📌#عدالت| شیطان
《آفرینش شیطان》
⚠️#سؤال:
چرا خداوند شیطان را آفرید تا انسانها را وسوسه کند و از راه راست بیرون بیاورد..؟! آیا آفرینشِ چنین موجودی با «عدل» خداوند سازگار است..؟!
●---> براى رسيدن به پاسخ باید چند نکته را بیان کنیم:
🔖#نکته_اول: «وسوسهگری»
خداوند شیطان را برای «وسوسهگری» نیافریده است. بلکه شیطان بر اَثر اختیارِ اشتباه و گمراه شونده خودش چنین راهی را برگزید درحالیکه میتوانست راه سعادت را برگزیند و در آن طریق حرکت کند.
💡البته فراموش نکنیم؛..
به انسان نیز نیروی «مقابله» با وسوسه گریهای شیطان داده شده است.
🔖#نکته_دوم: «اراده»
در جهان بینی اسلامی، شیطان تنها میتواند انسان را «وسوسه» کند. یعنی؛ امور بد را در نزد انسان خوب جلوه دهد و امور خوب را بد.
هرگز شیطان نمیتواند چیزی را در جهان بیافریند و یا بشر را به کار ناشایستی وادار کند و اگر کسی کار ناشایستی انجام میدهد به سبب اراده خودش است.
📖خداوند در قرآن میفرماید:
«همانا شیطان بر مردمی که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد میکنند «تسلّطی» ندارد، تسلّط او منحصر به اشخاصی است که خودشان ولایت و سرپرسی شیطان را می پذیرند.»
📜همچنین از زبان شیطان؛..
در پاسخ به کسانی که او را مسئول گمراهی خویش میشمارند، میفرماید: «من در دنیا شما را اجبار نکردم، من تنها شما را به سوی گناه دعوت کردم و شما هم دعوت من را پذیرفتید، پس من را سرزنش نکنید و خویشتن را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید.»
ادامه دارد...
📚#منابع:
📗ر.ک؛ م.آ ، ج۱ ، ص۹۵.
📘ر.ک؛ قرآن ، سوره نحل ، آیات ۹۹ و ۱۰۰.
📕ر.ک؛ قرآن ، سوره ابراهیم ، آیه۲۲.
📔ر.ک؛ دفترچهارم،چلچراغحکمت،حسینینسب.
'#صفحه۱
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
📌#عدالت| شیطان 《آفرینش شیطان》 ⚠️#سؤال: چرا خداوند شیطان را آفرید تا انسانها ر
📌#عدالت| شیطان
➕ادامۀ نکتهها...
🔖#نکته_سوم: «جن و انسان»
شیاطین گروهی از "جن و انسان" هستند که منحصر به «ابلیس» نمیباشند و این شیاطین راهِ انحراف را برگزیدهاند و دیگران را به آن دعوت میکنند. بخاطرهمین اینگونه نیست که اگر «ابلیس» از صحنۀ هستی محو گردد، دیگر هیچ شیطانی در نظام هستی وجود نداشته باشد.
🔖نکته_چهارم: «مختار»
آنچه از نکتۀ بالا متوجّه میشویم اینستکه؛ شیطان از طایفۀ «جن» میباشد.
📖خداوند میفرماید: «و به یاد آور وقتی را که به فرشتگان فرمان دادیم؛ همه بر آدم سجده کنید و آنها همه سجده کردند مگر ابلیس که از جنسِ جن بود و بدین جهت از اطاعت خدا سرپیچی کرد.»
💡باید بدانیم که؛..
جن همانند انسان «مختار» هست بنابراین امکانِ نافرمانی برایش وجود دارد و قرآن نیز آنها را به مؤمن و کافر و فاسق و صالح تقسیم می کند و لایق پاداش و کیفر اخروی میداند.
🖍بخاطرهمین؛..
خداوند برای توجیه امکان نافرمانی ابلیس میفرماید: «او از جن بود و بدین جهت سرپیچی کرد.»
🔍بنابراین؛..
فلسفۀ آفرینش «شیطان» با توجّه به خودِ شیطان و عملکردش میتواند توجیه کنندۀ آفرینش او باشد.
🚫سؤال:
اما اگر وجودِ شیطان را در رابطۀ با آفرینش انسان بسنجیم؛ خُب سؤال میشود آیا وجود شیطان برای آفرینش انسان لازم و ضروری است یا نه..؟!
✅پاسخ:
این پُرسش زمانیکه «ابلیس» پس از نافرمانی و رانده شدن از درگاهِالهی، از خداوند متعال مهلت خواست تا انسان را فریب دهد، مطرح شد.
حالا از اینکه خداوند چنین فرصتی را به ابلیس داده و خودش به شیطان میفرماید:
«هر یک از فرزندانِ آدم را که توانستی بِلَغزانی، بلغزان» در مییابیم که تلاش شیطان برای فریب انسان نه تنها با هدف آفرینش انسان ناسازگار نیست، بلکه در مسیر آن است.
ادامه دارد...
📚#منابع:
📕ر.ک؛ م.آ ، ج۱ ، ص۹۶.
📗ر.ک؛ قرآن ، سورهکهف؛آیه۵۰ ، جن؛آیه۱۴ ، انعام؛۱۲۸ ، الرحمن؛۳۹ ، اعراف؛۱۷۹و۱۴ ، هود؛۱۱۹ ، سجده؛۱۳.
📘ر.ک؛ م.آ ، ج۱ ، ص۲۹۲.
📔ر.ک؛ دفترچهارم،چلچراغحکمت،حسینینسب.
