─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
💠اولویت سنجی در رسیدگی به همسر💠
💮 دکتری که بالاسر یک بیمار یا #مصدوم میرسد ابتدا علائم حیات بیمار را #معاینه و چک میکند اگر قلب یا مغز مصدوم آسیب جدّی دیده باشد برای دکتر رسیدگی به این اعضاء از شکستگی انگشت و یا پارگی برخی اعضا #ارجحیّت دارد. قرار نیست دغدغه پزشک در این وضعیت، تمیز کردن صورت یا لباس بیمار از #خون و آلودگی باشد.
💮 گلایه بسیاری از همسران در مشاورهها این است چرا با اینکه به همسرم #رسیدگی میکنم باز اختلاف زیاد و جنگ اعصاب داریم و شاهد #بدخُلقی همسرم میباشم.
💮 یکی از دلایل مهم این قضیه، عدم رعایت #اولویت در رسیدگی به نیازهای همسر است. بطور مثال بچّهای که زیاد #گرسنه است اگر ابتدا به فکر گرفتن ناخن او و یا پوشاندن لباس تمیز به او باشید با اینکه دارید به او رسیدگی میکنید ولی فقط از او #بدخُلقی میبینید!
💮 هنر شما باید این باشد که نیازهای #اصلی و فوری همسرتان را در شرایط عادی و غیر عادی تشخیص دهید. مثلاً اگر شوهرتان نیاز شدید به #رابطه دارد طبق روایات باید بدون درنگ ابتدا به این نیاز رسیدگی کنید و یا اگر خانم شما نیاز به گفتگو و #همدردی دارد خرید نان و میوه و یا شستشوی ظروف قرار نیست او را آرام کند.
💮 راه #شناخت نیازهای فوری و اصلی همسر، مطالعه پیرامون روانشناسی زن و مرد، #مشاوره گرفتن، سوال از همسر و توجّه به گلایهها و توقّعات پرتکرار و منطقی اوست.
#خانواده
#ارتباط_موثر_زوجین
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
#آموزنده
روزى يكى از حاجیان در مدينه در گوشه ای خوابش برد .
وقتى بيدار شد ، فکر کرد كه كيسه ی پول او را دزديده اند .به راه افتاد .
امام صادق(ع) را در حال نماز دید .
ایشان را نشناخت و با امام درآويخت كه كيسه ی پول مرا تو برداشته اى!
امام كه وضع را چنين ديد، پرسيد : چقدر پول در كيسه داشتى؟
مرد پاسخ داد : هزار دينار .
امام او را همراه خود به خانه برد و هزار دينار طلا وزن كرد و به او تحويل داد .
مرد به خانه برگشت و اتفاقاً كيسه ی پولش پيدا شد .
نزد امام آمد و پوزش خواست و پول را هم برگرداند .
امام صادق ( ع ) از پس گرفتن پول خوددارى کردند و فرمودند : ما چيزى را كه بخشیدیم ، دیگر پس نمیگیریم!
« ... قَالَ : شَيْءٌ خَرَجَ مِنْ يَدِي لَا يَعُودُ إِلَيَّ ... »
مرد از اطرافيان پرسيد كه اين شخص كيست ؟
گفتند : كه او جعفر بن محمد عليهما السلام است .پس از آنكه امام را شناخت ، گفت : حقاً كه شخصى چون ایشان باید چنین رفتارى داشته باشد.
📙مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۴ ، ص ۲۷۴
᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز ⚜
♨️بدخلقى فشارقبرمیآورد! ♨️
✍ به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر دادند كه سعد بن معاذ فوت كرده . پيغمبر صلى الله عليه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حركت كردند. با دستور حضرت - در حالى كه خود نظارت مى فرمودند - سعد را غسل دادند. پس از انجام مراسم غسل و كفن ، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حركت دادند. در تشييع جنازه او، پيغمبر صلى الله عليه و آله پابرهنه و بدون عبا حركت مى كرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مى گرفت ، تا نزديكى قبر سعد رسيدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسايل ديگر را بياورند! سپس با دست مبارك خود، لحد را ساختند و خاك بر او ريختند و در آن خللى ديدند آنرا بر طرف كردند و پس از آن فرمودند:- من مى دانم اين قبر به زودى كهنه و فرسوده خواهد شد، لكن خداوند دوست دارد هر كارى كه بنده اش انجام مى دهد محكم باشد. در اين هنگام ، مادر سعد كنار قبر آمد و گفت : سعد! بهشت بر تو گوارا باد!
