eitaa logo
@Imam7tom
387 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
15.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
کانال امام موسی کاظم علیه االسلام حاوی مطالب مذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ به سبک امام سجاد علیه السلام ⭕️ ✍🏻 در «مناقب» و «مدینة المعاجز» و جز این دو کتاب آمده است که ابراهیم بن ادهم و فتح موصلی هر یک جداگانه روایت کرده اند: ◽️ در با قافله ای راه می بردیم پس مرا حاجتی افتاد از قافله دور شدم ، به ناگاه کودکی را دیدم در بیابان روان است ، با خود گفتم سبحان الله کودکی در چنین بیابانی پهناور راه می سپارد ، سپس نزدیک او شدم و بر او سلام کردم و جواب شنیدم ، پس به او گفتم: کجا قصد داری؟ 🕋 گفت: به خانه ی پروردگارم. ❔گفتم: حبیب من! تو کودکی و بر تو ادای فرض و سنتی نیست. ❕فرمود: ای شیخ! مگر ندیدی که از من کوچکترها بمردند؟ ❔عرض کردم: زاد و راحله تو چیست؟ ❕فرمود: «زادی تَقْوایَ ، وَ راحِلَتی رِجْلایَ ، وَ قَصْدی مَوْلایَ» ، توشه من پرهیزکاری من است و راحله من دو پای من و مقصود من مولای من است. ❔عرض کردم: طعامی با تو نمی بینم؟ ◽️ فرمود: ای شیخ! آیا پسندیده است که تو را کسی به خود بر خوان (سفره) خود بخواند و تو با خود طعام و خوردنی ببری؟ ◽️ گفتم: نه. ◽️ فرمود: آنکه مرا دعوت فرموده است مرا طعامی می خوراند و سیراب می فرماید. ◽️ گفتم: پس پا بردار و تعجیل کن تا به ، خود را برسانی. 🔆 فرمود: «علَیَّ الْجَهادُ وَ عَلَیْهِ الْاِبْلاغُ» ؛ بر من است کوشش و بر خدا است مرا رسانیدن ، مگر نشنیده ای قول خداوند تعالی «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (العنکبوت/69) ؛ آنانکه کوشش کردند در ما ، هر آینه بنمایانیم ایشان را راه های خود و به درستی که خداوند با نیکوکاران است. 🔹 راوی گفت: در آن حال که بر این منوال بودیم ناگاه جوانی خشرو با جامه های سفید روی آورد و با آن کودک معانقه نمود و بر او سلام کرد ، من رو به آن جوان کردم و گفتم: تو را قسم می دهم به آنکه تو را نیکو خلق فرموده که این کیست؟ 🔹 گفت آیا او را نمی شناسی؟ این فرد علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام است. 🔸 پس آن جوان را بگذاشتم و به آن کودک روی آوردم و گفتم: تو را می دهم به حق پدرانت که این جوان کیست؟ 🔸 فرمود: آیا او را نمی شناسی؟ این برادر من خضر (ع) است که هر روز بر ما وارد می شود و بر ما می کند. ❔عرض کردم: از تو مسئلت می نمایم به حق پدرانت که مرا خبر دهی که این جاهای خشک و بیابان های بی آب را بدون زاد و توشه چگونه می پیمایی؟ ❕فرمود: من این بیابان ها را می پیمایم به زاد ، و زاد من در آنها چهار چیز است. ❔عرض کردم: چیست آنها؟ 1️⃣ فرمود: دنیا را به تمامی آن بدون استثناء می دانم، 2️⃣ و تمامی مخلوق را غلامان و کنیزان و می بینم، 3️⃣ و اسباب و ارزاق را به دست می دانم ، 4️⃣ و قضا و را در تمام زمین خدای نافذ می بینم. ✅ گفتم: خوب توشه ای است توشه تو ای علیه السلام و تو با این زاد و مفاوز آخرت را می پیمایی تا به دنیا چه رسد. علیهم السلام علیه السلام 📚 منتهی الآمال / ج2 / ص60-61
🏴 شامیان در کوچه ها از بام و در شهر را آذین بستند سر به سر چهره ها خندان و دلها شاد بود برلب مردم بود شامیان چنگ و نی و دف میزدند دور کف میزدند😭
