eitaa logo
‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹🇵🇸›
3.2هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
151 فایل
اگر‌به‌خاطر«حمایت‌ازوطن»متهم به ساندیس‌خوری می‌شویم؛ماساندیس‌خوری‌را ترجیح‌می‌دهیم به «وطن‌فروشی» ساندیس‌خورهم‌که‌باشیم، الحمدلله جیــره‌خوارِدشمن نیستیم🔥! ناشناس' @AGHILEH_BANIHASHEM_69 کپی : همه جوره حلالِ ..
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه برام سوال بود چرا روز نعل تازه زدن به پای اسب ها ؟؟ 😭😭💔💔 ‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹› ↓ 𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
۱۰ محرم تا ۱۱ محرم انگاری یه روزه ولی دراصل یک سال فاصله هست تمام اون شور ده شب اول یکدفعه نابود میشه. یکدفعه دیگه هیچ دسته ای نیست. یکدفعه دیگه هیئتا تا صبح نیستن یکدفعه دیگه ایستگاه صلواتیا تعطیل میشن یکدفعه دیگه خیابونا بند نمیاد یکدفعه دیگه علم نمی‌بینیم یکدفعه دیگه شور تو شهر نیست اینِ‌ که بَده .
الله الله..! ‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹› ↓ 𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ پیرمرد استوار سوار اتوبوس بودم و حدود یک پانزده دقیقه ای باید صبر میکردم تا به مقصد برسم برای اینکه از وقتم درست استفاده کنم قرآن رو از کیفم درآوردم رو آروم آروم و زیر لب تلاوت میکردم توی یکی از ایستگاه ها یک پیر مرد چارشونه ی روستایی با ی سیبیل که شصت بیل بود سوار اتوبوس شد و بغل راننده وایستاده بود بعد از یکی دو دقیقه نگاهش به طرف من جلب شد اومد کنارم نشست بدون ذره ای ترس و دلهره با صدای بلند طوری که از ته اتوبوس تا سر اتوبوس همه شنیدن با صدای استوار فریاد زد: پسر داری قرآن میخونی؟! گفتم بله گفت از صفحه اول برام‌بخون ببینم شروع کردم از الم بصورت معمولی و تقریبا فارسی خوانی قرائت کردم دوباره با صدای بلند گفت این چه وضع خوندنه مگه داری کتاب فارسی میخونی؟! گفتم ترتیل بخونم؟ یک آره ی بی تردید گفت و شروع کردم ترتیل خوانی میگفت صداتو ببر بالاتر نمیشنوم مجبور شدم طوری قرائت کنم که از ته اتوبوس تا سر اتوبوس همه واضح بشنون‌‌ البته عده ای وسط قرائتم ریز ریز شروع به خنده کردن شاید به دلیل رفتار های پیرمرد یا شایدم من قرائتم‌خوب نبود، نمیدونم هرچه شد گذشت بعد از اینکه ۵ آیه رو تلاوت کردم پیرمرد گفت پسر معنای الم که خوندی چیه؟! گفتم نمیدونم ی رازه بین خدا و پیامبرش گفت تو این همه قرآن میخونی نشنیدی که الم هزار و پونصد تا معنی داره و یکی از اون معنیاش اینه که وقتی تو بچه بودی و تیکه تیکه صحبت میکردی این پدر و مادرت بودن که پرورشت دادن پس باید احترامشونو نگه داری.. از صحبتای پیرمرد ماتم برده بود پیرمرد ادامه داد پسرجان این قرآن همش دستورالعمل زندگیه کلی مفهوم توش داره کدوم یکی از اونایی که قرآن میخونن مفهومشو بلدن؟ و در آخر کدوم یکی از اونایی که مفهومشو بلدن بهش عمل میکنن؟ حتی این علماشونم نمیتونن بهش عمل کنن ولی تو تلاشتو بکن که بتونی بهش عمل کنی اونوقت قرائتت میتونه بهت کمک کنه! دیگه به ایستگاه مورد نظر رسیده بودم پیاده شدم و آروم ازش خداحافظی کردم و ازش خواستم برام دعا کنه اما اون بلند بلند جواب داد پسرجون تو قرآن میخونی من واست دعا کنم؟... اون روز مجسم آیه ی ولیقولو قولا سدیدا(استوار صحبت کنید) رو توی اون پیرمرد دیدم درسایی که او بهم داد تا ابد باهام میمونه‌.. | ‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹› ↓ 𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
"السلام‌علی‌الحسین" درسلام‌برتودست‌برسینه میگذاریم‌تاقلب‌از‌جایش کنده‌نشود . . ‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹› ↓ 𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
تحمل‌هردردی‌ممکن‌است‌الا‌دلتنگی! ‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹› ↓ 𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
چه جالب 😀!
‌نامه اي به تمامِ خستگانِ جهان؛ باشد که اشكِ بعدي شما اشكِ شوق باشد :)💔 - شوقی بخاطرِ دیدنِ بارگاه حسین'ع
نـفـس در سـیـنـه از آهـم شـرر شد ؛ تـمـام قـوتِ مـن خـون جـگـر شـد 💔
‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹🇵🇸›
همه خوابیدن . . اما زینب میون پیکرها داشت دنبال جسد برادرش می‌گشت 💔
3.62M
خداحافظ ای برادرِ زینب ..🚶🏿‍♂
خرامان خرامان سمت گودال میروی پس از وداع با اهل خیام زینب را خواندی خواستی مانند عوام نباشد وداع آخرتان طاقت تحملِ عالم بدونِ امام را نداشت زینب ..
سرش را به سینه گذاشتی رویت را بوسید و رایحه مادر در دشت جان گرفت!
چگونه دل بریدی برادر زینب؟! چگونه چشیدی مزه وصال حبیب را؟! چگونه به سمت گودال با این شوق اوج گرفتی؟!
آخرین بارها همیشه در ذهن میمانَد این آخرین بار برای زینب بارها مرور شد نه فقط برای تو ...
میگفت بعد عباس معجرم را بسیار میبوییدم تا کاروان به کربلا برسد بارها برایم مرتب‌اش کرده بود!
حال عباس بر سر نی و معجر ...خاک بر دهان راه طویل بود و فرصت هم کثیر تا مجلس شراب ...
علمدار که رفت ستون خیمه لرزید حال زمزمه رقیه شده بود کاش آب طلب نمیکردم عموجان💔 یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت :)
عقیله که از مرکب پیاده میشد دست بر شانه هایِ علی اکبر میگذاشت و مادرانه قربانِ قد و بالایش میرفت الحق که برای جعفر اینگونه مادری نکرد ...
از رباب بگویم؟ از گهواره ای که دخیل بسته به آن 🚶🏿‍♂ از صدای طفلِ رضیع که در گوشش میپیچد از اینکه عهد بسته از وقتی سرت را بالای نی دیده دیگر زیر سایه نرود ...
مولا ؛ مگر بریدن سر چقدر طول میکشد؟ چرا شمر و سنان بیرون نمی‌آیند از آن گودال؟ مگر تنِ رعنایت در آن گودال جا گرفت؟💔
گفتی بعد از اسارت و مشقت خیر است اما نگفتی در بازار به زینب چه گذشت؟
غیرت الله بودنت را بنازم برادر بر سر نیزه هم که بودی خواستی آفتاب بر اهل حرم نتابد ...🚶🏿‍♂
‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹🇵🇸›
سری به نیزه بلند است در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب :)💔
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش ‌ :)