#معرفی_کتاب نام کتاب : ناقوس ها به صدا در می‌آیند نویسنده : ابراهیم حسن‌بیگی مردی مسیحی که کشیش یک کلیسا بوده ، میخائیلِ ایوانف ، با مردی به نامِ "علی" آشنا میشه و به گفته ی دوستِ مسیحی اش _ جرج جرداق _ که شیفته و اخلاق علی‌ست ، امام مسلمانان است ؛ ..

#معرفی_کتاب نام کتاب : پسرک فلافل فروش نویسنده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی . . . زندگینامه و خاطراتِ بسیجی مدافع حرم ، طلبه شهید "محمدهادی ذوالفقاری" ...🌱

#معرفی_کتاب نام کتاب : آن مرد با باران می‌آید نویسنده : وجیهه سامانی رفتی کلاسِ اول ، این شعر را عوض کن : آن مرد تا نیاید ، باران نخواهد آمد ....

#معرفی_کتاب نام کتاب : تولد در لس آنجلس نویسنده بهزاد دانشگر[خاطرات محمد عرب] برزیل برای بسیاری نمادِ فوتبال و هیجان است . برای بخشی از مردم نمادِ خوشگذرانی است و برای بخشی دیگر ، رقص و موسیقی های تند و پرهیجان . من از دسته دوم بودم . به خصوص وقتی که با یک اتفاق جدید در شهرِ "ریو دو ژانیرو" آشنا شدم : [کارناوالِ رقص] !_

#معرفی_کتاب نام کتاب : من ادواردو نیستم نویسنده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ایتالیایی سوپر میلیاردی ک مسلمان و سپس ب شهادت رسید . .

#معرفی_کتاب نام کتاب : بخشدارِ ۱۴ ساله نویسنده : نشرِ ستارگان درخشان زندگی و خاطرات پسر ۱۴ ساله اصفهانی ، شهید مهرداد عزیزاللهی . .

#معرفی_کتاب نام کتاب : از چیزی نمیترسیدم نویسنده : زندگینامه خود نوشت شهید قاسم سلیمانی . قسمتی از کتاب : دخترِ جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حالِ حرکت بود که در آن روز ها یک امرِ طبیعی بود . . در پیاده رو یک پاسبانِ شهربانی به او جسارتی کرد . این عملِ زشت او در روزِ عاشورا بر آشفته ام کرد! بدون توجه به عواقبِ آن ، تصمیم به برخورد با او کردم . . .!

#معرفی_کتاب نام کتاب : تابِ طنابِ دار نویسنده : مهدی پناهیان قسمتی از کتاب : لنز دوربین شده بود چشم های کمال که از آن فاصله دور هم میتوانستم داغیِ نگاهش را روی صورتم حس کنم .. چشمکی زدم و همراه با لبخندی شیطانی دستم را بالا آوردم ؛

#معرفی_کتاب نام کتاب : جای پای ابراهیم نویستده : محمد ناصری قسمتی از کتاب : فقط طواف است ک این شور و حرارت را و این شوق و عشق را آرام میکند .پروانه آن وقت ک شور و عشق شمع دیوانه اش میکند ، پر میکشد و به دورِ شمع میچرخد .

#معرفی_کتاب نام کتاب : یک دقیقه سکوت نویسنده : نفیسه نظری[صبا] قسمتی از کتاب : نوعی پنهانکاری در مسئله مرگِ ادواردو دیده میشود . راستش تا قبل از این اتفاق هنوز در شک و تردید بودم ک آیا ادواردو خودکشی کرده یا کشته شده ...

#معرفی_کتاب نامِ کتاب : حیدر نویسنده : آزاده اسکندری قسمتی از کتاب : لحظه به لحظه حال فاطمه بدتر میشد . از شدتِ درد ، بیهوش میشد و به سختی چشم باز میکرد . تنها دلخوشی‌ام شده بود اینکه کنارِ رختخوابش بنشینم و محوِ چهره‌ی ناآشنایش شوم . . .