✍🏼یادداشت احسان رستگار در مورد حاشیه های تولیدات شبکه نمایش خانگی
🔺شکوریها اولین آقازادههای رانتخوار قانونشکن نیستند ولی کاش جزء آخرینها باشند؛
#فیلیمو با مجوزهای انحصاری و کمکهای مالی و وامهای حاکمیتی قلدر شده اما امروز بدون مجوز بدترین آثار را تولید و منتشر میکند، علیه نظام رجز سیاسی میخواند و گویی جز تیم جدید #صداوسیما هیچ نهادی، شجاعت مقابله با این تخلفات و هزینه دادنهای به تبع باج ندادنها را ندارد.
و اما بعد…
دیروز شاهد از غیب رسید؛
چند ساعت بعد توییت قبلم، #محمد_مهاجری، روزنامهنگار اصلاحطلب و مشاور تیم حسن روحانی و دولت سابق و سردبیر رسانه #علی_لاریجانی، در ادامهی تخریبهای قبلی #خبرآنلاین از هجمهای جدید علیه #پیمان_جبلی رونمایی کرد.
تیم لاریجانی، شایعهای از بیخ و بن دروغ
را از چند هفتهی قبل، داخل صدا و سیما و بیرون صدا و سیما، توسط یاران قدیمیشان و ابن الوقتهای همیشگی، شروع به پچپچ کردهاند.
دروغ جدیدشان این است؛
“رحمانی فضلی و بعضی از دیگر گزینههای احتمالی جایگزینی جبلیاند.”
گرچه این دروغ آرزوی لاریجانی، روحانی و حتی تیم علی عسکری است اما اصلا و ابدا، از هر دو سویش صحت ندارد؛
نه از جهت برکناری جبلی و نه انتخاب رحمانی.
این شایعهی سست، مبتنی است بر شایعهای سستتر مبنی بر نارضایتی رهبر انقلاب از عملکرد جبلی وحید جلیلی و صدا و سیما، طی شانزده ماه اخیر.
این جنگ روانی، یک بازی مسبوق به سابقهی قدیمی است در صدا و سیما که در مصداق جبلی از همان روزهای اول شروع شد.
با آمدن جبلی و جلیلی، زمزمهی رفتن تیم محمدرضا علی عسکری و پدرش سر زبانها افتاده بود و چون آنان احساس خطر کردند، تضعیف رئیس جدید را در دستور کار قرار دادند؛ بعضی علنیتر و برخی زیرپوستیتر.
فقط چند روز از استقرار رئیس جدید گذشته بود که دروغپردازیها و توطئهها علیه جبلی را آغاز کردند، با کدهای تخریبی همچون «آقا تذکر دادن به جبلی!»، «دفتر به جبلی تذکر داده!»، «جبلی هنوز نیومده توبیخ شده!» و حرفهای در گوشی سراسر کذبی که جملگی با هدف متزلزل جلوه دادن جایگاه جبلی نزد کارمندان صدا و سیما و نیز قدرتهای برونسازمانی، در اتاق فکرهایشان ساخته و پرداخته و توسط شبکههای توزیع کارکشتهشان، در محافل رسانهای و سیاسی، بازگو میشد تا جبلی را، مهمان یکیدوسالهی جام جم و یک رئیس، شبیه #محمد_سرافراز جلوه دهند.
سؤالی که اینجا به ذهن میرسد، این است که اصلاً مگر چه واقعیاتی بوده که حلقهی صفر علی عسکری در داخل صدا و سیما و نیز شرکا و رفقای او و تیمش در بیرون سازمان را عصبانی و وادار به واکنشهای سراسیمه، علیه رئیس جدید صدا و سیما میکرده؟! متأسفانه، پاسخ سربستهاش میشود این:
اولاً دلایل بسیار قابل توجه و وسوسهکنندهی مالی، ثانیاً دلایل بسیار جدی از جنس قدرت و سیاست و ثالثاً شبکهسازی عظیمی که تیمهای قدرتمند به واسطهی فرصتهای کاری و شغلی متنوع و مختلف در صدا و سیما میتوانند در سراسر کشور، به خدمت بگیرند از محیّر العقولترین واگویههای ذهن خطرناک دروغسازان علیه جبلی، ضرب العجل زمانی به وی برای اصلاح امور، تحوّل سازمان و جلب رضایت ناراضیان است که حتی ذرهای از آن صحت نداشته و مثل همهی رؤسای قبلی صدا و سیما، جبلی هم فرصتی پنجساله تا میانهی ۱۴۰۶ دارد اما شهوت ثروت و قدرت باعث شده تا اصلاحطلبانی مثل روحانی و لاریجانی و نیز طیفی از اصولگرایان کاسب -که روابط حسنهای با #علی_عسکری داشتهاند و امروز آن منافعشان در خطر قرار گرفته- یکصدا علیهش عملیات کنند.
اما اتفاق عجیبی که میان خصومتورزیها علیه جبلی برخی را متعجب و غافلگیر کرد -گرچه شخصاً جزء آن متعجبان نیستم- درز نامهی رئیس صدا و سیما به رئیس جمهور است. باکی نسبت به انتشار عمومی نامه نیست اما بدیهی است که آقای جبلی و دفترش این نامهی محرمانه را خودشان علنی نکردهاند؛ پس تقریبا واضح است که این نشت اطلاعات از کجا نشأت گرفته. سؤال این است که چرا باید افرادی در قوهی مجریه -که ظاهراً همگفتمان با رویکرد و سیاستهای جدید صدا و سیما به شمار میروند- در جهت مخدوش کردن چهرهی رئیس رسانهی ملی گامی بردارند؟
سؤال خوبی است گرچه متأسفانه پاسخ خوبی ندارد:
به نظر میرسد که #رئیس_جمهور و تیمش، اولویت اولشان، حفظ محبوبیتشان است، نه انجام وظایف قانونی و محولهی متناسب با عناوین شغلیشان.
صدا و سیما، علاوه بر تولید و انتشار محتوا، مطابق قانون اساسی، تنها مرجع انتشار صوت و تصویر فراگیر ذر کشور است؛ فلذا وظیفهای دارد متناسب با تنظیمگری و ساماندهی محتوای صوتی و تصویری فراگیر در بسترهای پخش مختلف و آن، انجام همین تکلیف، فلسفهی تأسیسی سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر ( #ساترا) است.