لحظه #میلاد_پیامبر_اکرم ص، از زبان مادرشان «آمنه» ، زیباتر است 😊
✅ آمنه می گوید:
«وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرندهای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانیها از من دور گردید،😊
🥛 نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم.
💫 نوری مرا در بر گرفت.
🌸 سپس بانوانی بلند قامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسانها نبود.
ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی میگوید:
«از گرامیترین مردم، او را بگیرید.»
🌺 مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان، جامهای آب بود.
به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت، بین آسمان و زمین در پشت کعبه بر افراشته بود.🕋
🤗 پس از آن، محمد به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود..........
💫 سپس نوری از سر محمد تا آسمان درخشید و من کاخهای سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.🕊
📚 بحارالانوار، ج ۱۵ ، ص ۲۷۲
📚مناقب آل ابیطالب ص ۲۸۷
💐 «مبارکباد بر تو ای آمنه !» 💐
#محمد_پیامبر_وحدت
#میلاد_امام_صادق