متاسفم..
من فقط میخواستم کنارت باشم و
هرکاری از دستم برمیاد برات بکنم،
تا وسط این همه احساسات مزخرف
کنار هم احساس بهتری داشته باشیم؛
ولی فهمیدم هرکاریم که بکنم،
تهش اون کسی که میتونه حالت رو خوب کنه من نیستم...
I'll never go..
do you know why?
Because I'm the only one who misses you;
At least you make me feel that way..:)
احساساتی که داشتم از بین نمیرفت..
فقط هربار کهنه و قدیمی میشد؛
احساسات کهنه و قدیمیی که با دوباره دیدنت هربار زنده میشد و جای زخم توی قلبم رو تازه میکرد..
بهت گفتم میتونی ازم استفاده کنی،
برای حال خوبت، برای خندیدن،
ولی تنها کاری که کردی سو استفاده کردن بود؛