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مادر سعد! ساكت باش ! با اين جزم و يقين از جانب خداوند حرف نزن ! اكنون سعد گرفتار فشار قبر است و از اين امر آزرده مى باشد. آن گاه از قبرستان برگشتند. مردم كه همراه پيغمبر صلى الله عليه و آله بودند، عرض كردند: يا رسول الله ! كارهايى كه براى سعد انجام داديد نسبت به هيچ كس ديگرى تاكنون انجام نداده بوديد: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشييع فرموديد. رسول خدا فرمود:ملائكه نيز بدون عبا و كفش بودند. از آنان پيروى كردم .عرض كردند: گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتيد!
💫حضرت فرمود:چون دستم در دست جبرئيل بود، هر طرف را او مى گرفت من هم مى گرفتم !عرض كردند: يا رسول الله صلى الله عليه و آله بر جنازه سعد نماز خوانديد و با دست مباركتان او را در قبر گذاشتيد و قبرش را با دست خود درست كرديد، باز مى فرماييد سعد را فشار قبر گرفت ؟ حضرت فرمود: آرى ، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همين است !
📚داستانهاى بحارالانوار
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
💢نفرت عمومی در میان خلق
✍وجود مشکلات فراوان در آخرالزمان، باعث میشود مردم اوضاع خوبی نداشته باشند. اطمینان و آرامش خاطر در بین مردم کم میشود و برخوردهای مردم، خالی از مهر و محبت است. در میان خویشاوندان و همسایگان و همچنین امور اداری و دولتی، در معاملات و در کوچه و خیابان و بازار، مردم با صحنه های آزار دهنده مواجه میشوند.
از امام حسن مجتبی نقل است که فرمودند: «وضعیت مردم قبل از ظهور به گونه ای میشود که اغلب مردم از یکدیگر بیزاری میجویند. بعضی، بعضی دیگر را لعن میکنند و دشنام میدهند و برخی در صورت برخی دیگر آب دهان میاندازند و حتی برخی شهادت به کفر بعضی دیگر می دهند.»
🔺 شخصی پرسید: چه خیری در این هست؟
امام فرمودند: «همه خیر در این است؛ در این زمان است که قائم ما بر میخیزد و تمام این نفرت را از میان می برد.»
📚 بحارالانوار، جلد ۵٢، ص ٢١١
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱
💖مردان روزانه ۲٠ دقیقه با همسر خود صحبت کنند؛ آن هم دوستانه و در مکان و زمان مناسب، این کار برای خانم ها لذت بخش و موجب تخلیه روانی آنها می شود.
💯💯خانما بدونن
وقتي مرد خسته از کار به خانه برمیگردد
به آرامش نیاز دارد و ممکن است برای فراموش كردن مشکلات ، اخبار گوش کند یا روزنامه بخواند
💯💯این کار را بی اعتنایی به خودتلقی نکنید.
#همسرانه
#سبک_زندگی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔆💠🔅💠🔅🔆💠🔅💠🔅
💕 "یا قناعت یا خاک گور"
سعدى مى گويد: در شيراز كسى ما را شام دعوت كرد، رفتيم ديديم كمرش خميده، يك موى سياه در سر و صورت نيست، با عصا به زحمت راه مىرود.
صاحبخانه بود، نشست، احترامش كرديم، گفتم: حالت چطور است پيرمرد؟
گفت: خوبم، كارى را مى خواهم به خواست خدا انجام بدهم...
سعدى مى گويد: به او گفتم چه كارى؟
گفت: از شيراز مى خواهم جنس ببرم چين بفروشم، از بازار چين چينى بخرم بيايم شام، شنيده ام آنجا چينى خوب مى خرند، بيايم آنجا بفروشم، ديباى رومى بخرم و ببرم در حلب، شنيده ام ديباى رومى را حلب خيلى خوب مى خرند، گوگرد احمر را بخرم، ان شاء الله اين كشورها كه رفتم، جنس ها را كه خريدم و فروختم بيايم شيراز، بقيه عمر را مى خواهم عبادت كنم.!
