🔵 مردم #ایران #فقیر ن؟ بدبختن؟ #گرسنه ن؟!
✅ خب به سلامتی! پولدارا که یه ماه پیش، #مزدا نوشتن!
✅ متوسطا هم که دو هفته پیش #ایرانخودرو پژو و هایماشونو نوشتن!
✅ اینم از #فقرا مون.. سایت #سایپا هنگولیده از شدت گرسنگی ملت به #پراید و #تیبا!! 😐
به ملتی که در هر خونه اش یه ماشین خوابیده، نگید فقیر!! هر کی به اندازه خودش جمع کرده از صدقه سر #جمهوری_اسلامی
#حرص #طمع #شاه #پهلوی
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYAS
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#ختم_صلوات امروز به نیت : 🌷 فرمانده گردان حضرت علی اکبر(علیه السلام) از تیپ فاطمیون شهید #مهدی_صابر
🌹🍃 از زبان پدر شهید ⬇️
یک تنه هر کاری انجام میداد به قول معروف همه فن حریف بود، از آشپزی در هیئت گرفته تا کارهای امدادی، فنی، مخابراتی و اقدامات تخصصی عملیاتی. همیشه سنگ تمام میگذاشت برایش فرقی نداشت کجا کار میکند با کدام تیم شریک است یا کاری که میکند چه چیزی است. هرجایی که بود بهترین بود. بعد از شهادت او، سنگینی جای خالیاش روی دوش خیلیها حس شد.
🌹🍃 از زبان مادر شهید ⬇️
🌷 مهدی من #خیلی_مهربان بود مخصوصا با آدمهای #فقیر، ضعیف و ناتوان. همهجا اینطور بود فرق نمیکرد که کجا باشد.
🌷 چون کار هر مسلمانی به او میافتاد مشکلاتش را حل و فصل میکرد. همه میگفتند نگذارید برود ما میگفتیم مهدی که عاشق ائمه(علیه السلام) و اهل بیت(علیه السلام) است، نمیشود جلویش را گرفت. دوسال بود که میخواست برود میگفتم شما بروی خواهرهایت تنها میشوند. دو تا خواهر دارد. در هیئتها به من میگفت مادر از ته دلت برایم سر نماز و در این مجالس دعا کن. نمیدانستم حاجتش چیست؟ من همیشه سر نمازهایم برای حاجتش دعا میکردم که الحمدلله عاقبت بخیر شد. نیتش این آخریها فقط این بود که من راضی باشم و دلم اجازه بدهد که به سوریه برود. یک سری بین مرخصیهایش به مشهد رفتیم موقعی که به صحن آمدیم، دیدم دارد میخندد گفت «اجازه #شهادتم را از آقا #امام_رضا(علیه السلام) گرفتم». گفتم مادر اگر شما بروی من تنها هستم و دیگر کسی نیست مرا به اینجا بیاورد با لبخند به من گفت « #خدا_هست».
🌷 #قاری_قرآن و #حافظ هم بود صدای رسایی هم داشت. صدایش خیلی قشنگ بود. مینشست #دعای_عهد میخواند و محاسنش را میگرفت میگفت اینها را میگیرم تا روز قیامت این صورت در آتش نسوزد به خودم میگفتم یک بچه در سن 24 سالگی چطوری از آتش آن دنیا میترسد. دلم برای صدای #یا_الله گفتنش تنگ شد؛
🌷 حقوقهایی که به او میدادند را به کسانی میبخشید که #نیاز_داشتند. مهدی هم کار میکرد هم درس میخواند حقوقش را مصرف نمیکرد. پول را برای خودش نگه نمیداشت. مشهد رفته بودیم در قطار؛ یکی از اهالی پاکستان بار سنگینی داشت. بار او را کمک میکرد به او گفتم مادر از کجا میدانی که او شیعه است که کمکش میکنی؟ گفت مسلمان که هست با من که یکی هست بگذار کمک کنم تا مسلمانی و خلق و خوی شیعه را به هم بشناسانیم.
🌷 #ایام_فاطمیه از شدت عزاداری همیشه بدنش کوفته بود. پدرش میگفت اگر کسی تو را ببیند فکر میکند کتک خوردهای یا دعوا کردهای میگفت عیب ندارد هر کس هر فکری میخواهد بکند، بکند. دوستانش میگفتند صدای گریهاش همیشه بلند بود.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از محمد عبدالهی
🔴سیاست #تحدید_نسل، خطری بزرگتر از جنگ و تحریم /قسمت اول
✍ #محمد_عبداللهی
🔰جمعیت از مولفههای قدرت هر کشوری محسوب میشود. بسیاری از دولتها با نظر داشتن به اهمیت این موضوع #سیاستهای_جمعیتی خود را براساس حفظ این نقطهقوت تنظیم میکنند. در کشور ما اما سالها این عامل نادیدهانگاری شد و سیاستهای کاهش جمعیت از آغاز دهه 70 بهشکل عجیبی بهسمت #عقیمسازی جمعیت پیش رفت. مقاممعظمرهبری با سیاست تعدیل و تحدید نسل مخالف بودند و چند سال بعد از اجرای این سیاست بارها مخالفت خود را ابراز کردند که با بیتوجهی دولتها مواجه میشد. ایشان یکجا فرمودند: «از سال 71 به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ #خطا کردیم، تغییر ندادیم.»
