eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
[• ♡•] (🗣)قدیمےھا میگفتند (⛰)ڪوھ بھ ڪوھ نمیرسد (💚)آدمھا میرسند ولے (🌸)خدا را چھ دیدے (☝️)شاید یڪروز (💍)ما هم رسیدیم بھ هم (📝) (🙈) مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
..|🍃 ..|🕊✨خشیت الهے✨ خدا امام را رحمت کند؛ ایشان مے فرمودند: همه ی عالم، محض حق تعالی است و ما در حضور و محضر آن ذات مقدس هستیم. کسی که این حقیقت را درک کند، اهل خشیت است و پرهیزکاری اش به خاط ترس از عذاب نیست. به خاطر خشیت است که اولیای الهی، دقیقه ای از ذکر حق غافل نیستند. پروردگارا، خشیتت را روزی من کن! چه وقتی خشیت برای انسان حاصل می شود؟ وقتی که مقررات پروردگار را بداند و عمل کند، آن وقت آیه شریفه‌ے 🍃إنما يخشى الله من عباد العلماء🍃 درباره اش تحقق پیدا میکند و می فهمد که عالم حقیقی شده است. لذاست که فرموده اند: «خشية الله» را نشان علم دان به نشانه ی علم، خشیت است و برای رسیدن به این مقام، باید امتثال امر کرد. باید امر و نهی از خدای تبارك وتعالی اطاعت کرد. اگر این کار را کردی، آن وقت بخل و حسد و کینه و عجب وریا و اینها از صفحهی قلبت پاك می شود و آن وقت علم بالاتری که «لاينفك عن الشيه»، نصیبت میگردد. پس معلوم می شود که پیامبر محترم ، حاجتش در این ماه چیست؛ ایشان می گوید: پروردگارا از خشیت خودت به ما قسمتی بده! : مــواعـظ، جــــ4ـ صـــ86ــ •• @asheghaneh_halal•• ..|🍃
🌷🍃 🍃 " شـــوق شهادتـــــــــ " + سید ابراهیـم میگفت دفعه اول ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیات تدمر خمپاره درست خورد ڪنار من ولے به من چیزے نشد.. _گفتم شاید مشڪل مالے دارم خدا نخواسته شهید بشم.. + آمدم ایران و مباحث مالے خودم را حل ڪردم.. _ دفعه دوم ڪه رفتم سوریه،باز خمپاره خورد ڪنار من و به من چیزے نشد.. گفتم شاید وابستگےبه خانواده و بچه هاست ڪه نمیذاره شهید بشم.. آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم.. + و براے بار سوم ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم ولے شهید نشدم.. _ به ایران ڪه آمدم نزد عارفے رفتم و از او مشڪلم را پرسیدم.. ایشان گفتند: من ڪان لله كان الله له تو براے خدا به جبهه نمے روے براے شهادٺ می روے… +نیتت را درست ڪن خدا تو را قبول مے ڪند.. _ پدرش مے گفت : این دفعه آخر مصطفے (سيدابراهيم) عجیب بال و پردرآوره بود دیگر زمینے نبود.. رفت و به آرزويش رسيد.. •🕊• @Asheghaneh_halal •🕊• 🍃 🌷🍃
#ریحانه ای شــ{🕊}ــهید من هنوز امانتـــ{✋}ـــدار توام... ادامــه‌ی راه را یاریَــــم ڪن...{🌿} #حجاب‌خون‌بهای‌شُهداست🌷 #امانتدارباشیم💛 بانــوے ـخاصــ😇👇 [•🌸•] @Asheghaneh_Halal
🍒•| |•🍒 در تقسیم‌بندے دوره‌هاے رشد انسان، سن ۲ تا ۱۲ سالگے را دوره‌ےڪودڪے مےگویند. ڪه به دو قسمت تقسیم مےشود: 👈 ڪودڪے اولیه: ۲ تا ۶ سالگے 👈ڪودڪے ثانویه: ۷ تا ۱۲ سالگے یڪ نڪته مهم: دوره‌ے قبل از آن یعنے تولد تا ۲ سالگےدوره‌اے است که والدین باید نوزاد را از نظر ارضاےتمام نیازهایش تأمین ڪنند. 👌 بنابراین در این دوره خطرے به نام لوس ڪردن، وجود ندارد. یعنےهر نیاز ڪودڪ بدون استثنا باید توسط والدین برآورده شود. در این دوره چیزے به نام تربیت، وجود ندارد. ☺️ تربیت یعنے، تفهیم این نڪته به نوزاد ڪه: "نگران نباش، من هستم". ☺️👇 😅•• @asheghaneh_halal