سعدى مى گويد: من به او نگاه مى كردم امكان داشت فردا به ختم او بروم، اما مى گفت: بروم و بيايم، بقيه عمر را مى خواهم مشغول عبادت شوم.
بعد سعدى در جواب تاجر گفت:
آن شنيدستم در اقصاى غور
بار سالارى بيفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنيا دار را
يا قناعت پر كند يا خاك گور
🔆💠🔅💠🔅🔆💠🔅💠🔅
💫🌟💫🌟💫🌟
به نقل از حاج آقا قرائتی:👇
بزرگواری تعریف میکرد👇
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید نشرش دهید
لطفا حسینی واقعی باشیم
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#برگی_از_شهدا
وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ.
ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ
ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ.
ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ
ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ
ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ... ✍
#شهيد_حسين_خرازى
شرمشان باد، کسانیکه با اختلاس، دزدی و رانت خواری به خون و راه شهیدان
خیانت کردند و می کنند.
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
*⃣ بانو مجتهده امین
🔹وی بیشتر در خانه بود و کمتر از خانه خارج میشد، ولی در ایّامی که لازم میدید باید دفاعی صورت بگیرد و کاری انجام شود،ازمنزل خارج میشدوبه تدریس وراهنمایی زنان میپرداخت.
♦️مقام علمی و معنوی
🔸در عظمت شخصیت علمی ایشان همین بس که شهید مطهری دربارهاش میگوید: «از بانو مجتهدۀ امین سؤالی کردم و وقتی او شروع به پاسخگویی کرد، دیدم که من باید دست و پای خودم را جمع کنم.»
🔹در باب مقام روحی ایشان نیز حجت الاسلام صفویقمی گفته بودند: بانوامین به من فرمودند: «هر وقت حضرت عزرائیل (ع) برای گرفتن جان کسی وارد محله ما میشوند، من متوجه حضور ایشان میشوم و میدانم که به کدام خانه میخواهند بروندوجان چه کسی را میخواهند بگیرند!»
🔸ایشان به بانوامین عرض میکنند: «بانو! شما چگونه به این مرتبه رسیدید و اینگونه اسرار برای شما مکشوف میشود؟» ایشان جواب دادند: «من در اثر انس با قرآن به این مرتبه رسیدهام و هرچه بیشتر به قرآن میپردازم و غرق در آیات الهی میشوم، این حالت بیشتر به من دست میدهد و حجابها برایم کنار میرود».
🔹بانو امین ۲۳خرداد ۱۳۶۲ درگذشت. قبرش در بقعه خانوادگی امین تحت فولاداصفهان بشکل چادرطراحی شد.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر براى شما نبش قبر می شد (و علت مرگ ها معلوم می گرديد) هر آينه می ديديد كه اكثر مُردگانِ شما، از #چشم_زخم مُرده اند.
«امام صادق علیه السلام»
.
🔺و همچنین رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:
«چشم زخم، واقعیت دارد و مرد را در قبر و شتر را در دیگ قرار میدهد».
چشم زخم نیروی مرموزی است که در چشم برخی انسانها وجود دارد که ممکن است با یک نگاه مخصوص، طرف مقابل را بیمار یا هلاک کند.(تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۴۲۴)
خواندن چهار قل، آیة الکرسی، وَ اِن یَکاد، راه های قرآنی و ضروری و توصیه شده روزانه برای در امان ماندن از چشم زخم می باشد، ضمن این که در زمان تعریف از کسی و یا تعریف دیگران سه بار ”الله اکبر” و ”ماشاالله لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم” و ”بارک الله” بگویید.
جالب آنجاست که خودِ انسان هم می تواند خودش را چشم بزند.
بنابر روایتی زمانی که کسی از چشمان پیامبر(ص) تعریف کرد، ایشان سردرد می گیرند و به پیامبر(ص) توصیه می شود که آیه وَ اِن یَکاد را بخوانند.
روایت است هیچگاه نزد دعا نویسی نروید مگر برای «تَب و چشم زخم»
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
🔵در محضر حجت الاسلام قرائتی:
⁉️چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟
1⃣ما هم یکی از نماز نخوان ها!
🔷بعضیها میگویند که: خیلیها نماز نمیخوانند ما هم جزء آنها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی!
این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم. نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است!فاصلهی بین کفر و ایمان نمازاست.
2⃣مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران
🔷گاهی میگویند که: ما میرویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره میکنند.
مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم!
⭐️اعمال تو ، تو را به خدا برساند.. مردم هرچه میخواهند بگویند، بگویند!
🔴حدیث داریم «المؤمن کالجبل» مؤمن کوه است. بعضی میگویند: از کوه محکمتر است. چون بعضی کوهها ریزش دارد. مؤمن هیچوقت ریزش ندارد...
᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
✨﷽✨
✍امام رضا(علیه السلام):
🔴عقل مسلمان تمام نیست، مگراین كه ده
خصلت را دارا باشد:
1ـ مردم به او امید خیر داشته باشند؛
2ـ از بدى او در امان باشند؛
3ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد؛
4- خیر بسیار خود را اندک شمارد؛
5- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود؛
6ـ درعمر خود از دانش طلبى خسته نشود
7ـ فقر در راه خدا از توانگری(بدون رضای خدا)
برایش محبوبتر باشد؛
8ـ خوارى در راه خدا از عزّت درکنار دشمن خدا،
برایش محبوبتر باشد؛
9ـ گمنامى را از پُر نامى بیشتر بخواهد؛
سپس با تاکید فرمودند:
و اما دهم...
احدى را ننگرد جز این كه درباره اش
بگوید که او از من بهتر و پرهیزكارتر است....
📚 تحف العقول ص443
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
✨﷽✨
🌷خاطره ای از همسر شهید چمران:
✍ یک هفته بود که مادرم را در بیمارستان بستری کردیم. مصطفی به من سفارش کرد که “شما بالای سر مادرتان بمانید و حتی شبها رهایش نکنید.” من هم این کار را کردم. وقتی حال مادر بهتر شد و از بیمارستان ترخیص شد، به خانه آمدیم و من، دو روز دیگر هم پیش او ماندم.
یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند، دست مرا گرفت و بوسید. میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد! من با تعجب گفتم: “برای چی مصطفی؟!”
گفت: “این دستی که این همه روز، به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.”گفتم: “از من تشکر میکنید؟! خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این کارها را میکنی!!”
گفت “دستی که به مادرش خدمت میکند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.” هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم..
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✍آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
حال ما جالب است وقتی سرمان را روی متکا می گذاریم، عالَم را آب ببرد، ما را خواب می برد. صبح هم بعضی ها را باید با منجنیق برای نمازصبح بیدار کرد. این به خاطر این است که ایمان و یقین نداریم. کسی که نماز صبح، حتی نماز شبش قضا شود، ایمان ندارد.
📗حدیث داریم که پیامبر خدا (ص) فرمودند:
اَشرافُ أُمَّتی أصحاب اللّیل
اشراف امت من نماز شب خوان ها هستند.
در دنیا اشراف چه کسانی هستند؟ آن هایی که خانه ی دو هزار متری دارند و ریاست و ماشین چه و چه ؛ به این ها می گویند اشراف مملکت ؛ اما در قیامت، اشراف آن کسانی هستند که نماز شب خوان هستند. الآن شب ها بلند است؛ خودتان را عادت بدهید که شب ها زودتر استراحت کنید تا سحرها بلند شوید.
💥هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیاتی که نشون داد:
سینه پیامبر در جنگ ها نگرفت
ولی با حرفها و کنایه ها گرفت !
آیاتی که ثابت کرد پیامبران هم
محدودیت از رنج و غصه دارن،
اوناهم مثل همه ی ماها دلشون میگرفت
به طریقه های مختلف..!
چقد خدا اینجا قشنگ داره بندگانش رو
دلداری میده که هروقت دلت شکست
من میدونم، پاشو منو عبادت کن و
تسبیح و شکر کن و تا آخر عمرت همین
روال رو ادامه بده !
چون پناهگاه محکم و اول و آخرت منم...
چون اونی که از نیت حرفا و دلت خبرداره، منم...
راستی مگه من برای بنده ام کافی نیستم ؟
⬅️(أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ ۖ ؟)
☘☘☘☘☘☘☘
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
#داستان_کوتاه_آموزنده
✅روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر می کرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و به سرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند. عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد، شاید در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن."
شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! "
عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد. سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او سومین عروسک را امتحان نمود. تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد.
استاد بلافاصله گفت: " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو خواهد بست."
شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود."
عارف پاسخ داد: " نه " و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی "
شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت: " استاد اینکه نشد ! "
عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن "
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد. شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقی ماند.
استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند."
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
🔴🔴🔴#تبلیغ_غدیر_واجب_است
#جفا_نکنیم !!*
*اﻭﻟﻮﻟﻴﺖ ﺑﺎ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﻣﺤﺮﻡ! !*
✅🌸✅🌸
از دو الی سه ماه ﻗﺒﻞ تمامی شیعیان برای عاشورا و اربعین روز شمار زدند!
این علاقهء به سید الشهدا علیه السلام قابل ستایش است. اما قبل از محرم، ما مناسبتی داریم که افضل بر تمام مناسبتهای ما است. اساس مذهب ما به بزرگداشت این روز است...👌
ﻏﺪﻳﺮ....
🤔برای غدیر چه کردیم؟ برای غدیر کار ﻧﺸﺪ, متاسفانه انکار و تفسیر به رای شد!
*امام حسین علیه السلام کشته احیایِ غدیر است.* 😭
*باید برای غدیر صد هزار برابر عاشورا و فاطمیه توان گذاشت*.
اگر غدیر فراموش نمی شد که عاشورا و فاطمیه ای در کار نبود!!!.
پس باید با تمام توان برای غدیر کار کنیم. 👌
برای #غدیر روز شمار بزنید. طنین علیا ولی الله باید عالم را بلرزاند....
کم کاری نکنیم... در حق امیرالمومنین علیه السلام و غدیر کم کاری کنیم، جفا کردیم!
◀️ اﺯ ﻫﻤﻴﻦ اﻻﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﺧﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺭاﻩ اﺳﺖ🔊....
ﺩاﺭﺩ ﺭﻭﺯ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻴﺮﺳﺪ...
👇
*ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻏﺬا و ﻭﻟﻴﻤﻪ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺩﻫﻪ ﻣﺤﺮﻡ* !!!
*ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﻋﻴﺪﻱ ﺑﺪﻫﻴﺪ و ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻛﻨﻴﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﻧﻮﺭﻭﺯ* !!
*ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﻫﺮ ﻣﻘﺪاﺭ ﭘﻮﻟﻲ 💶 ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﺮﺝ ﺑﺸﻮﺩ 100 ﻫﺰاﺭ ﺑﺮاﺑﺮ اﺭﺯﺵ ﺩاﺭﻩ* ....‼️
از عید قربان تا مباهله جشن غدیریه بگیرید.🔊🎊🎉
ستون اسلام ﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺪاﺷﺖ غدیر است، اما متاسفانه برای این ستون و استحکامش کم کاری کردیم.
*از هر مناسبتی که داریم غدیر واجب تر و مهمتر است. ولایت امیرالمومنین علیه السلام را جار بزنید، شور به پا کنید.* ↗️↗️↗️
برای غدیر کم گذاشتیم انکار شد، وقت بلند شدن است.....✔️✔️✔️
👌 *رزق محرم در غدیر داده میشود، هر کس برای غدیر کم بگذارد، در محرم کمش میگذارند!*
*برای غدیر کاری کنید این مملکت بلرزد!*
صدای #علیا_ولی_الله گوش فلک را کَر کند.🔉🔊📢📢
*ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪاﻧﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻭﺿﻊ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮاﻱ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﻻﻳﻤاﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎﻥ ﺭا ﻓﺪا ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ* ❇️
*♦️دسته ﻫﺎﻱ ﺷﺎﺩﻱ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺬاﺭﻱ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻧﻜﺎﺕ ﺑﻬﺪاﺷﺘﻲ😷😷 به خیابان ها بیاورید..*
و ﻳﺎ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﻱ ﻣﺠﺎﺯﻱ ﻏﻮﻏﺎ ﻛﻨﻴﺪ ....
*ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻴﺪ ﺩﻳﻦ ﻣﺎ ﻓﻘﻄ ﺩﻳﻦ ﻋﺰاﺩاﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ*
🎊ﺷﻬﺮ ﺭا اﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺁﺫﻳﻦ ﺑﺒﻨﺪﻳﺪ🎊
ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎﺯﻱ ﺭا ﻣﻨﻘﻠﺐ ﻛﻨﻴﺪ....
🎞💿 ﻛﻠﻴﭗ , ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ و اﺣﺎﺩﻳﺚ و .... ﻏﺪﻳﺮ ﺭا ﭘﺨﺶ ﻛﻨﻴﺪ
📚📚ﺧﻂﺒﻪ ﻏﺪﻳﺮ ﺭا اﺯ ﻫﻤﻴﻦ اﻻﻥ ﺭﻭﺯاﻧﻪ ﭘﺨﺶ ﻛﻨﻴﺪ
✏️ ﺳﻮاﻻﺕ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻏﺪﻳﺮ ﭘﺨﺶ ﻛﻨﻴﺪ و ﺟﺎﻳﺰﻩ ﺑﺪﻫﻴﺪ
👨👧👦ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭا ﺑﺎ ﺷﻴﻮﻩ ﻫﺎﻳﻲ ﻣﺜﻞ ﻧﻘﺎﺷﻲ, ﺳﺮﻭﺩ و... ﺑﻪ ﻏﺪﻳﺮ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﻛﻨﻴﺪ, ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ اﺯﺷﻮﻥ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ و ﺑﺮاﻱ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ اﻗﻮاﻡ ﺑﻔﺮﺳﺘﻴﺪ...
🎁ﻫﺪﻳﻪ ﻫﻢ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺮاﺷﻮﻥ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ....😍😁
💓✅ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻓﻘﺮا ﻳﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﺮﻩ ...
ﺣﺘﻤﺎ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﻛﻤﻚ ﻳﻪ ﺣﺪﻳﺚ اﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ .....
ﻛﻤﻚ ﻣﻮﻣﻨﺎﻧﻪ ﺭا ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﻻ اﺩاﻣﻪ ﺩﻫﻴﺪ
🌸اﻃﻌﺎﻡ ﻏﺪﻳﺮ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ🌸
👆👆👆👆
روز عید غدیر، روزی است که خدا نعمتش را کامل کرده است، چرا شکر نعمت نکنیم؟
صد هزار برابر هر سال توان بگذارید، *کاری کنید مرحم بر سینهء مجروح صدیقه طاهره سلام الله علیها شوید*.
☘دست به دست هم بدهیم احیایِ غدیر کنیم. با پولمان، با وقتمان، با هیئتمان؛ با وسائلمان؛ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﻳﻞ و ﻓﻀﺎﻱ ﻣﺠﺎﺯﻱ, با هر عملی که میتوانیم احیایِ غدیر کنیم.☘
🔽🔽🔽🔽
ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭا ﺑﻪ اﻣﻴﺮاﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ع ﺑﺴﭙﺎﺭﻳﺪ ....
*ﻫﺮ ﻛﻲ ﭘﺎﻱ ﻛﺎﺭﻩ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﮕﻪ....*
👇👇👇👇👇
*"اگر دلسوز غدیر و ولایت هستید #نشر دهید*
🌹🌹🌹🌹
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
« هم خوراک پیامبر (ص) »
ــ انس بن مالک خادم پیغمبر (ص) می گوید: در خدمت رسول خدا (ص) بودم، مرغ بریانی از درگاه الهی برای آن حضرت آماده شده بود و پیغمبر می خواستند میل بفرمایند. در این هنگام حضرت دست به دعا برداشتند و گفتند: خداوندا عزیزترین بنده ات را بفرست تا با من هم غذا شود. چند لحظه بعد صدای در بلند شد، رفتم و در را باز کردم، دیدم حضرت علی (ع) است، چون مایل نبودم که حضرت علی (ع) به عنوان عزیزترین بنده خداوند با پیامبر (ص) هم خوراک گردد، پرسیدم: چه فرمایشی دارید؟
امیرالمومنین فرمودند: می خواهم خدمت پیامبر (ص) برسم.
عرض کردم: پیامبر اکرم (ص) فعلا سرگرم است وقت دیگری تشریف بیاورید، حضرت علی (ع) رفتند.
مرتبه دوم پیامبر (ص) دعا فرمودند، طولی نکشید که حضرت علی (ع) آمدند، همین بهانه را آوردم. مرتبه سوم پیامبر (ص) دعا فرمودند و برای مرتبه سوم حضرت علی (ع) تشریف آوردند و من دیگر جرأت نکردم تا از حضرت علی (ع) عذر خواهی کنم.
