از آنتوآن چخوف و ایتالو کالوینو و شکسپیر و آرتور سی کلارک و ... نهایتا یک یا دو کتاب خریدم و از اسماعیل واقفی یک کتابش را سهتا. مهم این است که خودت لاقل خودت را باور داشته باشی ناتاناییل. حرفهای ها از اول حرفهای نبودند. اولش ظرف شستند و بچه بزرگ کردند. که البته بچه بزرگ کردن و به ثمر نشاندن اعلی درجه انسانیت است.
#اسماعیل_واقفی
پ.ن
به خاطر نکته درخشان این متن پیشنهاد میشود یک هفته کل کشور تعطیل شود.
📠رونوشت به آقای مخبر
4_5954181980705787891.mp3
5.68M
♦️ تلفیق شعر خوانی زنده یاد هوشنگ ابتهاج ( سایه ) با صدای آواز همایون شجریان
هوشنگ ابتهاج :
زندگی چیست؟ عشق ورزیدن
زندگی را به عشق بخشیدن
زنده است آن که عشق می ورزد
دل و جانش به عشق می ارزد
چون درخت آمدی زغال مرو
میوه ای پخته باش؛ کال مرو
میوه چون پخته گشت و آتشگون
می زند شهد پختگی بیرون
سیب و به نیست میوه ی این دار
میوه اش آتش است آخر کار
خشک و تر هر چه در جهان باشد
مایه ی سوختن در آن باشد
سوختن در هوای نور شدن
سبک از حبس خویش دور شدن
✅✅خیلی عالی و آرامبخش
...
چون درخت آمدی زغال مرو
میوه ای پخته باش؛ کال مرو
میوه چون پخته گشت و آتشگون
می زند شهد پختگی بیرون
سیب و به نیست میوه ی این دار
میوه اش آتش است آخر کار
#سایه
...
آدم ها بعد از ورود به باغ انار تمثال درخت میگیرند. در این باغ بعضی ها زغال شده و بیرون میروند. امام دگرانی هستند که میوه پخته انار میشوند. شهد انار میزند بیرون. میوه عشق نار است. آتش است. انار است. زنده هستیم به نارِ عشق. ما شب نشینانِ نورپرستیم. الله نور السموات و الارض.
#واقفی
پ.ن
پیرو بحث قبلی. رونوشت به آقای مخبر. یک هفته دیگر.
روضه خانگی - روضه ورود به کربلا - 1597.mp3
11.65M
🎙دست ابالفضله آرامش زینب...
🔻روضه #ورود_به_کربلا
⏱#بیش_از_ده_دقیقه | 17:42
👤کربلایی سید #مهدی_حسینی
#دوم_محرم
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
@anarstory
خانه پیرزن ته کوچه
پشت یک تیر برق چوبی بود
پشت فریاد های گل کوچک
واقعا روزهای خوبی بود
پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر
منتظر بود در زدن ها را
دم در می نشست و با لبخند
جفت می کرد آمدن ها را
روضه خوان محله می آمد
میرزا با دوچرخه آهسته
مثل هر هفته باز خیلی دیر
مثل هر هفته سینه اش خسته
"ای شه تشنه لب سلام علیک"
ای شه تشنه لب...چه آوازی
زیر و بم های گوشه ی دشتی
شعرهای وصال شیرازی
می نشستیم گوشه ی مجلس
با همان شور و اشتیاقی که...
چقدر خوب یاد من مانده
در و دیوار آن اتاقی که -
یک طرف جمله ی "خوش آمده اید
به عزای حسین"بر دیوار
آن طرف عکس کعبه می گردد
دور تا دور این اتاق انگار
گوشه گوشه چه محشری برپاست
توی این خانه ی چهل متری
گوش کن! دم گرفته با گریه
به سر و سینه می زند کتری
عطر پر رنگ چایی روضه
زیر و رو کرده خانه ی او را
چقدر ناگهان هوس کردم
طعم آن چای قند پهلو را
تا که یک روز در حوالی مهر
روی آن برگ های رنگا رنگ
با تمام وجود راهی کرد
پسری را که برنگشت از جنگ
هی دوشنبه دوشنبه رد شد و باز
پستچی نامه از عزیز نداشت
کاشکی آن دوشنبه ی آخر
روضه ی میرزا گریز نداشت
پیرزن قطره قطره باران شد
کمی از خاک کربلا در مشت
السلام و علیک گفت و سپس
روضه ی قتلگاه او را کشت
تاهمیشه نمی برم از یاد
روضه ی آن سپید گیسو را
سالیانی است آرزو دارم
کربلای نرفته ی او را
سید حمید رضا برقعی
@anarstory