#قصه_عشق_جنون " مثنوی بسیار زیبا و شنیدنی در مورد جنگ تحمیلی با نوای گرم و دلنشین مداح باصفای جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران به همراه تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس "قصه از عشق و جنون آغاز شد از کنار شهر خون آغاز شد خون و آتش موج می زد هر طرف آمدند از راه یاران صف به صف روی در روی هم آمد خیر و شر کربلا تکرار شد بار دگر ای برادرهای ایمانی سلام با شمایم نور چشمان امام یادتان هست آسمان دلتنگ بود آری ، آری جنگ بود و جنگ بود بر دهان انگشت حیرت بود جنگ آزمایشگاه غیرت بود جنگ هر که در دل شور دیگر داشت رفت عاشقی را خوب باور داشت رفت سیر از خود تا خدا دارد شهید سر جدا پیکر جدا دارد شهید من و تنهایی و غم آه که یاران رفتند منو غم گریه که آن سبزسواران رفتند چه غریبانه از این خانه گذر می کردند قهرمانانه خطر بعد خطر می کردند تو در اینجایی و گلهای معطر رفتند نرگس و یاسمن و سرو و صنوبر رفتند ای شهیدان منم و داغ شما می دانید سوز نی های نیستان مرا می دانید چه کنم گر نکنم یاد شما را روشن داغ آیینه فریاد شما را روشن شرمساریم شهیدان که چنین پژمردیم زنده ماندید شما ، ما همه اینجا مردیم... " یاد باد یاد مردان مرد... "بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