⬛شب پنجم صفر به نام علیه السلام ، صغری مکنی به سلام الله علیها⬛ ◾ مرحوم واعظ قزوینی در کتاب شریف ریاض القدس مینویسد: در يكي از شب ها در آن منزل ، شور ديدن پدر به سرش افتاد، و از هجران پدر اشك مي ريخت، سر روي خاك نهاد آن قدر گريه كرد كه زمين از اشك چشمش گل شد. در اين اثنا به خواب رفت خواب پدر ديد، از خواب بيدار شد، فَبَك وَ تَقُول: وا أَبتاهُ، واقُرَّةَ عَيناهُ، واحُسَيناهُ، چنان كشيد كه خرابه نشينان پريشان شدند... هر چه خواستند او را آرام كنند ممكن نشد. امام عليه السلام پيش آمد و را در بر گرفت و به سينه چسبانيد و تسلّي مي داد. آن مظلومه آرام نمي گرفت و نوحه مي كرد، آن قدر روي دامن حضرت گريه كرد «حَتّي غُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُها» «تا آن كه كرد و او قطع شد». امام به گريه درآمد. اهل بيت به آمدند «فَضجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قامَ الصِّياحُ». آن از ناله اسيران يك پارچه گريه شد. دختر افتاده بود و مخدّرات در خروش بر سر مي زدند و به سينه مي كوبيدند. خاك بر سر مي كردند مي دريدند، كه صداي ايشان در قصر به گوش لعین رسيد. يزيد غلامي فرستاد كه خبري بياورد. غلام آمد و واقعه را براي يزيد نقل كرد. آن ملعون گفت: سر پدرش را براي او ببريد تا آرام گيرد. آن سر مطهّر را در نهادند و رو به خرابه آوردند، و در حالي كه پرده بر روي آن سر بود، در حضور آن مظلومه نهادند، پرده را برداشتند. آن معصومه چون متوجّه سر پدر شد، «فَانْكَبَّتْ عَليهِ تقَبَّلُهُ و تَبْكي و تَضربُ علي رَأسُها و وَجْهِها حَتّي امْتَلأَ فَمُها بِالدَّم» «خود را بر آن سر انداخت و صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود مي زد تا اينكه پر از شد»..... ☑️درد و دل کردن بی بی سه ساله با سر پدر .. «يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ! يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! يا أبَتاهُ، مَنْ بَقي بَعْدَك نَرْجوه؟ يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر» «پدر جان، چه کسی تو را با خونت كرد! اي پدر چه کسی گردنت را بريد! اي پدر، چه کسي مرا در كودكي كرد! پدر جان، بعد از تو به چه کسی اميد وار باشيم؟ پدرجان، اين دختر يتيم را چه کسی نگهداري و بزرگ كند!» 📚 نفس المهموم ص۴۵۶ ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
حسین بن عبدالرزاق تبریزی مینویسد ؛ زید بن صوحان روایت می‌کند سه سال بعد شهادت سیدالشهداء صلوات الله علیه بر إمام سجاد علیه السّلام داخل شدم ، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات میکند و عرضه ميدارد ، ای رب و ای کسی که تکیه گاه من به توست ، حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب‌های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو ، حسین صلوات الله علیه. گریه می‌کرد و صیحه می‌کشید و میفرمود ، آه آه چگونه فراموش کنم استغاثهٔ تو را ای پدر؟ چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟ چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و ریشت خضاب از خون بود؟ این را مکرّر میفرمود تا از هوش رفت ، نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم ، وقتی به هوش آمد فرمود ای پسر صوحان هیچ چشمی محبوب‌تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است. مقتل بشارة الباکین / مجلس ۲۹.
امام سجاد (سلام الله علیه) در دعایی فرمودند : خدایا بر محمد و آل او درود فرست و ما را از دعوت کنندگانی که به سوی تو دعوت میکنند و راهنمایانی که به جانب تو به دلالت بندگان برمیخیزند و از ویژه بندگانت که در پیشگاه حضرتت اختصاص به تو دارند ، قرار ده . ای مهربان ترین مهربانان .