دلمان از غصه خون...
چشمانمان از غم گریان...
دِگر جانی برایمان نمانده...
خسته ایم،با این همه داغ چ کنیم؟!
قسم به:
خیابان های غرق ب خون انسان های بی گناه
مادران عزادار از داغ فرزند
پدری ک از داغ فرزندش کمرش خم شده
زنانی ک نمیدانند بدون همسرشان چگونه بار زندگی را به دوش بکشند.
وفرزندانی یتیم..!
آقا جان شما را ب مادرتان قسم ب دادمان برسید:))
#اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
آدمایۍڪه‌خوب‌‌زندگۍ
میڪنن،خوبم‌‌میمیرن
بہ‌هیچۍدل‌‌نمیبندن‌حتۍٰجونشون!💔🌿
#شهـیدانه
انسجـام‌دشمـن‌شڪن
میخواهند‌با‌فشـار‌اقتـصادی‌ملـت‌را
از‌‌نظـام‌جدا‌کنند
اما‌ما‌پیـوندمان‌را‌با‌مـلت‌روز‌به‌روز بیشتر‌خواهیـم‌ڪرد..)
#ࢪهبࢪانه😍🦋
(2).pdf
2.9M
#رمانPDF
#عشق_از_سوی_اجبار
نویسنده:پریا.ج
تعداد صفحات:417
سوزان دختریه که پدرش به زور مجبورش میکنه با پسری به اسم اردلان ازدواج کنه ولی اون عاشق یکی دیگس و از اردلان متنفره سوزان بعد از مدتی متوجه میشه که سام ....
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
🌱 یه‌استاد‌داشتیـم‌مےگفت:
+ اگه #درس‌مےخونین بگین‌برا‌امام زمان
اگه #مهارت‌ڪسب‌مےکنین نیتتون‌باشه
براےمفید‌بودن‌تو
دولت‌امام‌زمان(عج)✨
اگہ #ورزش‌مےکنین امادگے‌براے
دوییدن‌توحکومت‌ڪریمه‌آقا‌باشه
اینجورے میشیم⇓
#سـرباز‌قبل‌از‌ظهـور 🌹✨
🌈
رفیق‌شهید:بابک‌به‌خیلی‌چیزاهاباورداشت
وانگیزه‌اصلی‌اش‌دفاع‌ازجان،مال‌وناموس
کشورش‌بود🙌
ووقتی‌این‌اتفاق‌هاراازرسانه‌ها
دنبال‌می‌کرد
که‌چطورداعش‌درسوریه‌درگیری‌ایجادکرده،
بحثش‌پیش‌می‌آمدومی‌گفت:
اگرمانباشیم‌که‌برای‌دفاع‌پیش‌قدم‌شویم‌همین
اتفاق‌هاممکن‌است‌درکشورخودمان‌و
برای‌خواهرومادروبچه‌های‌خودمان‌رخ‌بدهدو
برای‌همین‌رفت‌تاازآنچه‌که‌اعتقادداشت،
دفاع‌کند.❤️🫂
-شھیدبابک‌نوری‌هریس🌱:)!'.
-خـاطرات‌شھدا!
#شہیدانھ | #پلـاڪ‌خاڪۍ
————♥⃟—————
داداش بابکم خیلی دلتنگتم😔💔
「♥️🔐」
خواهر:بابک‌کجا‌می‌خوای‌بری‌مگه؟!
بابک:الهام‌دارم‌می‌رم😄
خواهر:کجا؟
بابک:گریه‌نمی‌کنیا‌ااا
خواهر:خوب‌باشه‌بگو‌کجا...؟؟؟😟
بابک:اسمم‌در‌اومده‌دارم‌میرم‌سوریه.
خواهر:/گریه‌می‌کنه/
بابک:الهام‌گریه‌نکن.تورو‌خدا‌گریه‌نکن
گریه‌کنی‌فقط‌تصویرتون‌می‌مونه‌جلوی چشم‌من.فقط‌دلم‌‌پیشت‌می‌مونه.الهام‌من
تصمیم‌مو‌گرفتم.دیگه‌چند‌سال‌بخاطر‌شما
زندگی‌کنم؟؟؟چندسال‌میخوام‌برم‌تا‌می‌گم‌میخام‌برم‌تو ومامان‌شروع‌می‌کنید‌به‌گریه‌کردن‌‌بزارید
واسه‌خودم‌باشم.میخوام‌واسه‌خودم
زندگی‌کنم.
خواهربغض‌واشک😔
#شهید‌بابڪ‌نورے•♥️•
من اگه بمیرمم بابام میاد سر قبرم میگه ببین بچه فلانی نصف توعه
ولی هنو زندس