eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
84 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ✔️ وقتی عمل‎ها خیلی خالص شد، دیگر هیچ مَلَکی نمی‎تواند اجر و ارزش آن را بنویسد. 🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻 🔸یک شب حضرت صادق علیه السّلام در سنّ شش سالگی همراه پدرشان امام باقر علیه السّلام در مسجدالحرام بودند. هنگامی‎ که امام باقر علیه السّلام خواستند به منزل بازگردند، حضرت صادق علیه السّلام از پدر اجازه خواستند که تا صبح در مسجد بمانند. حضرت باقر علیه السّلام هم موافقت نمودند. صبح فردا که امام باقر علیه السّلام به مسجدالحرام بازگشتند، مشاهده نمودند حضرت صادق علیه السّلام چشم‎هایشان فرو رفته و دماغشان باریک شده و تیغ کشیده است، متوجّه شدند که حضرت صادق علیه السّلام تا صبح بیدار مانده و یک بند عبادت کرده نماز خوانده‎اند. لذا به حضرت فرمودند: عزیزم چرا این‌قدر به خودت فشار آورده‌ای و خودت را اذیت کرده‎ای؟ گاهی خداوند به عمل کم و کوچک، جزای بزرگ و زیاد می‎دهد. یعنی به عمل کوچک با خلوص نیّت، جزای بزرگ داده می‎شود، پس لازم نیست با اعمال زیاد خود را به مشقّت افکند، بلکه باید به خالص کردن نیّت همّت گمارد. خلوص یعنی عبادت و طاعت بدون انتظار مزد و پاداش. شخص دارای خلوص، حتّی می‎خواهد از عبادتش لذّت هم نبرد که لذّت عبادت انگیزه‎ی عمل او قرار نگیرد. شخص باحیا فعل به جا می‎آورد، ولی به فعلش نگاه نمی‎کند و فعلش را نمی‎بیند. 🔸با دل و نیّت کار کن. دلت را تمیز کن و نیّتت را اصلاح و خالص کن. یک شب خوبان خدا را با نیّت به خانه‎ی دلت مهمان کن. اوایل با خیال و خواب و مکاشفه راه می‎رویم و آخر کار از معاینه و یقین سر در می‎آوریم. 🔸وقتی عمل‎ها خیلی خالص شد، دیگر هیچ مَلَکی نمی‎تواند اجر و ارزش آن را بنویسد و جَفَّ القَلَمُ (قلم خشک شد) می‎شود. ان‎شاءالله خدا همه را به آن منزل برساند. 🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🔆داستان بهرام گور و باغبان ✨نقل کرده اند که بهرام گور(1) وقتی در هوای گرم به در باغی رسید، پیری که باغبانی کردی، آن جا حاضر بود. 🌟گفت: ای پیر! در این باغ انارهست ؟ گفت: آری. بهرام فرمود که: قدحی آب انار بیار. پیر رفت و فی الحال قدحی پر آب انار کرده، بیرون آورد و بهرام بیاشامید و گفت: ای پیر! سالی از این باغ چند حاصل می کنی ؟ 💫گفت: سیصد دینار. گفت: به دیوان چه خراج می دهی ؟ گفت: پادشاه ما از جهت درخت مال نمی ستاند و از زراعت عشر(2) می گیرد. 🔆بهرام با خود اندیشه کرد که در مملکت من باغ بسیار است و در هر باغ درخت بی شمار است، اگر از حاصل باغ نیز ده یک به دیوان دهند، مبلغی حاصل می شود، رعیت را نیز چندان زیانی نمی رسد. بعد از این بفرمایم تا خراج از محصول باغات نیز بگیرند. 🌟پس باغبان را گفت: قدحی دیگر آب انار بیار. باغبان رفت و پس از مدت مدید، قدحی آب بیاورد. بهرام گفت: ای پیر! نوبت اول رفتی و زود آمدی و این نوبت انتظار بسیار دادی و برابر آن آب انار نیاوردی! پیر ندانست که آن سوار بهرام است، 🔆گفت: ای جوان! گناه از من نبود، گناه از پادشاه بود که در این وقت نیت خود را تغییر داده و اندیشه ی فرموده، لاجرم از میوه بیرون رفته. من نوبت اول از یک انار آن همه آب گرفتم و در این کرّت، از ده انار آن آب حاصل نشد. بهرام از این سخن متأثّر شد و آن اندیشه را از دل بیرون برد و 💫گفت: ای پیر! یک بار دیگر مقداری آب انار بیار. پیر به باغ رفت و به زودی بیرون آمد خندان، و قدحی مالامال از آب انار آورده به دست بهرام داد و 🌟گفت: ای سوار! عجیب حالتی است که پادشاه ما آن نیت ظلم را تغییر داد و فی الحال اثر برکت ظاهر گشت، از یک انار این همه آب حاصل شد. ✨👈بهرام صورت حال را با پیر در میان نهاد و قصّه ی نیت خود و تغییر آن را باز گفت و این سخن از آن ملک دولتمند(1) بر صفحه ی روزگار یادگار ماند: تا سلاطین از این سخن پندپذیر شوند و نیت بر صلاح حال رعیت مقصور(2) دارند. شعر: ✨هر شاه که او خود راست کند یابد ز خدا هر آن چه درخواست کند 📚اخلاق محسنی.كمال الدین حسین بن علی واعظ كاشفی سبزواری بیهقی 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