رسول خدا (ص) از حضرت علی (ع) پرسیدند: چرا دیر تشریف آوردید؟
حضرت علی (ع) فرمودند: یا رسول الله این بار سوم است که آمدم.
پیامبر (ص) پرسیدند: چرا مانع ورود علی (ع) می شدی؟
جواب دادم من دوست داشتم این فضیلت برای بستگان خودم باشد و یکی از آنها با شما هم خوراک گردد.
منبع : « بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی (ع) »
᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🔴امام رضا عليه السلام فرمودند: هر كس مرا در اين فاصله دورى كه دارم - زيارت كند روز قيامت سه جا به دادش مى رسم و او را از شدت آن سه مورد آسوده مى كنم :
♦️1- هنگامى كه نامه هاى اعمال به دست راست يا چپ تحويل داده مى شود
♦️2- هنگام عبور از صراط
♦️3- هنگام سنجش اعمال
📚عیون اخبار الرضا ج2 ، ص 255 - خصال ص 168
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام
۲۳ ذی القعده روزی که همگان می توانند با گفتن "صَلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یا مَولایَ یا اَبااَلحَسَن یا علیّ بنَ موسَی الرِضــا (ع)"، زائر امام رضا علیه السلام باشند.
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
🔴 داستانی زیبا از اثر دعا در حق امام زمان علیه السلام
🌺 در اصفهان مردي شيعه به نام عبدالرحمان بود، از او سئوال کردند: علت اينکه امامت امام علي النقي (عليه السلام) را پذيرفتي و دنبال فرد ديگري نرفتي چيست؟
گفت: جرياني از آن حضرت ديدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردي فقير اما زباندار وپر جرأت بودم به همين جهت در سالي از سالها اهل اصفهان من را برگزيدند تا با گروهي ديگر براي دادخواهي به دربار متوکل برويم. ما رفتيم تا به بغداد رسيديم هنگامي که در بيرون دربار بودم خبر به ما رسيد که دستور داده شده امام علي النّقي را احضار کنند،بعد حضرتش را آوردند.
♦️من به يکي از حاضرين گفتم: اين شخص که او را احضار کردند کيست؟ گفت: او مردي علوي وامام رافضي ها ست سپس گفت: به نظرم مي رسد که متوکل مي خواهد او را بکشد، گفتم: از جاي خود تکان نمي خورم تا اين مرد را بنگرم که چگونه شخصي است؟
🔷 او گفت: حضرت در حالي که سوار بر اسب بودند تشريف آوردند ومردم در دو طرف او صف کشيدند واو را نظاره مي کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جاي گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براي او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.
حضرت در ميان مردم حرکت مي کرد و به يال اسب خود مي نگريست نه به راست نگاه مي کرد ونه به چپ، من نيز دعا براي حضرتش را در دلم تکرار مي کردم.
چون در برابرم رسيد رو به من کرد وفرمود:
🔴 استجاب الله دعاک، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک.
🔵 يعني: خداي دعاى تو را مستجاب کند. وعمر تو را طولاني ومال وفرزند تو را زياد گرداند.
از هيبت و وقار او بدنم لرزيد ودر ميان دوستانم به زمين افتادم.
دوستانم از من پرسيدند، چه شد؟
گفتم خير است وجريان را به کسي نگفتم.
🌹 پس از آن به اصفهان بازگشتيم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهايي از مال وثروت را براي من باز کرد تا جايي که اگر همين امروز درب خانه ام را ببندم قيمت اموالي که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است واين غير از اموالي است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنايت فرمود.
🔴 ببينيد که چگونه مولاي ما امام علي نقي (عليه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نيکي او جبران وتلافي نمود. و براي او دعا فرمود با اينکه از مؤمنان نبود.
🌕 آيا گمان مي کنيد که اگر در حق مولاي ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنيد شما را با دعاى خير ياد نمي کند با اينکه شما از مومنان هستید؟
📚 مکیال المکارم جلد ۱
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
─┅═🍃🌹🕊💠🕊🌹🍃═┅─
🌹نامه شهیدمدافع حرم محسن حججی به امام رضا (ع)
بسم الله النور، النور...
به: انیس النفوس، شمس الشموس، مولا علی ابن موسی الرضا(ع)
از :غلام رو سیاه، گنهکار
🌹سلام آقای خوبم
از آخرین باری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی می گذرد؛ و حال که در صحن و سرایت هستم سرتاپا شوق و شعف دارم.
🌹یادم هست دفعه قبل خواسته های زیادی از شما داشتم؛ الان که خوب فکر میکنم به همه ی خواسته هایم رسیده ام. شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... منمونم آقای خوبم، ممنون...
🌹دو روز پیش كه با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر لذت بردم؛ باورم نمیشود؛ همه اینها را از کرم و بزرگی شما میدانم.
🌹مولای من، با ورود به سپاه دریچه ای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذت های دنیوی هرآنچه که باید می چشیدم را چشیدم...
🌹حال، بی صبرانه مشتاق چشیدنی لذتی اخروی هستم؛ لذتی که نهایتش رضای خداست...
🌹یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه قسم، تو را به خواهر گرامی ات فاطمه معصومه قسم، ضامن من شوید...
🌹آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین #شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم.
🌹فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و #جواز_شهادتم را امضاء کن.
🌹امشب شام دوشنبه است؛ می گویند دوشنبه ها و پنج شنبه ها پرونده اعمال ما می رود دست صاحبمان ولی عصر(ع)...
🌹آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، شهادت نامه ام را با امضای خودت مزین کن.
آرزو دارم امشب پرونده ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر(ع) هم امضاء می کند.
🌹گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم
ضامنم باش ای رضا
مانند آهو دِه پناهم...
آقای من...
مرا از درگاهت ناامید نکن
الهی رضاً به رضاک
لامعبود سواک
دوشنبه/ سه شنبه 94/5/6
حرم امام رضا(ع)/ رواق دار الاجابه
01:34 بامداد
محسن حججی
─┅═🍃🌹🕊💠🕊🌹🍃═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢هر کس که گشت زائر تو زائر خداست
این گفتهام روایت موسیبنجعفر است
استاد غلامرضا سازگار
امام کاظم عليهالسلام: کسی که قبر فرزندم علی را زيارت کند و شبی را نزد او به سر برد، مانند کسی است که خداوند را در عرش زيارت کرده است.
♦باز نشر به مناسبت روز ٢٣ ذیالقعده روز مخصوص زیارتی امام رضا(ع)
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#یڪ_داستان_یڪ_پند
❣️✨پیرمردی به نام مشهدی غفار ،حدود صد و بیست سال پیش ، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان شهر خوی،سالها بود ڪه اذان می گفت. پسر جوانے داشت ڪه به پدرش می گفت: ای پدر صدای من از تو سوزناڪ تر و دلنشین تر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره رفته و اذان بگویم.
❣️✨پدر پیر مےگفت: فرزندم تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست . من مےترسم از آن بالا سقوط ڪنے ،مےخواهم همیشه زنده بمانے و اذان بگویے. بگذار تو جوان هستے عمری از تو بگذرد و سپس بالای مناره برو.
❣️✨از پسر اصرار بود و از پدر انڪار. روزی نزدیڪ ظهر پدر پسر خود بالای مناره برای گفتن اذان فرستاد. مشهدی غفار تیز بود و از پایین پسرش را ڪنترل مےڪرد. دید پسرش هنگام اذان گاهے چشمش خطا رفته و در خانه مردم نظر مےڪند.
❣️✨وقتی پایین آمد مشهدی غفار به پسر جوانش گفت: فرزندم من می دانم صدای تو بلندتر از صدای پدر پیر توست، می دانم دلنشین تر از صدای من است. و هیچ پدری نیست بر ڪمالات و هنر فرزندش فخر نڪند. من امروز به خواسته تو تسلیم شدم تا بر خودت نیز ثابت شود، آن بالا جای جوانے چون تو نیست و برای تو خیلے زود است.
❣️✨آن بالا فقط صدای خوش جواب نمی دهد، نفسے ڪشته و پیر مے خواهد ڪه رام موذن باشد . تو جوانے و نفست هنوز سرکش است و طغیان گر، برای تو زود است این بالا رفتن. به پایین مناره ڪفایت ڪن، و بدان همیشه همه بالا رفتن ها به سوی خدا نیست. چه بسا شیطان در بالا ها ڪمین تو ڪرده است ڪه در پایین اگر باشے ڪاری با تو ندارد.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