✡ معناشناسی درخت در عرفان کابالا (5)
1⃣ #اسحاق_لوریا پدر عرفان #کابالا، «حلقهی واسط میان آسمان و زمین» بودنِ #درخت را با دلیل دیگری نیز توضیح میدهد:
2⃣ طبق #اسطورهشناسی کابالا و #یهود، در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام #درخت_زندگی [Tree of Life] وجود دارد که ارواح از آن تولید میشوند. ارواح تولیدشده در گنجهایی به نام #گوف [Chamber of Guf] یا بدن سقوط میکنند و در آنجا منتظر نزول به زمین و تولد میمانند.
3⃣ اسحاق لوریا توضیح میدهد که حلقهی واسطِ درخت زندگی در آسمان هفتم و تولد نوزاد در زمین، #درختان هستند. ارواح بهتدریج از آسمان بر درختان نزول میکنند و درختان همانند یک گهوارهی واسط، ارواح را تا زمان تولد نگه میدارند.
4⃣ لوریا همچنین معتقد است از میان حیوانات #گنجشک این نزول را بهخوبی حس میکند و میتواند پایینآمدن ارواح را بر روی درختان مشاهده کند. او دلیل آواز غوغاگونه گنجشکان را همین ادراک ارواح میداند!
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
✡ معناشناسی درخت در عرفان کابالا (6)
1⃣ رابطهی ارواح با درختان در #آموزههای_پاگانیستی اروپای کهنِ پیش از مسیحیت نیز وجود داشته است. پرستش #درخت_بلوط یکی از آموزههای پاگانهای ژرمن بود.
2⃣ در زمان فراگیرشدن مسیحیت برخی از این آموزههای خرافی با شکلهای تغییریافته بهتدریج وارد مسیحیت شد و در مناسکی همچون برپایی #درخت_کریسمس در روزهای پایانی سال و زمان منتسب به تولد عیسی مسیح، خود را بهخوبی نشان داد.
3⃣ در مدارسِ نوین #کابالا به هنرجوها گفته میشود کابالا یک #درخت است که با بالا رفتن از شاخههای آن میتوانید به مقامی نزدیک به خدا و شبیه به خدا برسید. در عرفان کابالا رسیدنِ انسان به خدا بهمعنای «فنای فیالله» نیست، بلکه بهمعنای «رسیدن به مقام خدایی» است.
4⃣ در این سیستمِ معنوی، فردِ سالک قرار نیست فانیِ در خداوند گردد و هستیِ خود را در مقابل هستیِ لایزال خداوند ناچیز و نامقدار ببیند، بلکه قرار است خود را به اندازهی خداوند و در جایگاه خدایی درک کند!
5⃣ در واقع از منظر کابالا انسانِ در مقام خداوند، عبد و بنده نیست، بلکه مخلوقی است که میتواند به خدایی برسد. از اینرو انسان و خدا در این منظومهی عجیب، در واقع دو روی یک سکه هستند!
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
✡ معناشناسی درخت در عرفان کابالا (7)
1⃣ این جایگاه ویژهی طبیعتشناختی و معناگرا برای #درخت و نسبت آن با آفرینش انسان در محصولات رسانهای وابسته به #کانونهای_کابالیستی، با گستردگی، عمق و تنوع بسیاری مورد تبلیغ و تأکید قرار گرفته است.
2⃣ فیلم سینمایی #سرچشمه [The Fountain 2006] محصول 2006 میلادی در آمریکا، سه داستان موازی دربارهی خاستگاه، زندگی و فرجام انسان است که در 500 سال گذشته، زمان حال و 500 سال آینده روایت میشود. در این فیلم نقطهی اتکای داستان «درختی کهنسال» است که منشأ #خلقت_انسان بهشمار میآید.
3⃣ این درخت در هیبتی همانند «درخت دانش در بهشت عدن» در داستان اول دیده میشود. توماس قهرمان داستان اول، شوالیهای اسپانیایی است که قصد دارد #درخت_زندگی را برای ملکهی خود بیابد.
4⃣ در داستان دوم #درخت_حیات درختی عجیب در آفریقاست که دکتر کرئو قصد دارد از شیرهی آن برای درمان سرطان همسر محبوبش استفاده کند.
