eitaa logo
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
1.2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
77 فایل
❀بـ‌سـ‌م رب ایـ‌سـ‌ٺادھ ھا❀ آوین مدیا ؛ ادامه دهنده مڪتب آوینے.. 🎬🎤 مرجع اختصاصی برای «ایـ‌سـ‌ٺادھ» ها..✌️🌹 مدیر: (تبادل و...) @Dokht_Avini_83 کانال ناشناس: https://eitaa.com/AVINMEDIA_majhool
مشاهده در ایتا
دانلود
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_39❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 با جیغ شروع کروم به فریاد کشیدن.. _ولم کن..آشغا
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 نیم خیز نشست جلومو با یه پاش زانو زد . + حالت اصلا خوب نیست..باید بریم جایی تا بارون بند بیاد.. _میشه..برگردیم..خ..خونه..دارم از درد و..سرما..میمیرم.. جمله آخرم و که گفتم بغضم ترکید واقعا سرمای زیاد ، درد و سوزش بدنم رو ده برابر کرده بود حتی استخونامم سنگ شده بودن و نمیتونستم تکون بخورم . غم خاصی نشست تو چشمای تیله ایش.. دستشو به سمتم آورد اما یکدفعه انگار که چیزی یادش اومده باشه دستشو کشید عقب.. بعدم سرشو نزدیک تر کرد و با لحن مهربون تر اما غمگینی ادامه داد : + قول میدم به محض بند اومدن بارون برگردیم..خواهش میکنم پاشو.. به سختی از جام بلند شدم و دستمو به درخت تکیه دادم . اون جلو می رفت و منم پشت سرش.. غار تاریکی پشت درختا پیدا شد ؛ تکیه دادم به درخت و نفس نفس میزدم . محمد برگشت و نگاهی بهم انداخت؛ +بریم اونجا.. با اینکه خیلی ترسناک بود ولی چاره دیگه ای هم نداشتیم وارد غار شدیم و نشستم رو زمین تکیه دادم به دیوار نم دار غار.. نگاهی به سقف غار انداختم که آب چکه چکه ازش پایین میریخت محمدم با فاصله کمی از من نشست رو یه سنگ . آرنجشو گذاشت رو زانوهاش و سرشو بین دستاش گرفت آب لباسم حسابی کف غار و خیس کرده بود . حالا من تنم بیشتر لباس بود.. محمد که فقط یه تیشرت و شلوار پوشیده بود که اونم خیس خیس بود سرشو که آورد بالا سریع نگاهمو گرفتم که پاشد و شروع کرد به قدم زدن ، کلافه بود.. دوباره نشست اما اینبار پشت به من مدام دستشو لای جنگل موهاش مشکیش فرو میکرد.. با اینکه نایی نداشتم آروم از جام بلند شدمو به سمتش رفتم . چادرمو در آوددم و انداختم رو دوشش ناغافل به سمتم برگشت و نگاه نگرانی بهم انداخت . سرمو پایین انداختم و به سختی لب زدم تا چیزی که میخوام رو بگم اما هیچ صدایی ازم در نمیومد.. چشماش یه عالم حرف داشت اما من‌نمیفهمیدم.. نمیدونم چی تو نگاهم دید که بلند شد و روبروم وایساد +من اونقدرام که فکر میکنی پست نیستم..💔 تا اومدم حرفی بزنم ، لبه چادرم و گرفت و طوری که دستش به صورتم نخوره آروم کشید رو زخمم صورتم از درد جمع شد ؛ +بزار پاکش کنم..خون میاد.. دلم یه آن لرزید.. نشستم رو زمین.. بالاخره سوزش و سرما بهم غلبه کرد.. نای نشستنم نداشتم.. انگار همه انرژی و توانم از بین رفته بود.. بی حال سرمو گذاشتم رو زمین خاکی.. + مه... نمیدونم چرا حرفشو خورد اما سریع ادامه داد.. + خواهش میکنم نخواب.. اصلا.. اصلا بیا حرف بزنیم ولی نخواب.. _نم..نمیتونم..دارم..بی..هوش میشم.. بعدم سیاهی مطلقی که نذاشت بیشتر دووم بیارم.. ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
ایران سربلند با صدای حامد زمانی 🇮🇷🎤 @istafan
2.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز سالگرد شهید علی لندی هست، کسی که شد افتخار دهه هشتادی‌ها✌️🏻 لطفا دهه هشتادی ها رو با چند تا نوجوون هیجان زده تو تظاهرات نشناسید! دهه هشتادی باغیرت داریم، مثل علی لندی😎😍 شادی روحش صلواتی بفرستید اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ♡ʝσiŋ🌱↷ 『@fadaei_hazrat_zahra@istafan
701.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برو خونتون اینجا وانستا😜😂 داشت با چه جدیتی صحبت می‌کرد😂 ایران من 🇮🇷 سم ترین فیلم ساااال🤣🤣🤣 (@nasle_jadideh_Englab|) (💔🏴✨🏴💔)
3.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|🌹✨ هرکی میرسه به زیبایی عشق♥️ دیگه زیباییشو جار نمیزنه🌱 🎶 @istafan
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چادرت را سر کن ای بانوی خوبم🥰 شک نکن...☝🏻 سر به زیری های نابت☺ سربلندت می کند♥️😇👑 @istafan
در مصاحبه با همسر یک جمله خیلی دلبری میکنه؛❤️ ایشون میگن، شهید بابایی همیشه بهم میگفت: ملیحه، ما یه دیدن داریم؛ یه نگاه کردن.. من تو خیابون شاید ولی .. مرد یا زن بودن انتخابی نیست، ولی انسان بودن انتخابِ خودمونه رفقا..😉🌿 @fadaei_hazrat_zahra @istafan