هدایت شده از مسیر زندگی
♥️
نیکی به پـــدر و مــادر
داستانی است
ڪه تو آن را مے نویسے ،
و سالها بعد فرزندانت
آن را برایت حڪایت می کنند !
پس خوب بنویس ...
💠 @masirezendegi1
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
💓بسیاری از مشکلات دنیا حل میشد ...
اگر رو در روی همدیگر حرف میزدیم ...
نه پشت سر هم
—-----------**💓**------------
@sebghatallaah
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊پیکر های مطهر شهدای تازه تفحص شده صبح امروز از مرز خسروی وارد کشور عزیزمان شدند
🔬پیکرهای این شهدا به منظور انجام عملیات های تخصصی شناسایی به معراج شهدای تهران منتقل خواهند شد
@tafahoseshohada
هدایت شده از شهدای امامزاده طاهر علیه السلام
💌 شلمچه به تعبیری میشه گفت کربلاست!!!
به همون تعبیری که کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا،
[شلمچه ] زمینِ کربلاست یعنی همه جا زمین کربلاست ولی شلمچه من فکر میکنم
زمین قتلگاست...
تربت شلمچه بوی تربت ابی عبدالله میده...
[ #شهیدعلمدار ]
💌 یه جایی قلبت نا آروم میشه،
یکی دیگه باید آرومش کنه!!
[ از ] یه جایی دیگه باید آروم بشه؛
اونجا شلمچه ست ...
http://ble.im/shohadaaitaher
eitaa.com/shohadaaitaher
هدایت شده از شهدای امامزاده طاهر علیه السلام
🌸✨🌸
🌸
#قسمت_آخر 🌿
💟 ســـــــربــــاز امــــام زمــــــــان
وقتی صحبتش با پدرش تمام شد، سمت من آمد و رو به همه گفت: میخوایین بهشت رو ببینین؟
همه با تعجب نگاهش می کردند!
نشست پایین پایم و کف پایم را بوسید. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و زدم زیر گریه.
اشک مجالم نمی داد. از پشت هاله ی اشک به حمیدی که همیشه احترامم را نگه می داشت، نگاه می کردم.
به پسری که اگر مشکلی پیش می آمد و از دست کسی می رنجید، به احترام حرف من پا روی دلش می گذاشت و رویم را زمین نمی انداخت و با لبخند می گفت : هرچی شما بگی مامان، فقط شما ازم راضی باش!
اشک هایم را پاک کردم. حمید فقط نگاهم کرد. نمی دانستم باید چه کنم. پسرم داشت می رفت و من باید بدرقه اش می کردم. باید آرام می شدم و راهی اش می کردم.
آرام که شدم، لبخند زد. بوسیدمش.
🌸
🌸✨🌸
📘 برگرفته از کتابِ شاهرگی برای حریم
#سرباز_امام_زمان_شهید_حمیدرضا_اسدالهی
👇👇👇
°~•| @shohadaaitaher |•~°
هدایت شده از آستان حضرت طاهر ﷺ
💠امامزاده طاهربن زین العابدین "ع"
http://eitaa.com/itaher
http://ble.im/itaher
http://Sapp.ir/itaher
🌄🌴بنام خداوند بخشنده ی مهربان 🥀سلام،عرض ادب و احترام به همه 💐صبح و روز جمعه (۲۲/تیرماه<4>/۱۳۹۷ هجری شمسی) ={ ۲۹/شوال <10>/۱۴۳۹،هجری قمری}؛شما بخیر و شادی و سلامتی ، ان شاء الله 🌹🌸🌺 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجه 🌻🍀🌷🇮🇷
هدایت شده از دانشگاه حجاب
خدا گفت تو ریحانه خلقتی 🍃
🌸پس قدرش را بدان🌸
روز عفاف و حجاب گرامی باد 🌺
🔶 @abrar_media
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
هدایت شده از دانشگاه حجاب
#چرا_حجاب⁉️
حجاب، #مهربانی است در حق دیگر زنان؛ بخاطر به #رقابت نکشیدن زندگیهای آرام و شیرینشان... 😌
#محجبهها_مهربانترند💕
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌸 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌸
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
🌺پیرمرد و کیسه گندم🌺
🌺داستانی زیبا از مولانا🌺
پیرمردتهیدستی زندگی را در فقر و تنگدستی میگذراند
و به سختی برای زن و فرزاندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم میساخت
از قضا یکروز که به آسیاب رفته بود
دهقانی مقداری گندم در دامن لباسش ریخت
پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و به سوی خانه دوید
در همان حال با پرودرگار از مشکلات خود سخن می گفت
وبرای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار میکرد
ای گشاینده گره های ناگشوده
عنایتی فرما و گره ای
از گره های زندگی ما بگشای
پیرمرد در همین حال بود که ناگهان گره ای از گره هایش باز شد
و تمامی گندمها به زمین ریخت
او به شدت ناراحت و غمگین شد و رو به خدا کرد و گفت
♥️ * ♥️ * ♥️ * ♥️ * ♥️ * ♥️
من تورا کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟؟
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟؟
♥️ * ♥️ * ♥️ * ♥️ * ♥️ * ♥️
پیرمرد بسیار ناراحت نشست تا گندمها را از زمین جمع کند
ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی ظرفی از طلا ریخته اند
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
پند مولانا
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
👳 @mollanasreddin 👳