eitaa logo
@Imam7tom
387 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
15.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
کانال امام موسی کاظم علیه االسلام حاوی مطالب مذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 امام زمان (عج): ☘جمعه سال 255 هجری در شهر حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود. ☘ دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که او در روی زمین می باشد . عرض کردم : مادر این فرزند کیست؟ فرمود : نرجس. گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این گرامی ندیدم! 💫فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش.وارد خانه شدم سلام کردم بانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر!گفتم: _من و ما تویی! گفت:نه، من کجاو این مقام بزرگ؟ گفتم : دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید : که سرور دوجهان خواهد بود. تا این کلام ازمن شنید با کمال و نشست. ☘پس از اقامه افطار کردم و خوابیدم، سحرگاه برای انجام برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست.پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست . 💫حضرت عبدالعظیم حسنى یكى از فراریان است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: عبدالعظیم حسنى، از دستِ حكومت فرار كرد و وارد شد و درمنزل یكى از شیعیان در ساكن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى كرد; روزها روزه بود و شب ها را به و مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را كه امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى كرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود. ☘نزدیک بود که در وعده امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام(علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند : عمه : مکن که وقت است! ☘همینکه صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن سوره الم سجده و یس شدم.در این موقع نرجس با حال از خواب برخاست . من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری. ☘گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان است که به تو دادم.اندکی بعد سلام الله علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید. او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت و بود. ✨در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد : عمه جان ! فرزندم رانزد من بیاور،و او را نزد پدر بزرگوارش بردم،او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود فرزندم با من حرف بزن! آن مولود گفت : شهادت می دهم به پروردگار و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)،سپس بر (علیه السلام) و (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید گشود و کرد. 💫امام(علیه السلام) فرمود : عمه جان: او را نزد ببر تا به او نیز کند و باز نزد من برگردان. او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد، سپس او را پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.) 📚برگرفته از :کتاب
6⃣ (ص) چیست و ایشان(ص) در معراج چه دیدند⁉️ و نیز روایت شده که (ص) فرمود: در آن شب مرا مامور کرد که را پس از خود به جانشینی و خلافت منصوب دارم و را به همسری او درآورم. 👈و در چند حدیث نیز آمده که و را که دیدم از من سؤال میکردند 🔶 وصی خود علی را چه کردی⁉️ 🔷پاسخ میدادم: او را در میان امت خود به جای نهادم 🔶و آنها میگفتند: خوب کسی را جانشین خویش در میان امت قرار دادی. 👈و در حدیثی که (ره) در امالی نقل کرده چون (ص) به آسمان رفت پیرمردی را دید که در زیر درختی نشسته و بچه هایی اطراف او را گرفتهاند، 🔷از جبرئیل پرسید: این مرد کیست ⁉️ 🔶گفت: پدرت است، 🔷 پرسید: این کودکان که اطراف او هستند کیستند ⁉️ 🔶 گفت: اینها فرزندان مردمان با ایمانی هستند که از دنیا رفته اند و اکنون به آنها غذا میدهد، سپس از آنجا گذشت و پیرمرد دیگری را دید که روی تختی نشسته و چون نظر به جانب راست خود میکند خوشحال و خندان میشود و هرگاه به سمت چپ خود مینگرد گریان میگردد، 🔷 به جبرئیل فرمود: این پیرمرد کیست⁉️ 🔶 پاسخ داد: این پدرت آدم است که هرگاه میبیند کسی داخل میشود خوشحال و خندان میگردد و چون کسی را مشاهده میکند که به 🔥دوزخ می‌رود گریان و اندوهناک میشود. 👈 🍀تا آنجا که میگوید: 🔷در آن شب خدای تعالی پنجاه بر او و بر امت او واجب کرد و چون باز میگشت عبورش به حضرت افتاد 🔶پرسید: خدای تعالی چقدر نماز بر امت تو واجب کرد⁉️ 🔷رسول خدا(ص) فرمود: پنجاه نماز، 🔶موسی گفت: بازگرد و از خدا بخواه تخفیف دهد! 🔷 رسول خدا(ص) بازگشت و تخفیف گرفت، 🔶ولی دوباره موسی گفت: بازگرد و تخفیف بگیر، زیرا امت تو(از این نظر) ضعیفترین امتها هستند و از این رو بازگرد و تخفیف دیگری بگیر چون من در میان بنی اسرائیل بوده ام و آنها طاقت این مقدار را نداشتند، 🍀 و به همین ترتیب چند بار رسول خدا(ص) بازگشت و تخفیف گرفت تا آنکه خدای تعالی نمازها را روی مقرر فرمود: و چون باز 🔶موسی گفت: بازگرد، 🔷 رسول خدا(ص) فرمود: دیگر از خدا شرم میکنم که به نزدش بازگردم 🔻(6) و چون به ابراهیم خلیل الرحمان برخورد 🔶از پشت سر صدا زد: ای محمد امت خود را از جانب من سلام برسان و به آنها بگو: بهشت آبش گوارا و خاکش پاک و پاکیزه و دشتهای بسیار خالی از درخت دارد و با ذکر جمله «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوۀ الا بالله» درختی در آن دشتها غرس میگردد، امت خود را دستور ده تا درخت در آن زمینها زیاد غرس کنند. 👈(7)شیخ طوسی(ره) در امالی از امام (ع) از (ص) روایت کرده که فرمود: در شب معراج چون داخل بهشت شدم قصری از 🔮 دیدم که از شدت درخشندگی و نوری که داشت درون آن از بیرون دیده میشد و دو قبه از در و داشت. 🔷از جبرئیل پرسیدم: این قصر از کیست؟ 🔶 گفت: از آن کسی که و پاکیزه گوید، و را ادامه دهد(و پیوسته گیرد) و طعام کند، و در شب هنگامی که مردم در خوابند - و - انجام دهد، 👈 (ع) گوید: من به آن حضرت 🔶عرض کردم: آیا در میان امت شما کسی هست که طاقت این کار را داشته باشد ⁉️ 🔷فرمود: هیچ میدانی سخن پاک گفتن چیست ⁉️ 🔶عرض کردم: خدا و پیغمبر داناترند⁉️ 🔷 فرمود: کسی که بگوید: « و و و »هیچ میدانی ادامه روزه چگونه است ⁉️ 🔶گفتم: خدا و رسولش داناترند ⁉️ 🔷فرمود: ماه صبر - یعنی - را روزه گیرد و هیچ روز آن را افطار نکند و هیچ دانی اطعام طعام چیست ⁉️ 🔶 گفتم: خدا 📚 فقه السیرۀ, 150_ 151 دارد.......
💥سلب توفیق به سبب آزار مخلوقات ♦️مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب نقل می‌کردند یکی از رفقای ما که اهل و شب بود، روزی هنگام مطالعه یک بچه موش در اطاق دیده بود و از روی بازی، کلاه خود را روی بچه موش گذاشته و او را آزرده بود. ولی به همین هم اکتفا نکرده و موش را در مقابل گربه رها کرده بود. گربه هم آن بچه موش را گرفته و پس از کمی آزار، خورده بود. 🔻 آیت الله ارباب می گفتند: آن طلبه در اثر این آزار و اذیت، از آن به بعد موفق به خواندن نماز شب نشد و تهجد برای همیشه از او سلب شد.