5⃣ در داستان سوم تام در حبابی افسانهای که درخت کهنسالی در آن وجود دارد، بهسوی سحابیِ دوردستی در فضا در حرکت است. روح همسر تام در درون درخت است و تام امیدوار است بتواند با رسانیدن درخت به سحابی که در سخنان همسرش از آن تعبیر به #بهشت و محل آرامش ارواح انسانها شده است، معشوق زندگیاش را به سکون و آرامش برساند.
6⃣ جایجای و بند بند سناریوی این فیلم با عقاید و آموزههای اساتید #کابالا از #اسحاق_لوریا تا #موسی_لئونی تطبیق تام دارد.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#ایام_میلاد_تهنیت
🌸معطرمان کن به عطرت
تشدید روی دومین میم "محمّد" استعاره از #محبوبیت مضاعف ختمالمرسلین است که دوباره در ورای #ربیع رسیدیم به سالروز میلادش!
بعد از آن همه #عزا در #محرم و #صفر و آن همه شهادت، آدمیزاد را مگر ولادت محمد، احیا کند مجدد!
خوش به حال #آمنه که ضربان قلب #محمد را امشب بهوضوح میشنود! ای جانم! گوش کنید! این صدای تپش قلب #زمین و #آسمان است! نگاه کنید! از #ماه نورانیتر است و از #آفتاب گرمتر! خوش به حال عطرهایی که محمد میزد! خوش به حال گلهایی که محمد نازشان میکرد! خوش به حال سرمهای که محمد به چشمانش میکشید! خوش به حال روغنهایی که محمد به زلفهای بلند مجعدش میزد!
خوش به حال آن #آب و آن #ظرف_آب که برای محمد در حکم #آینه بودند!
خوش به حال آن #درخت که از تنهاش عصای محمد درست شد! و چوبکی برای مسواک!
چه مرد متفاوتی! باید هم ترک برمیداشت دیوارههای #جهل و #ستم به شکرانهی دنیاآمدنش! صبحی از عطرفروش بازار تاریخی رضا پرسیدم: "سیدجواد! عین عطری که محمد رسولالله میزد را میخواهم! داری؟" گفت: "مگر دیوانه شدهای؟" گفتم: "آری! مجنون محمد شدهام!" بخوان! بلندتر بخوان! آدم آمد که از نسلش شیدای محمد بسازد! و حوا آمد که عاقبت از امتداد اولادش مادری چو محمد بزاید!
تمام کن نوحههایت را یا نوح! قربانی کن سوالاتت را یا ابراهیم!
زبان باز کن بدون لکنت یا موسی! فرزند عبدالله میخواهد به دنیا بیاید که عیسی خود از حواریون اوست!
ای جانم به ملاحت سیمایش! اگر یوسف فقط یک یعقوب منتظر داشت، تمام تاریخ در انتظار محمد است و ظهور مردی از آل محمد! نور بپاشید در دیار فاران، هان ای ستارگان! مکه را منور کنید! کعبه عطر محمد گرفته! آن همه هاجر دوید؛ تا این عصاره را استشمام کند! زمزم کدام است؛ وقتی چشمهی حیات، چشمان محمد است؟ شگفتا! محمد در عصر جاهلیت متولد شد که دختران را زنده به گور میکردند اما خدا نسل رسول آخرینش را با کوثری به نام فاطمه؛ یک دختر ادامه داد!
و معجزهاش را قرآن؛ یک کتاب قرار داد!
و اخلاقش را چنان نیکو کرد که هیچ کس از محمد، جز کرامت ندید!
و کلامی به عصبانیت نشنید! در عهد چنان محکم بود که زودی شهره شد به "محمد امین"!
شمع آفرینش بود و علت خلقت اما باز هم در سلام، حتی از کودکان جلو میزد!
کاش بچگی نمیکردند بچهها و در آن سفر تلخ، سنگ به تجسم رحمت نمیزدند!
کاش در هیچ غزوهای دندان رحمةللعالمین نمیشکست! اعتراف کنیم!
قدر محمد را ندانستیم! پیامبری که انوار پر از مهر و محبتش حتی برندهتر از شمشیرش بود! معطرمان کن به عطرت یا محمد!
#حسین_قدیانی ۲۳ آبان ۹۸
••✾•🌺🇮🇷🌼🇮🇷🌻🇮🇷•✾••
🇮🇷@AXNEVESHTESIYASI