[• #قرار_عاشقی⏰ •] ••✨چہ رازے بین خادمانت هست ڪہ باعث آرامش میشود؟! ••✨چہ رازے بین خادم شدن هست ڪہ دیوانہ‌وار برایش صَف مےڪشند؟! ایها الرضا! ڪاش مرا هم بہ خادمے خود مفتخر گردانے تا پے بہ این راز ارزشمند ببرم!☺️💔 [♡• #سِرّ‌دلـبرانِ‌منے [♡• #السلام‌علیڪ‌یاعلےبن‌موسےالرضا هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
👒🍃••] #همسفرانه اگــر تـو نبودے|•☹️•| منــ ڪامـلا بیڪار بودمـ|•😉•| هـــیچ ڪــــارے|•🖐•| در این دنیــا نــدارمــ|•😬•| جــــز دوسـت داشــتــن تـــو|•😍•| #بیڪارنشیم‌صلوات😜❤️ 👒🍃••] @asheghaneh_halal
°🐝| |🐝° 😁]عُضبه عاسقانه هاے حلالے، که همس سرت تو گوسیته؟ ☺️]خــیـر. 😏]خــیر!؟؟؟ حالا چه اومدم گوسیتو ازت گِلِفتَم. 😬]چشم قربونت برم الان عضو عاشقانه هاے حلال میشم، نیازے به تهدید نیست.💗 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وسیزده - این تیکه بود دیگه؟ محض اطلاعتون کلید یدکتون رو دادین به م
🍃🍒 💚 -قضیه چیه؟ - نمی دونم! مثل اینکه قضیه شرط بندی بوده. با داوود - شرط؟ سرچی؟ -سریکی از استادها! دقیق نمی دونم. از اینور اونور شنیدم. داوود اونجاست. برو از خودش بپرس خودش را به داوود رساند. - داوود؟ اینجا چه خبره؟ سعید دوباره سوتی داده؟ داوود گفت: -چه جورم! بعد نگاهی تمسخرآمیز به سعید انداخت و گفت: -وقتی شرط می بست فکر نمی کرد این بلا سرش بیاد شروین با هیجان پرسید: -حالا سر چی شرط بسته؟ - داشت کری می خونه. منم بهش گفتم ثابت کنه. می گفت مهدوی می ره بیلیارد. می گفت رفیق بابکه شروین آنچه را می شنید باور نمی کرد به سعید خیره شد و داوود ادامه داد: -می دونستم داره خالی می بنده. وقتی قرار میذاشت خیلی از خودش مطمئن بود ولی دیشب که تو تنها اومدی باشگاه قیافش دیدنی بود داوود خندید و شروین با ناباوری و چشمانی که از تعجب گرد شده بود به داوود نگاه کرد و پرسید: -دیشب؟ -آره! قرار بود مهدوی بیاد اما تو تنها اومدی شروین هر لحظه که می گذشت تعجبش به خشم تبدیل می شد. باور نمی کرد سعید تمام این مدت برایش فیلم بازی کرده باشد. شاهرخ دنبال شروین آمد ولی شروین که خشم همه وجودش را گرفته بود به طرف سعید رفت. سعید دورش تمام شده بود و داشت به سمت جمعیت می آمد که یکدفعه کسی را جلوی خودش دید. نگاه کرد. شروین بود. شروین دست دراز کرد یقه سعید را گرفت و کشیدش بالا. جمعیت متعجب به هم نگاه کردند. شروین داد زد: - برای چی؟ چرا فیلم بازی کردی؟ نامردی هم حدی داره سعید دست شروین را از یقه اش کند. بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وچهارده -قضیه چیه؟ - نمی دونم! مثل اینکه قضیه شرط بندی بوده. با
🍃🍒 💚 - چه خبرته؟ به تو چه ربطی داره؟ -حالا نشونت میدم چه ربطی داره دوباره یقه سعید را گرفت، دستش را عقب برد اما قبل از اینکه بزند صدائی مانع شد: -شروین! صدای شاهرخ بود که از پشت سرش می آمد: -اشتباه اونو با یه اشتباه بزرگ تر جواب نده شروین که یک دستش به یقه سعید بود و یک دستش عقب با عصبانیت در چشمان سعید خیره شد. دوست داشت با همه توانش می زد اما حرفهای شاهرخ مانع شد. دندان هایش را به هم فشار داد و بعد از کلی کلنجار با خودش دستش را انداخت و به طرف شاهرخ برگشت: -ولی اون فیلم بازی کرد. منو گول زد - می دونم اما کاری که تو می کنی راه حلش نیست - پس چی راه حلشه؟ برای تو نقشه کشید. می خواسته آبروتو ببره می دونی به بچه ها چی گفته؟ شاهرخ آرام سر تکان داد: -آره، شنیدم. ناراحت هم شدم اما این اجازه رو نداری که دست روش بلند کنی - ولی ... - ولی نداره، اون اشتباه کرده و من باید باهاش برخورد کنم تو چرا برای خودت دردسر درست می کنی؟ اگر هم به خاطر خودت می زنی پس به اسم من نزن بعد در حالیکه از کنار شروین رد می شد گفت: - تو دفترم منتظرتم و رفت. جمعیت نگاهش را از شاهرخ به شروین چرخاند و منتظر عکس العمل شروین شد.سعید با پوزخندی گفت: -دیدی که گفت به تو ربطی نداره شروین از خشم دندان قروچه کرد، دوباره دستش را بالا برد نگاهی از پشت سر به شاهرخ که آرام به سمت ساختمان می رفت انداخت. - لعنتی دستش را انداخت، یقه سعید را ول کرد و با اخم هایی در هم و قدمهائی تند به طرف در دانشکده رفت. بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وپانزده - چه خبرته؟ به تو چه ربطی داره؟ -حالا نشونت میدم چه ربطی
🍃🍒 💚 * روی صندلی پارک نشسته بود، نگاهش به روبرو خیره مانده بود و اتفاقات توی ذهنش مرور می شد. صدائی که از کنارش آمد او را از فکر بیرون کشید - فکر می کردم اینجا باشی شاهرخ بود. کنارش نشست. - گوشیتم که خاموشه شروین که همانطور مات مانده بود گفت: -هنوزم باورم نمیشه سعید این کارو کرده باشه. اون بهترین رفیق من بود. تصور هر چیزی رو داشتم غیر از این. نمی فهمم مگه من باهاش چه کار کرده بودم؟ - خوشحالم که خودت رو کنترل کردی - بخاطر تو بهش هیچی نگفتم و گرنه حقش رو میذاشتم کف دستش - به چه دلیلی؟ شروین به طرف شاهرخ چرخید و با تعجب داد زد: -به چه دلیل؟ بهتره بگی به چه دلیل نباید این کار رو می کردم؟ -می دونم که از دستش عصبانی و ناراحتی. بهت نارو زد، سعی کرد آبروی منو ببره اما شروین هیچ کدوم از اینها به تو این اجازه رو نمی ده که با اون گلاویز بشی. چون ازش ناراحتی و یا چون کارش اشتباه بوده دلیل نمیشه هر کار دلت می خواد بکنی. باید یاد بگیری هیجاناتت رو کنترل کنی - توهمش از من می خوای این کار بکنم. اون کارو نکنم. پس بقیه چی؟ فقط من درست رفتار کنم؟ -نه! تو هم می تونی درست رفتار نکنی. بهت می گم چون دلم نمی خواد تو هم مثل سعید باشی. اگر فکر می کنی حرفهای من اشتباهه می تونی گوش نکنی - اشتباه نیست اما عملی نیست. وقتی همه هر جور دلشون می خواد رفتار می کنن اگه من خوب باشم چه فایده ای داره؟ -قراره برای خودت فایده داشته باشد نه بقیه - اما اگه من هیچی نگم، اگه حقش رو کف دستش نذارم اونوقت فکر می کنه هالوام! فکر می کنه نمی فهمم! - خب فکر کنه! مگه زندگی تو روی فکر کردن اون می چرخه؟ شاهرخ این جمله را چنان با لحنی بی تفاوت گفت که شروین با ناباوری پرسید: بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• #آقامونه😌☝️ •] •| خوش به حالِ👇 •| بوته ‌ےِ یاســے🌸 •| ڪه در ایــوانِ تـوست👌 •| مےتواند هر زمان⏳ •| دلتـــنگ شــد😌 •| بویَـــت ڪنــد😉 #علیرضا_بدیع|✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(437)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal