eitaa logo
@Imam7tom
415 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
15.7هزار ویدیو
1.5هزار فایل
کانال امام موسی کاظم علیه االسلام حاوی مطالب مذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 🔴فلسفه قبر،کفن،دفن وتلقین مردگان چیست⁉️ 🔸 ✍مـوضـوع غسل و كفن و دفن مردگان نيز يك نوع احترام به مقام انسان است ; احترامى كه جنبه خرافى ندارد. علاوه بـر ايـن , چـون از نـظر اسلام مرگ پايان زندگى نيست , بلكه دروازه اى نسبت به جهان و زند گى ديگر و نزول در جوار رحمت الهى است , از اين جهت دستور مى دهد كه بايستى مردگان را نظيف و پاكيزه كنند و با لباسى ساده و پاك به خاك سپارند تااين عمل رمز بقاى حيات حقيقى و امتداد زندگى باشد. ✅ايـن نكته نيز كاملا روشن است كه معمولا بدن افراد مرده در اثر بيمارى و براثر مسموميتهاى مـختلف و از دست دادن قدرت دفاعى , آلوده به انواع ميكروبهاست وغـسـل دادن مـرده بـاآب مخلوط به سدر و آب مخلوط با كافور و با آب خالص ,خود عامل موثرى بـراى ضـدعـفـونـى و تـمـيـز كردن مرده است و لااقل براى مدتى آن خطراتى كه پيش از غسل وجودداشته , موجود نخواهد بود . 🔸🔸  بـديـهـى است در اين صورت پس از انجام گرفتن مراسم فوق , ميت را در مدت كوتاهى به خاك مى سپارند و احتمال بروز ميكروبهاى جديد و سرايت آن به انسان منتفى خواهدبود . نوشتن وصيت در صورتى واجب است كه حقى از مردم و يا از خداوند بر گردن انسان باشد و او با وصيت بتواند آنها را مشخص كند تا پس از او انجام گردد؛ 👌در غير اين مورد وصيت مستحب است. در وصيت الزاما نبايستى مسائل مالى مطرح باشد وصيت مى تواند مشتمل بر شهادات و بيان عقايد و توصيه ها باشد. 🔵 فلسفه تلقين ميت از آنجاكه روح در بدو ورود به نظام برزخي با يك عالم ناشناخته وجديد روبرواست دريك وحشت وترس توام باتحير وابهام مخصوصي قرارمي گيرد. 🔺🔺دراين وضعيت دو ملك نيز مي ايند تا آزمون سخت بيگرند . ⚠️ممكن است روح دراين تحول بزرگ درتذكرو ياداوري عقايد خود ودرثبات ان ها گرفتار لغزش وتزلزل شود به گونه اي كه حتي نام خودرا نيز فراموش كند.براي كم يابرطرف كردن اين فراموشي واضطراب درمقام پاسخ دهي و ازمون برزخي مستحب است كه براي ميت خوانده شود تاعقايد وافكارش را به خاطر اورد. 💢💢 اين تذكر براي روح درچنين وضعيتي مسلما سودمند است واورا درپاسخ دهي ازعقايدوافكار اماده مي كند وچون روح برزخي با بدن ارتباط وتوجهي دارد واين ارتباط درساعات اوليه بيشتر است طبعا حركت دادن شديد بدن توام با خطاب به روح با اسم ومشخصات توجه روح را جلب واورا متوجه خطاب كننده وگفته هاي اومي كند. ✅ آنـچـه دربـاره دفن ،غسل، كفن، مردگان و تلقين انها گفته شد , گوشه اى از فلسفه اين احكام است ; ممكن است نكات ديگرى وجود داشته باشد كه هنوز از نظر ما مخفى و پنهان است.
شاهزاده زخم ها با تو چه کردند جوان تر شده ای به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای پدرت آمده در سینه تلاطم دارد از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا 🌹 نثار حضرت علی اکبر 🌹
🌹شهادت حضرت علی اکبر (ع)🌹 دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی  پاره های بدنت را جگرم سوخت علی  ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم  طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی  چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت  مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی  لخته خونی که برون از گلویت آوردم  ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی  باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است  نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی  یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت  ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی  آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است  خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی  داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم  داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی  این همه نیزه میان بدنت گم شده است  با که گویم محنت را جگرم سوخت علی  از همان دور شنیدم رجزت را پسرم  این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی  نعرة حیدری و نالة یا زهرایت  می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی  نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم  چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی  گر نیایند جوانان حرم یاری من  که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی
1_99532880.mp3
15.6M
🔖منبر کامل 🔖 🎙 موضوع : عوامل رشد و رکود و انحطاط 👤 حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی 🔰حجم : ۱۲ مگابایت 🕟 زمان : ۴۲ دقیقه 📅 تاریخ: ۱۳۹۸/۶/۱۲ مسجد اعظم جلسه چهارم 🔺 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
1_98776561.mp3
13.38M
🔖منبر کامل 🔖 🎙 موضوع : عوامل رشد و رکود و انحطاط 👤 حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی 🔰حجم : ۱۰ مگابایت 🕟 زمان : ۳۶ دقیقه 📅 تاریخ: ۱۳۹۸/۶/۱۰ مسجد اعظم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
1_100783421.mp3
12.94M
🔖منبر کامل 🔖 شب هشتم محرم ۱۴۴۱ برابر با 👇 ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ مسجد مقدس جمکران ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
💠💠💠💠💠💠💠 ▼ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام▼ چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش می‌گیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید. می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند. نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد. وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود. (از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص 34 و 35) 💠💠💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 🔴‍"عذاب شمر" ✍علامه امینی می فرمودند: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهداعلیه السلام را چگونه به او می‌دهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشستن و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمودند : این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند : که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداعلیه السلام است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد.حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد پای ضريحت عاشقی با گريه میگفت در اين حرم امضا برات كربلا شد 💐 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🔹