📘 در كتاب مثير الاحزان از مبرد نحوى روايت مي كند كه گفت:
✍ #پيامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم متوجه خانه فاطمه اطهر سلام الله علیها شد و ديد كه آن بانو پشت در ايستاده است.
❓فرمود: اى حبيبه من براى چه اينجا ايستاده اى؟!
❗️#فاطمه زهرا (س) گفت: امروز صبح دو فرزند من خارج شده اند و من از ايشان خبر ندارم.
🐍 پيغمبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم در صدد جستجوى #حسنين بر آمد تا اينكه به شكاف يك كوه برخورد و ديد ايشان به خواب رفته اند و يك مار بالاى سر آنان به خود پيچيده است، پيغمبر خدا سنگى برداشت و به سوى آن مار انداخت.
❇️ آن مار با زبان فصيح گفت: السلام عليك يا رسول اللَّه! به خدا قسم من بالاى سر اين دو نوگل نخوابيده ام مگر براى اينكه ايشان را حفظ و حراست نمايم. رسول خدا در حق آن حيوان دعاى خير كرد.
❇️ آنگاه حسن علیه السلام را بر شانه راست و حسين علیه السلام را بر سر شانه چپ خويشتن جاى داد. سپس جبرئيل نازل شد و #امام_حسين (ع) را برداشت. پس از اين جريان بود كه حضرت حسنين عليهما السّلام فخر مي كردند، #امام_حسن (ع) مي فرمود: من آن كسى هستم كه بهترين اهل زمين مرا به دوش گرفت و امام حسين (ع) مي فرمود: من آنم كه بهترين اهل آسمان مرا به دوش گرفت.
📚 زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) / ترجمه نجفى / ص354-355