'#صفحه۲
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
📌#عدالت| شیطان ➕ادامۀ نکتهها... 🔖#نکته_سوم: «جن و انسان» شیاطین گروهی از "جن و انسان" هستند که من
📌#عدالت| شیطان
➕ادامۀ نکتهها...
🔖#نکته_پنجم: «امکان گناه»
از توضیحات نکتۀ قبلی فهمیدیم اینطور نیست که اگر شیطان نباشد، مردم هم مرتکب معصیّت و گناه نمیشوند. بخاطرهمین بدونِ وجودِ شیطان هم امکان گناه وجود دارد. زیرا امکانِ گناه، تابعِ وجودِ اختیار است نه وجودِ شیطان.
🔖#نکته_ششم: «تمایل»
انسان برای رسیدنْ به کمالِ اراده و انتخاب که اختیاری هست و هدفِ آفرینش بشر ميباشد ، از دو نوعِ تمایلات یا گرایشِ خوب و بد بهرهمند ميباشد.
🔍بخاطرهمین اگر موجودات؛...
🏷الف) صرفاً گرایش و تمایلِ به خوبی داشته باشند: خُب همانند ملائکه خواهند شد.
🏷ب) صرفاً تمایل و گرایشِ به امور مادّی داشته باشند: خُب همانند حيوانات خواهند شد که مجالی برای صعود اختیاری معنوی ندارند.
🏷ج) هم گرایشِ به خوبی و هم تمایل به امور مادی را داشته باشند: خُب همانند انسان که دارای دو گرایشِ درونیِ حق و باطل میباشد که توسط نفس اماره دعوت به بدیها میشود و توسط عقل و فطرت دعوت به خوبیها میشود.
پس انسان در انتخاب و پذیرفتن هر یک ازین دو گرایش، مختار و مستقل میباشد.
🖍بنابراین؛..
انسان با انتخاب خوبیها از ملائکه برتر و به کمالِ مطلوب خود نائل خواهد شد و اگر بدیها را بر گزیند، از حیواناتْ پستتر خواهد بود.
ادامه دارد..
📚#منابع:
📘ر.ک؛ م.آ ، ج۱ ، ص۹۶.
'#صفحه۳
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
📌#عدالت| شیطان ➕ادامۀ نکتهها... 🔖#نکته_پنجم: «امکان گناه» از توضیحات نکتۀ قبلی فهمیدیم اینطور نیس
📌#عدالت| شیطان
🔚پایان نُکتهها؛..
👨🏫 اینکه میگوئیم: «انسان دارای اختیار هست و استقلال در انتخاب دارد» هیچ منافاتی با قرارگرفتن انسان تحت ولایت شیطان یا ملائکه ندارد.
🖍زیرا انسان میتواند؛..
🏷الف) دعوتِ شیطان به بدیها را که توسّط تحریک نفس اماره که خودش أمر کنندۀ به بدیها هست و انسان را آمادۀ پذیرش وسوسهها میکند ، انتخاب کند.
🏷ب) دعوتِ ملائکه به خوبیها را انتخاب کند.
📖از همینجا هستکه خداوندمتعال؛..
در سورۀ مبارکۀ «اعراف»آیۀ شریفۀ۲۷میفرماید:
«ای فرزندان آدم مبادا شیطان شما را فریب دهد ، چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد ، ما شیطان را اولیای آنان که به خدا ایمان نمیآورند قرار دادهایم»
✅بنابراین؛..
الف) وجودِ «شیطان» برای دعوت به بدیها و تحریک نفس اماره؛ یک مکمّل و عاملِ بیرونی برای گرایش انسان به بدیها محسوب میشود.
ب) وجودِ ملائکه و دعوت آنها به خوبیها و تقویت عقل و فطرت؛ یک عامل و مکمّلِ بیرونی برای گرایش انسان به خوبیها محسوب میشود.
♻️حالا در اینصورت؛..
انسانِ کامل از تعامل این «دو» پرورش مییابد پس وجود شیطان در نظام هستی زمینهای ایجاد میکند که از آن میتوان برای تکامل انسان بهره گرفت.
🤲«خدایا من از شیطان شکایت دارم که هوای نفس مرا تقویت میکند»
📚#منابع:
📗ر.ک؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ،ج۴،ص۱۴۳.
📘ر.ک؛ دفترچهارم،چلچراغحکمت،حسینینسب.
'#صفحه۴
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
📌#عدالت| قضا و قدر
《عدل الهی ، قضا و قدر》
🔖قضا و قدر الهی یعنی؛ «امور جهان بر طبق قوانینی هست که خداوند قرار داده است» ما معتقدیم:
● اول: چونکه خداوند؛ عالم، قادر و خیرخواهِ مطلق است خُب نظام و جهان هستی را هم به بهترین وجه خلق کرده است.
● دوم: خداوند در جهان، شیوههای معیّنی دارد که گَردِشِ کارها را هرگز بیرون از آن شیوهها انجام نمیدهد.
🖍باید توجّه کنیم که؛..
قوانینِ جهانِ هستی همانند قوانینِ قراردادی که از قبیلِ تعهّدات و اِلزامهای ذهنی که در میان انسانها مرسوم است، نمیباشند. بلکه یک حقیقت تکوینی است که بر اساس چگونگی جهان و روابط حاکم بر موجودات آن انتزاع شده و به همین دلیل تبدیل و تغییر برای آن نیز محال است. بنابراین؛ عالم ماده، دارای قوانین ویژهای است که اگر نباشند خُب دیگر جهان ماده معنائی ندارد.
'#صفحه۱