🔰در30 اردیبهشت 93 ایشان #سیاستهای_کلی_جمعیت را درجهت #جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سالهای قبل به روسای قوای سهگانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ فرمودند.
🔺سابقه سیاستهای کاهش جمعیت
🔰بین سال های ۶۵ تا ۶۸، بهناگاه گوشزد کردن #خطر_انفجار جمعیت بر اثر رشد 3.7 تا 6.2درصدی، زمزمه ضرورت کنترل جمعیت و نزدیک شدن نرخ رشد جمعیت به متوسط جهانی را آغاز کرد و خیلیزود با همراهی همه ظرفیت جامعه از دولت و مجلس تا علما و مبلغان به عمل تبدیل شد. سیاست کاهش جمعیت پشت شعار «دو بچه کافی است» خیلیزود نگاهها را به جمعیت عوض کرد؛ بهطوریکه در انتهای سال 1371 میزان باروری به رقم2.1 كاهش پیدا كرد.
🔰قاعدتا پس از رسیدن به این نرخ باید این سیاست متوقف و سیاستهای معتدلتر برقرار میشد. اما تازه در سال 72 بود که سروکله وامهای رنگ و وارنگ #مجامع_جهانی برای اجرای سیاستهای کاهش جمعیت با اسمهای خوشآبورنگ پیدا شد.
🔻وام 150 میلیون دلاری #صندوق_جمعیت_ملل_متحد برای تنظیم خانواده در ایران؛
🔻توافقنامه وام 141 میلیون دلاری بین #بانک_جهانی و وزارت بهداشت کشورمان بهمنظور اجرای یک برنامه مشترک کنترل جمعیت در 16 استان ایران بهمدت 10 سال تحت یک برنامه دقیق و ذیل نظر این نهاد بینالمللی با هدف افزایش استفاده از وسایل پیشگیری و تنوع در روشهای پیشگیری از بارداری براساس شاخصهای برنامه بانک جهانی؛ جالب است که یکی از راهبردهای محوری این بانک در این برنامه رسیدن ایران به #خودکفایی در تولید وسایل پیشگیری بود!
🔻وام 1.8میلیون دلاری #یونیسف به ایران نیز در همین جهت بود.
🔰خوب است درباره صندوق جمعیت سازمان ملل متحد بدانیم که این صندوق با هدف کنترل شاخصهای جمعیتی کشورهای کمتر توسعهیافته در پوشش #بهداشت_باروری و توجه به سلامت مادران تعاریف خود را به جوامع القا میکند. مثلا سن بارداری بانوان را بین 20 تا 35 و با فواصل معین تعریف میکند و کشورهای دریافتکننده وام موظف به اجرای آن هستند و عملا با این تعریف فرصت به دنیا آوردن بیش از دو فرزند وجود ندارد. با اینکه کشورهای #آمریکا، #آلمان، #ژاپن، #فرانسه و #انگلستان تامینکننده مالی و پشتیبان فنی، پزشکی، تجهیزاتی این صندوق را برعهده دارند، این تعاریف در نظام سلامت این کشورها جایی ندارد. صندوق جمعیت سازمان ملل هرسال به هر کشوری که در کاهش جمعیتش بیشترین موفقیت را دارد، جایزه میدهد!
🔰با این تمهیدات کاهش جمعیت در ایران طی سالهای دولت سازندگی و اصلاحات بهقدری سرعت گرفت که تعجب و تعریف و تمجید غربیها را برانگیخت.
🔰نشریه استرالیایی گیزمودو در تمجید سیاستهای دولت #سازندگی و #اصلاحات در کاهش جمعیت میافزاید: «نمیدانیم در آینده چه اتفاقی میافتد، اما ما شواهدی داریم که در یک نسل، کشوری بزرگ و مذهبی مانند ایران قادر شد نرخ رشد جمعیت را پایین بیاورد. برنامه با شعار «یک فرزند خوب است، دو فرزند کافی است» آغاز شد. #وعاظ در مساجد درباره آن سخن گفتند.»
🔺پشت این همه کمکهای جهانی چه سیاستی نهفته است؟
🔰در دهه 70 میلادی، دولت #آمریکا بررسیهایی درباره چشماندازهای جمعیتی در جهان انجام داد و به این نتیجه رسید که هرچه جمعیت کشورهای دیگر در آینده کمتر باشد، به نفع آمریکا خواهد بود؛ یک #استراتژی_بلندمدت برای حفظ برتری.
🔰در اسناد بهجامانده از این بررسیها که بعدها فاش شد، افزایش جمعیت کشورهای درحال توسعه عاملی بود که دسترسی آمریکا به #منابع_معدنی و زیرزمینی آن کشورها را در آینده کاهش میداد یا حتی ناممکن میساخت. آمریکاییها از همان موقع شروع کردند به تبلیغات جهانی برای کاهش جمعیت؛ بهانه هم این بود که در کشورهای #فقیر و #درحالتوسعه، زیادی جمعیت و افزایش آن در آینده یک مشکل بزرگ برای مردم آن کشورها خواهد بود و از نظر معیشت و رفاه یک بحران جدی ایجاد خواهد کرد. بهتدریج دولتمردان و مردم کشورهای فقیر و درحال توسعه متقاعد شدند که کاهش جمعیت یک راهحل ضروری است؛ به همین سادگی.
ادامه دارد...
☑️ @abdollahy_moh
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه
نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟
اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر #شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در #اصفهان از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است.
وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم:
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این #سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI