eitaa logo
آشنای باامام زمان شهدا
134 دنبال‌کننده
760 عکس
1.3هزار ویدیو
26 فایل
کانال شهدا #شھیدانہ🌿 با شهدا بودن سخت نیست باشهدا ماندن سخته لباسهای لباسهای محجبه👇 https://eitaa.com/mh_mh_d
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا حسین: ✅ عاشقانه شهدایی🌹 ♥️🍃 ... 🍃♥️ 🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹 🍃قسمت3 حمیدشش تابرادروخواهردارد،فاصله سنی ماچهارسال است،بیست وسه بهمن آن سال آقاسعیدبامحبوبه خانم عقدکرده وحالابعدازبیست وپنج روزعمه رسمابه خواستگاری من آمده بود.پدرحمیدمیگفت:"سعیدنامزدکرده،حمیدتنها مونده،مافکرکردیم الان وقتشه که برای حمیدهم قدم پیش بذاریم،چه جایی بهترازاینجا". البته قبل ترهم عمه به عموهاوزن عموهای من سپرده بودکه واسطه بشوند،ولی کسی جرات نمیکردمستقیم مطرح کند،پدرم روی دخترهایش خیلی حساس بودوبه شدت به من وابسته بود،همه فامیل میگفتند:"فرزانه فعلادرگیردرس شده،اجازه بدیدتکلیف کنکورودانشگاهش روشن بشه بعداقدام کنید". نمیدانستم بامطرح شدن جواب منفی من چه اتفاقی خواهدافتاد،درحال کلنجاررفتن باخودم بودم که عمه داخل اتاق آمد،زیرچشمی به چهره دلخورعمه نگاه کردم،نمیتوانستم ازجلوچشم عمه فرارکنم،باجدیت گفت:"ببین فرزانه تودختربرادرمی،یه چیزی میگم یادت باشه،نه توبهترازحمیدپیدامیکنی،نه حمیدمیتونه دختری بهترازتوپیداکنه،الان میریم ولی خیلی زودبرمیگردیم،مادست بردارنیستیم!".وقتی دیدم عمه تااین حدناراحت ودلخورشده جلورفتم وبغلش کردم،ازیک طرف شرم وحیاباعث میشدنتوانم راحت حرف بزنم وازطرف دیگرنمیخواستم باعث اختلاف بین خانواده هاباشم،دوست نداشتم ناراحتی پیش بیاید،گفتم:"عمه جون قربونت برم چیزی نشده که،این همه عجله برای چیه؟یکم مهلت بدین،من کنکورم روبدم،اصلاسری بعدخودحمیدآقاهم بیادماباهم حرف بزنیم،بعدبافراغ بال تصمیم بگیریم،توی این هاگیرواگیرودرس وکنکورنمیشه کاری کرد"،خودم هم نمیدانستم چه میگفتم،احساس میکردم باصحبت هایم عمه راالکی دلخوش میکنم،چاره ای نبود،دوست نداشتم باناراحتی ازخانه مابروند. تلاش من فایده نداشت،وقتی عمه خانه رسیده بودسرصحبت وگلایه رابا"ننه فیروزه"بازکرده بودوباناراحتی تمام به ننه گفته بود:"دیدی چیشدمادر؟برادرم دخترش روبه مانداد!دست ردبه سینه مازدن،سنگ رویخ شدیم،من یه عمربرای حمیددنبال فرزانه بودم ولی الان میگن نه،دل منوشکستن!". ننه فیروزه مادربزرگ مشترک من وحمیداست که ننه صدایش میکنیم،ازآن مادربزرگهای مهربان ودوست داشتنی که همه به سرش قسم میخورند،ننه همیشه موهای سفیدش راحنامیگذارد،هروقت دورهم جمع میشویم بقچه خاطرات وقصه هایش رابازمیکندتابرای ماداستانهای قدیمی تعریف کند،قیافه من به ننه شباهت دارد،ننه خیلی درزندگی سختی کشیده است،زنی سی ساله بودکه پدربزرگم به خاطررعدوبرق گرفتگی فوت شد،ننه ماندوچهارتابچه قدونیم قد،عمه آمنه،عمومحمد،پدرم وعمونقی،بچه هاراباسختی وبه تنهایی باهزارخون دل بزرگ کرد،برای همین همه فامیل احترام خاصی برایش قایل هستند. &ادامه دارد...
سرِ بازار‌ محبت‌ که‌ همه‌ حیرانند غم‌ ندارم‌ که‌‌ حسین‌ است‌ خریدار‌ دلم
4_5796312769749846971.mp3
4.11M
ماگشتیم‌دیوانه توکلتُ‌‌علی‌الله 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازهم شیر حلال مادران تاثیر کـرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«﷽» ✨« قرار🌑 شـــــبانـــــه»✨ ♡نماهنگـــ شـ🌷ـہدایے♡ الهـے عَظُـــــمَ البلاء... خداے من بلا و مصائبـــــ ما بزرگـــــ شد... اَللّهـُــمَ ؏َجَّلِ لِوَلیِڪَ الْفَـــرَجْ ‌‌‌‌‌‌ ‌
بنام خدا شهیدامروز،شهید قدیر سرلک، از خصوصیات بارز شهید، می‌توان به بصیرت بالای او، ولایت پذیری، تواضع، خون‌گرمی، عدم تکبر و همچنین دستگیری از مستمندان یاد کرد. آشنایی با امام زمان وشهیدان کپی آزاد لینک گروه 👇 https://eitaa.com/joinchat/3911057520Ce237dfd757
معرف‌های ایشان از نظر پرداخت اقساط دچار مشکل شده و اقساط را پرداخت نمی‌کردند. لذا خود قدیر به عهده می‌گرفت و اقساط آنها را پرداخت می‌کرد. یک روز گفتم قدیر تو چقدر درآمد داری که این‌ها را هم خودت پرداخت می‌کنی؟ باتوجه به اینکه قبلا هم برایم تعریف کرده بود که جاهای دیگر هم ضامن شده، قسط نداده بودند و از حقوقش کم می‌کردند خندید و گفت؛ اتفاقا چند روزپیش یکی از رفقا می‌گفت که شما پاسدارها حقوق‌های خوبی دریافت می‌کنید. به او گفتم که این طور نیست. دیدم باور نمی‌کند! فیش حقوقی ام را نشان دادم. باز باور نکرد و گفت: شما یک مبلغی را می‌گیرید که در فیش حقوقی ثبت نمی‌کنند، من هم گفتم بله شما درست می‌گویید یک چیزی ما درحقوقمان داریم که در فیش قید نمی‌شود آن هم برکت است،حقوق ما پربرکت است و خدا را شکر با همان دریافتی کم هم، زندگیمان می‌چرخد. اربعین پارسال که برای زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف به عتبات شدیم در حرم امیرالمومنین(علیه السلام) با قدیر مواجه شدم. زمانی که پس از نماز صبح از درب باب القبله در حال خارج شدن بودیم ایشان را دیدم که درحال جلوگیری از هجوم زوار به داخل حرم بود تا ازجان زائرانی که پس ازاقامه نماز جماعت صبح در حال خروج از حرم بودند محافظت کند. در آن لحظه که هرکسی به فکر خود بود تا بتواند به داخل برود یا خارج شود، قدیر آنجا هم در حال ایثار و کمک به مردم بود و برای آسیب ندیدن زوار از جان خود مایه می‌گذاشت. اخلاص و وفای به عهد ویژگی بارز شهید بود