‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
حسینجان💔(: #محرم #امام_حسین
میگفت:
چـلہ زیـارت ؏ـاشـوࢪا گـرفـتـم ثـابـت ڪنـم چـقـدر آقـا رو ډوسـت دارم (:
هـر روز بـه ؏ـشـق امـام حـسـیـن (ع) بـلـنـد مـیـشـد ﯡ بـا حـس و عـلاقـه زیـارت ؏ـاشـورا مـیـخـﯡنـد و اشـڪ مـیریـخـت..!💔
وسطـاے چـلہاش خـواب دیـده بـود ڪه تـو صـحـࢪای ڪربـلا میبینہ امـام حـسـیـن ؏ مـیـخـواد تـیـر بـخـوره .. خـودشـو جـلـو امـام مـیـنـدازه..تـیـࢪ مـیـخـوره و .. شـہیـد مـیـشہ:)💔
ایـنـو ۍ راز نـگـہ مـیـداره و ادامـه ۍ چـلـہ اش رو بـا حـس و عـلاقـه بـیـشـتـرے مـیـخـونـہ🙂
چـنـدمـاه بـعـدش آقـا طـلـب میڪنہ و . . . میره ڪربـلا زیـارت!(:
#براساسواقعیت💔(:
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
-
حـٰآلِبُحـرآنۍِمَـنبـٰآحَـرَمآرآمشَـوَد
بِطَـلَبڪَربُبَـلآتـٰآدِلِمَـنرآمشَـوَد💔
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
-
.
اصلا درست ! نوکرٺ بےگناه نیست💔
اما حسین ! حال من روبه راه نیست ..
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
-
خیر یعنی گریھ کردن بر حسینِفاطمہ'س'
بیتو هرجا میروم خیری نمیبینم حسین !
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
(((:
تمدیددلتنگی..!
اربعین درنزدیکی...!
#بهوقتدلتنگی... 💔
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
(((:
چشممنخیرهبهعکسحرمتبندشده
باچهحالیبنویسمکهدلمتنگشده..!🚶🏽♂
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
+میشہبغلمکنۍآقاۍامامحسین(((:! الـھمالـࢪزقنـآهمـانڪھمیدانـے!(:
دنیاےمن..همینغمہ..(:
اینغمدواےدردمہ..(:
دنیایہدلخوشۍداره..اونممحرمہ💔(:
#محرم
گـࢪ دخترڪۍ پیـش پـدࢪ ݩـاز ڪند گـره ی ڪࢪببـلای همہ ࢪو بـاز ڪند💔(:
#محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَروااِلیالحسین💔(:
#محرم
Zamine_Hajmahdirasuli_Shab3moharam1440_sarallahzanjan.mp3.mp3
14.81M
﴿به #محفل روضه حضرت رقیه خوش آمدید......﴾
بابا مرا “خولی” به قصد کُشت میزد
این “حرمله” بر صورتم با مُشت میزد🙂💔
یک بار بین دو حرامی گیر کردم
“زجر” از جلو میزد “سنان” از پُشت میزد..🚶🏿♀💔
هر آن گـَه پایم از ره خسته می شد
مـرا بـا نیزه ای از پُشت مـی زد💔(:
میگن دستای رقیہ کوچیک بودھ
اما گره های بزرگ رو باز میکرده
گره هایی که تو زندگی ها کور بوده
اما رقیہ بانو یه نگاه انداخته باز شده😭💔
رقیہ بانو سه سالش بودا
ولی به اندازه سی سال غم کشید😭💔
هرچی میخوای تو زندگیت بخوا ازش امشب💔
#حضرت_رقیه
میگن دنیا میلیارد ها سالشه🙃
اما...
اما دنیای من فقط سه سالشه💔
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
دیشب به خوابم آمده بودی بابا.
نشستم روی پایت و موهایم را مثل همیشه
شانه کردی،
خبری از بیابان و کاروان نبود.
ویرانه "گلستان" بود.
و من شبیه روزهای گذشته میدویدم.
تو صدایم میزدی و من رقیه میشدم.
بالا میرفتم و اوج میگرفتم در آغوشت...
در خواب به من میگفتی: مهربان دلشکستهام! مسافر غریب و کوچکم!
میدانم این خواب آرام تو، آتش به جان همه میزند...
نخواب دخترکم!
نخواب...💔
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
هر آن گـَه پایم از ره خسته می شد مـرا بـا نیزه ای از پُشت مـی زد💔(:
ریشه ریشه فرشِ سرخِ گیسوانم ریخته
میدونی چرا؟!🙂
بر سرم با پا یهودیها تقلّا ڪردهاند..😭
شامیان نازِ یتیمانه نمےدانند چیست..💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمهبیابگومنیتیمنیستم💔
#حضرت_رقیه
MohamadReza Bazri - Masalan Toro Tab Midam (128).mp3
1.58M
مثلاتوروتابمیدم..
مثلابهتوآبمیدم..
مثلاتوصدامکردی"منباخندهجوابمیدم!🙂💔
#حضرت_رقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باباخودتگفتۍشبیھ مادرمباش
منمثلزهـرامادرتآزار دیـدم:)💔