eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
02 Forgive Me.mp3
6.42M
🎶 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . بعضی آهنگا هست که یادت نمیره که چه وقتی و چه کسی به چه دلیلی برات فرستاده ღ {。^◕‿◕^。} 𐚁 زَبانےڪه‌دِل‌ها،‌باآن‌سُخَن‌مےگویَند ╰─ @Asheghaneh_Halal . 🎶 ⏝
🪁 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ بیا‌با‌هَم‌حرف‌بزنیم مثل‌ِ❪خورشيد‌❫با‌گُل‌❪آفتاب‌‌گَردون❫ تُو‌بگی‌وَ‌❪دورت‌بِگردم‌❫مَن‌!🌻❤️‍🔥 𐚁 بِگو‌اِی‌نازَنین‌دَرسَرچه‌دارے؟ ╰─ @Asheghaneh_Halal . 🪁 ⏝
🪁 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . هنر آن است که در عمق نا امیدی، حیاتی از امید تازه کنیم…😌💚✨ 𐚁 بِگو‌اِی‌نازَنین‌دَرسَرچه‌دارے؟ ╰─ @Asheghaneh_Halal . 🪁 ⏝
🥲 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ╮❥ اسم دلبر و همدمت رو اینجوری سیو کن🥹🤭👇🏻 ╟🤍 «𝑴𝒚 𝒑𝒖𝒓𝒑𝒍𝒆» °یعنی؛ • بنفش من💜 اولین کسی که دوستش داشتی اونم خیلی..🙃 تنها فردی که هیچوقت احساست رو نسبت بهش از دست ندادی! شخصی که زندگیت رو عوض کرد🪽🦄 :) 𐚁 خوش‌اَست‌اَزهَمه‌باهَرزَبان‌رَوایَتِ‌عِشق ╰─ @Asheghaneh_Halal . 🥲 ⏝
💑 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . وقتی اون مینویسه،کجایی؟! باید بخونی دلم برات تنگ شده🥺... اون مینویسه بی حوصله ام، باید بخونی دلم تو رو میخواد... اون مینویسه مراقب خودت باش، باید بخونی دوستت دارم:) گاهی بیان دوست داشتن سادست،☺️💚 سختش نکنیم:)🤍 ⧉💌 ⧉🤫 𐚁 مارابِهشتِ‌نَقد،تَماشاۍدِلبَراَست ╰─ @Asheghaneh_Halal . 💑 ⏝
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ⤸👋“ ‌‌‏‏‌تنهایی خیلی باشکوهه؛ اینکه بدونی فقط خودتی و خُدات🥲” . 𐚁 مَنبَعِ‌اِستورےهاۍ‌عاشِقونه ╰─ @Asheghaneh_Halal . 📱 ⏝
🐹 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . بی‌ریاترین بغل عاشقونه😍🥰❤️‍🩹 𐚁 نازُڪ‌تَراَزگُل‌وخوش‌بوتَراَزگُلاب ╰─ @Asheghaneh_Halal . 🐹 ⏝
👑 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . بعضی وقتا بعضی حرفا و بعضی رفتارا چنان فشاری روی قفسه‌ی سینه‌ت وارد می‌کنه که حرفی برای گفتن نداری.... اون موقع است که باید بگی: یا من یَعلمُ ضَمیرَ الصَّامتینَ✨️ 𐚁 سَررِشته‌‌ۍشادےست‌خیال‌ِخوش‌ِتو ╰─ @Asheghaneh_Halal . 👑 ⏝
📱 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . کاش ذکری یادمان می‌داد مِن بابِ وصال در مفاتیحُ الجنانش شیخ عباسِ قمی💚✨ . 𐚁 مَنبَعِ‌اِستورےهاۍ‌عاشِقونه ╰─ @Asheghaneh_Halal . 📱 ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
📚 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_ششصدوبیست :_نیکی‌جان،این مسیح منو میشناسه...رو حرف من نه
📚 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . استارت میزنم و راه میافتیم. مانی میگوید :_خب بذا ببینم موزیک چی داری آقای راننده؟ و دستش را جلو میبرد. صدای کرکننده‌ی موسیقی راک کل ماشین را پر میکند. مانی یک دستش را روی گوشش میگذارد و با دست دیگر ، ولوم را پایین میآورد. :_اه اه اینا چیه گوش میدی آخه! +:آقامانی؟این فلش برات آشنا نیست؟؟فلش خودته! مانی سرش را میخاراند :_عه راس میگی میگم چقدر آشناست!اتفاقا موزیکش هم خوب بود! ولی بذا یه خانوادگیشو بذارم،اینا واسه ایام مجردی خوبه! بعد از موبایلش موزیکی انتخاب میکند و صدای آرام موسیقی در کل ماشین میپیچد. مانی به طرف نیکی برمی‌گردد :_خوشت میاد نیکی؟؟ نیکی سر تکان می دهد:خوبه بد نیست! مانی برمیگردد :_بد نیست؟خیلیم خوبه! بدسلیقه‌ها! سر تکان میدهم و به جاده‌ی پیشرو خیره میشوم. اولین سفر متأهلی! * .نیکی* با توقف ماشین،چشمهایم را باز میکنم. صدای بسته شدن در می آید. سرم را از روی شیشه برمیدارم و نگاهی به اطراف میاندازم. مسیح کنار ماشین پشت به من ایستاده،دستانش را پشت گردنش در هم قالب کرده و کش و قوس به بدنش میدهد. صدای برخورد چیزی با شیشه‌ی کناری باعث میشود سرم را بلند کنم. 🔖لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ¤📄به قلم: 𐚁 سِپُردن‌ِاِحساسات‌به‌ڪاغَذِسِپید ╰─ @Asheghaneh_Halal . 📚 ⏝
📚 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . مانی کنار ماشین ایستاده و با چشمان پر از شیطنتش نگاهم میکند. شیشه را پایین میدهم :_به‌به سلام نیکی خانم احوال شما؟ساعت خواب! میخندم و با پشت دست پلکهایم را میمالم. +:سلام آقامانی مانی چشمانش را ریز میکند :_بله بله،خوش میگذره دیگه!من بدبخت سه ساعته اون جلو نشستم هرچی آقامسیح امر میکنه در خدمتش میذارم. صدایش را کلفت میکند و با لحن مسیح میگوید ":_مانی،چای"! "مانی،قند" "مانی،بیسکوئیت" "مانی،کوفت" "مانی،زهرمار" صدای مسیح را میشنوم و چند ثانیه بعد خودش در قاب دیدم قرار میگیرد:چی میگی مانی فضا رو اشغال کردی؟ اهل و عیال ما رو سه ساعته به حرف گرفتی!ناراحتی پیاده بقیه‌ی راه رو برو... با ذوق برایش دست تکان میدهم. انگار دیگر برایم فرقی نمیکند شوخی و جدی مرا عیال و همسر بداند. دلم برای "حاج خانم"گفتنهایش تنگ شده. لبخندش از چشمانم دور نمیماند. مانی برمیگردد و کمی چپ چپ به مسیح نگاه میکند. :_مگه دیوونم عروسک به این خوشگلی رو ول کنم؟ و دستش را روی سقف ماشین میگذارد. :_حیف این ماشین.... مسیح با اخمی ساختگی نگاهش میکند:بسه بسه،بشین بریم.. 🔖لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ¤📄به قلم: 𐚁 سِپُردن‌ِاِحساسات‌به‌ڪاغَذِسِپید ╰─ @Asheghaneh_Halal . 📚 ⏝