eitaa logo
به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
50 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
170 فایل
🌴🇮🇷با توکل بخدای بخشنده مهربان + توسل به مقربان الهی(کتاب الله و عترتی)🇮🇷🌷 یا علی(ع) گفتیم و عشق آغاز شد،ان شاءالله......
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهدای امامزاده طاهر علیه السلام
می گفت داخل این جنگ اگر هم می بینی اسم و رسم برای ما درست کرده اند فقط برای راحتی کار است، وگرنه من و تو و آن بسیجی یکی هستیم. 🌀 @shohadaaitaher #فرمانده #بسیجی #اخلاص #تواضع #دفاع_مقدس #شهید_مهدی_باکری
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 🌦🌈 از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🥀🕊 🥀🕊🥀🕊 🥀🕊
سوره مبارکه و و و و نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه (https://erfan.ir) @jahadetabeen8
سوره مبارکه و و و و منبع: کتاب تفسیر یک جلدی مبین - استاد بهرامپور @jahadetabeen8 @jahadetabeen8
📄قسمتی از توبه نامه شهید ١٣ ساله «علیرضا محمودی‌پارسا» 🤲پناه می‌برم از این که... 🔸از این که کردم... 🔹از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم. 🔸از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم. 🔹از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم. 🔸از این که را فراموش کردم. 🔹از این که در راهت سستی و تنبلی کردم. 🔸از این که زبانم را به لغات بیهوده آلودم. 🔹از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم. 🔸از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند. 🔹از این که شب بهر بیدار نشدم. 🔸از این که دیگران را به کسی خنداندم،غافل از این که خود خنده‌دارتر از همه هستم. 🔹از این که لحظه‌ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم. 🔸از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص ، متواضع‌تر نبودم.