برای هدایت دیگران تلاش می‌کنند به جــای مـردن ، شهیــد می‌شوند... _عزیز ❤️ 🤲 (🌻)
🌾‏دوستانش گفتن: شب قدر سال قبل توهیئت گفتن: به یکی نیازه که بچه های کوچیک رو از دم در ببره تا مهدکودک هیئت. همه گفتیم ما میخوایم قرآن سربگیریم وقبول نکردیم. اما آرمان قبول کرد وکل شب احیا فقط دم در وایساده بود وبچه هارو تامهدکودک میبرد! 🌿راه های عاقبت بخیری فقط اونایی نیست که مافکرمیکنیم! 🌻