بسم الله الرحمن الرحیم
من زندهام
قسمت صد و سی و هشتم
چه شوخی مرگباری! ما در یک شوخی ساده در حال جان دادن بودیم. هر وقت تصمیم میگرفتیم روی پای خودمان بایستیم دوباره این بازی مرگبار تکرار می شد.
نگهبان در را باز کرد. دوباره توده ای آتش به درون سلول ریخته شد. چهار پتوی دیگر سهم ما شد. گرچه آن شب شاخ غول را شکستیم اما غول ما را سخت به زمین زد و زخمی کرد.
هر چهار نفرمان در بستر سرماخوردگی افتادیم. دچار بدن های رنجور با رنگ های پریده زیر سلطه انواع بیماریها نفس می زدیم.
خمیر هایی که داخل پنجره های مشبک گذاشته بودیم توانسته بود کمی جلوی سرما را بگیرد اما افسوس که شدت باد آنها را خشک و مثل تکه های سنگ به سویمان پرتاب کرد.
پتوهای جدید لانه ی شپش ها و کک های گرسنه ای بودند که به ضیافت تن بی رمق ما دعوت شده بودند.
نمیدانستیم به دنبال راه گریزی برای هجوم گردبادهای بی امانی که بر تن بی تن پوش ما شلاق می زد باشیم یا به خارشی که به تنمان افتاده بود فکر کنیم.
گاهی که دریچه برای دادن کاسه و گرفتن شوربای صبح باز می شد صدای سرفه ی ما و زندانیان دیگر مثل شیهه ی اسب از سینه های خشکیده به گوش میرسید. این تنها علامت و نشانه ی حیات ما بود.
به سه وعده باز و بسته شدن دریچه عادت کرده بودیم اما متوجه شدیم آخر شب چرخ دیگری در راهرو حرکت میکند و در کنار سلولهای مجاور و روبرو می ایستد و دریچه ها باز و بسته می شوند. بالاخره بعد از فالگوش ایستادن های متمادی، دریچه که باز می شد در حالی که صدای زندانی را نمیشنیدیم؛ صدای نگهبان بعثی را شنیدیم که به او گفت: اش تاکل؟ (چی می خوری؟)
و گاه بعد از سوال چه می خوری، می گفت: اتصیر زین، اشرب مای (خوب می شوی، آب بخور)
عبارت خوب می شوی، عبارت طبیبان بود. پس احتمالاً این دکتر بود اما دکتر آبکی! چون برای همه نسخه ی آب می پیچید، البته همیشه یک دکتر نبود گاهی دکتر دیگری می آمد و نسخه دیگری می داد. زندانی هر چه می گفت نسخه ی او این بود: استریح، (استراحت کن) به این یکی می گفتیم دکتر راحتی.
رنج اسارت و درد غربت و حزن تنهایی و به زنجیر کشیدن همه ی عواطف و احساسات آنقدر عظیم بود که جای خالی برای خس خس نفس های رنجور و سرفههای مسلول نمیگذاشت. پس هرچی کمتر چشمشان به ما می خورد بهتر بود. آنها که پشت در هستند از ما نیستند اما آنها که پشت این دیوار ها نشسته اند از جنس ما هستند.
به امید شنیدن یک ضربه از دیوار سمت راست یا چپ به دیوار ضربه می زدیم. اگر چه همه زندانی بودیم اما برای اینکه دچار وضعیتی بدتر از آنچه گرفتارش هستیم نشویم، کسی به کسی اعتماد نمیکرد.
پاییز رفته بود و وقت شمارش جوجه ها رسیده بود. چوب خط هایی که روی دیوار می کشیدیم زیاد و زیادتر می شدند. هر خط، خطی بود که گذشت یکی از روزهای جوانیمان را رقم میزد و فرا رسیدن زمستان را اعلام میکرد اما من هنوز منتظر فردا بودم که جنگ به پایان برسد و ما آزاد شویم شب یلدا رسیده بود...
قسمت صد و سی و هشتم
#نهضت_کتابخوانی
🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
او غیبتی طولانی خواهد داشت که در آن (غیبت) هیچ کس نجات نمی یابد، مگر کسی که خدای تعالی او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج، موفق سازد.
بحارالانوار، جلد ۹۰، صفحه ۱۴۹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_مهربانم
🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
وندی شلیت "نویسنده آمریکایی" :
وقتی عروسک ها و برنامه های کودک، فیلم ها، موسیقی ها، مجلات و بازی های رایانه ای فراگیر در جامعه، مملو از مسائل جنسی است؛ نباید از اینکه لباسهای بسیار مبتذل و درخور زنان بدکاره در سایز دختربچه ها ارائه می شود تعجب کرد. جواهرانه، صفحه ۵۸
#وظیفه_مادری
🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
مداحی آنلاین - دوباره بوی شهر بوی خدا پیچید - مهدی رسولی.mp3
4.93M
🏴 #شهدای_خان_طومان
⏯ #زمینه #شهدا #مدافعان_حرم
🍃دوباره توی شهر بوی خدا پیچید
🍃شهید آوردن و بارون غم بارید
🎤 #مهدی_رسولی
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
#کوچه_شهید
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@Maddahionlin
🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
سه دقیقه در قیامت 72.mp3
24.65M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه هفتاد و دوم
* ملکوت ارتباط با فقیر
* چگونه در مورد توجه خدا واقع شویم؟
* در نظر گرفتن خدا در ارتباط اجتماعی
* خندیدن خدا به چه معناست؟
* ملکوت واکنش انسان در عرضه دنیا و آخرت
* ملکوت ترک فعل حرام دامن
* تفاوت آتش دنیا و ملکوت
* ملکوت نداشتن قدرت نه گفتن به شهوت
* رابطه بهشت و فطرت
* ملکوت در کسب و حرام
* سنخیت علت و معلول
* ملکوت معاشرت با نامحرم
* ملکوت دست دادن و شوخی با نامحرم
* ذهن زنانه و ذهن مردانه در ارتباط اجتماعی
* حجاب عین عدالت است!
* ملکوت فریب در خرید و فروش
* عنوانها در ملکوت
* ملکوت عدم رفع نیاز دیگران
* معنای واژه قرآنی "ماعون"
* ماجرای عابد بنیاسرائیل که خدا با عدلش رفتار کرد!
* سیلی زدن به صورت مسلمان چه ملکوتی دارد؟
* ملکوت فریب و نیرنگ دیگران
📅99/07/04
⏰ مدت زمان: ۱:۰۸:۲۶
#مشهد
#سبک_زندگی
#ملکوت_اعمال
❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
https://aminikhaah.ir/?p=508
🔔 @Aminikhaah_Media
🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
به زودی
تمسخر و یادآوری کرونا و ...آغاز می شود
و ما در مظلومیت شان بیشتر خواهیم گریست
هر چند آمدند تا از مظلومیت نجات یابیم
#شهدای_خان_طومان
نشر با ذکر #صلوات🌹
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هفتاد سال عبادت عه ببخشید چند سال ریا یک روز به باد میره اونم بادهای سوئیس،
این از کپشن نوشتن من:)
#سلبریتی_ داغون
🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
امام حسین علیه السلام
محبت اهل بیت، سبب ریزش گناهان است؛ همانگونه که باد برگ درختان را میریزد.
حیاه الامام حسین علیه السلام
#سلام_امام_مهربانم
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@HadisNegari
🏴 @AXNEVESHTEHEJAB