eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
83 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆مرد میلیاردر قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت: 🍂ـ از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟ 🌼همه دست بلند کردند! مرد میلیاردر لبخندی زدو حرفاشو شروع کرد: 🦋ـ با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیمو افتادیم توی کار. اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم! رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش! ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم. اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم! این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش! من موندمو و رفیق سوم. بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم. این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید! رفیق سوم مستاصل شدو رفت پی شغل کارمندیش! توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد. اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم! همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم! شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی! شکست پشت شکست! مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد. چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد! بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید. اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم. هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم! و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودندو منم هنوز بودم! به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و اینبار موفق شدیم. شرکتمون افتاد توی درآمدو وضعمون خوب شد. من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزارپرسنل. 🍃مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش، از حضار پرسید: 🤔ـ همونطور که شنیدید، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم. عذاب کشیدم. آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟ 😄هیچ کس دستشو بلند نکرد! مرد میلیاردر خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین: “خیلی هاتون دوست دارید الان جای من باشید اما حاضر به طی کردن مسیر سختی نیستید که من طی کردم نیستید.. ” 👈ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺷﺎﻩ ﻧﺸﺪﯼ ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺸﮑﻠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺧﺮ ﻭﺯﯾﺮ ﺷﻪ! ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﺕ ﮐﻨﻪ. ✨✨و کاش انسانها .....انسان بمانند!!!!!! 💫💫موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن 👈۱ آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا “به تو” بخندند 👈۲ آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا “با تو” بخندند … 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
یازهرا: 🔴 موج خود تحقیری در راه است... 🔻 بازیکنان تیم ملی فارغ از اینکه خوب بازی کردند یا بد، تلاش خود را کردند که بازنده نباشند اما رسانه های معاند و اکانت های توئیتری آنرا محصول مدیریت غلط و عدم پشتیبانی جمهوری اسلامی تفسیر خواهند کرد تا اغتشاشات نیمه جان شده را زنده نگه دارند. 🔺 جریان انقلابی نباید تحت تاثیر کانال های زرد و با ژست انقلابی، کلان تحلیل سیاسی عزت و اقتدار ایران را فراموش کند و پازل دشمنان و خودفروختگان بی وطن را دنبال کند. 🔻 ضریب دادن به بوق های نامعلوم خودروها و رقصیدن عده ای همیشه رقصان با پرچم آمریکا در مناطق مرفه نشین بالا شهر تهران و کرج و... دقیقا همان چیزی است که رسانه های ضدایرانی می‌خواهند؛ بیایید این تصاویر و فیلم ها را مرتباً دست به دست نکنيم و تحلیل های تخیلی زیر آن ننویسیم؛ آنها همین را می‌خواهند که این فیلم ها و تصاویر در ایتای داخلی نیز با حجم بالا دیده شود. 🔺 بازی فوتبال و اساسا هرگونه بازی ورزشی طبیعت برد و باخت دارد؛ دقیقا به همین اندازه که این بار بازی را واگذار کردیم و ضد انقلاب خوشحال شد، دقیقا به همین اندازه وقتی بازی را در تقابل با ولز بردیم، دشمنان عصبانی شدند؛ چطور آنجا تیم ملی ایران، تیم ملت بودند و اینجا ناگهان تیم حکومت شدند؟! 🔻 به جای پرداختن به تبعات یک شکست قابل انتظار در یک‌ بازی فوتبال، به عرصه های رویارویی ایران با آمریکا در سال‌های اخیر بپردازیم و اين موقعیت را به فرصتی برای تبیین و مقایسه توانمندی های علمی و تکنولوژیکی و نظامی ایران در مواجهه با آمریکا و متحدانش تبدیل کنیم.
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 🍃 🔹🔸🔹بگو لا اله الّا الله ابونصر مؤذن نیشابوری: به بیماری سختی دچار شده بودم که بر اثر آن، زبانم سنگینی می‌کرد و قدرت سخن گفتن نداشتم. به ذهنم آمد به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شوم و در کنار قبر ایشان، خداوند را بخوانم و حضرت را برای بهبودی بیماری و باز شدن زبانم شفیع و واسطه قرار دهم. بر الاغ سوار شدم و آهنگ مشهد کردم. به زیارت رفتم و بالای سر امام علیه السلام دو رکعت نماز خواندم و سر به سجده گذاشتم و باحال دعا و گریه و تضرع، صاحب قبر شریف را در درگاه خداوند واسطه قرار دادم که مرا از بیماری نجات بخشد و گره از زبانم بگشاید. در همان حال، خواب مرا در ربود و در رؤیا دیدم که گویا قبر از هم شکافته شد و مردی میانسال و سخت گندمگون بیرون آمد و به من نزدیک شد و گفت: «ای ابونصر، بگو لا اله الا الله.» با اشاره به او فهماندم که با این زبان گرفته چگونه «لا اله الا الله» بگویم! ناگاه بر سرم فریاد کشید و گفت: آیا قدرت خدا را انکار می کنی بگو «لا اله الا الله!» پس به یک‌باره زبانم باز شد و «لا اله الله» گفتم. از مشهد تا خانه‌ام را با پای پیاده بازگشتم و در راه یک‌سره «لا اله الا الله» می‌گفتم. آری، زبانم باز شده بود و پس از آن هیچ‌گاه بسته نشد. 📚 چشمه حکمت رضوی 💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
🕋اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🕌 ⚡             📌 اگـر دیـدی! صفحه موبایلـ📱ـت هیچ گرد و غباری بر روی آن نیست، اما قرآنی که در خانه ات داری، بر آن گرد و غبار نشسته..              اگـر دیـدی! ساعتها می توانی با دوستانـ🚶🏽ـت گفتگو کنی و همراه آنها باشی، اما برات خواندن نیم ساعت قرآن سخت بود....              اگـر دیـدی! ساعتها می توانی به موسیـ🎶ـقی گوش دهی، اما ده دقیقه قرآن گوش دادن برات سخت بود... 🗣پس بدان و آگاه باش! وقت آن رسیده که قلب و روحت را با توبه و استغفار جلا بخشی، زیرا لذتهای زود گذر زندگی تو را فریفته و ارتباط داشتن با مردم برای تو بیشتر از ارتباط داشتن با الله متعال اهمیت دارد. ❇️رسول الله(ص) فرمودند : «قرآن حجتی به نفع تو یا حجتی علیه تو است (یعنی: اگر آن را بخوانی و به آن عمل کنی، حجتی به نفع تو خواهد بود، در غیر این صورت حجتی علیه تو خواهد بود)» عاقلان‌را اشاره‌ای‌کافیست... ‌ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
✨﷽✨ ✍ یکی از علما نقل می‌کند، در اصفهان وارد باغ دوستی شدیم که پیرمردی باغبان آن بود که سیمای بسیار زیبا و نورانی داشت. 🔹صاحب باغ او را بسیار تفقد و احترام می‌نمود. 🔸 گفت: من هر وقت بیمار می‌شوم دعای این پیرمرد مرا شفا می‌دهد. 🔹 نزدیک شدم به پیرمرد و گفتم: «وقتی این مرد مریض می‌شود چه می‌گویی که خدا شفایش می‌دهد؟» 🔸 پیرمرد گفت: «در دل شب، در نماز شب، دو رکعت نماز می‌خوانم و دست به دعا برمی‌دارم و می‌گویم خدایا تو رزاق هستی و این مرد واسطه‌ی رزق تو برای من و اهل و عیال من است. او را عمری ده و از بلا دورش کن؛ چون با مرگ او، من و خانواده‌ام به دردسر می‌افتیم؛ پس از فضل و کَرمت این دردسر را بر ما راضی نشو.» انسان اگر واسطه‌ی رزق کسی شود، قطعاً دعای خیر آن فرد در صحت و عافیت و دفع بلا و طول عمر این واسطِ رزق، تأثیر دارد. حال این واسط رزق شدن به وسیله‌ی اشتغال یا دادن صدقه مرتب و منظم بر ناتوانی باشد. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سفر قطر بدون اغراق فهمیدم همون‌قدر که اسرائیل و اسرائیلی در دنیا منفور شده، همون‌قدر ایران و ایرانی نه فقط در منطقه بلکه در کل دنیا محبوب شده. این کلیپو بچه‌های برنامه سندباد شبکه ۲ ضبط کردن ببینید دقیقا همینه. نگاه نکنید به برخی اختلافات داخلی که ان‌شاءالله حل میشه و ایرادها هم رفع میشه ولی دید جامعه جهانی به ایران داره تغییر میکنه که خیلیامون توجه نداریم 👈 عضوشوید @hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️💥خدا نکند کسی روزی بگوید که کاش این ویدئو را بیست سال پیش دیده بودم🚫 🧕بانوان محترم! خداوند طرفدار واقعی شماست، هیچکس مثل خود خداوندِ مهربان، مدافع حقوق زنان نبوده و نیست. به خدا قسم حلال و حرام خداوند به نفع خودتان و برای جلوگیری از بهره کشی و سوء استفاده مردان هوس باز و منحرف از شماست. 🥀صحبتهای بغض آلود یکی از هزاران زن آمریکایی را بشنوید که در فریب شعار آزادی، طعمهٔ مردان هوس باز شد که بعد از بهره کشی رهایش کردند و دو دختر روی دستش گذاشتند و بعد از آنکه او دخترانش را به تنهایی با سختی و بدبختی بزرگ کرد، آنها هم ترکش کردند و اکنون غمگین وتنها، بر زندگی به لجن کشیده شده اش مویه می کند و حسرت آن را می خورد که کاش زودتر با اسلام آشنا شده بود که به او بگوید حرام است! نکن! 🌹پدر عزیز، مادر گرامی! اگر زندگی و خوشبختی دخترتان برایتان مهم است مراقب عفت و حجابش باشید. 🛑🛑
☘☘☘☘☘☘ آیا تا به حال چیزی راجع به لباس های  زبان دار شنیدی؟🎽👰 لباس هایی که با ما حرف می زنند  و طرز تفکر، نیت ها و اعتقادات کسی که اونها رو پوشیده،  برای ما روشن می کنند. مثلا  وقتی میری عروسی، کی عروس رو به تو معرفی میکنه؟  خوب معلومه؛👰  لباس عروس از دور داد میزنه کی عروسه.  یا فرض کن  سرزده رفتی خونه دوستت و دوستت لباس مرتبی پوشیده،  اولین چیزی که به دوستت میگی اینه که :میخواستی بری جایی؟ پس  لباس دوستت با تو حرف زده.  مردی رو میبینی که محاسن بلندی داره و سرتاپا سیاه پوشیده، اولین چیزی که به ذهنت میرسه اینه که  اون مرد عزیزی از دست داده؛😕  وضع ظاهرش اینها رو میگه. پس قبل از اینکه با کسی حرف بزنیم، وضع ظاهر ما حرف میزنه. بعضی رنگ ها و مدل ها میگن لطفا به من نگاه نکن  ولی بعضی خانمها و آقایون با مدل مو و آرایش سر و صورت و رنگ لباسشون توجه هر رهگذری رو جلب میکنن و با زبان بی زبانی میگن: خواهش میکنم به من نگاه کنید. 🙋 حالا شاید نیت کسی که اون رو پوشیده، جلب توجه نباشه⛔  ولی وضع ظاهرش داره با ما صحبت میکنه نه زبونش و اون نمیتونه به همه توضیح بده که  قصد من جلب توجه نیست، قصد من مثلا مد روز بود ؛ نه...... پس باید خیلی مواظب نوع پوشش و وضع ظاهرمون باشیم. شاید به خاطر همین است که خدا در قرآن(آیه33سوره احزاب)به زنان میفرماید:🔹خودنمایی نکن  یعنی در اجتماع طوری ظاهر نشو که  همه نگاه ها متوجه تو بشه  و در آیه 32 همین سوره می فرماید:  موقع حرف زدن هم مواظب باش با ناز و کرشمه حرف نزنی  چون بیماردلان راجع به تو فکر بد میکنن. راستی چقدر خدا به فکر شخصیت خانمهاست میخواد کسی راجع به اونها حتی فکر بد هم نکنه!  حالا فکر کن   آرایش صورتت  و موهات و رنگ لباسهات  به بینندگان چی میگه؟  🔹از طرف دیگه همه انسان ها از نظر زیبایی ظاهری یکجور خلق نشدن،  فرض کن بانویی مثل خیلی از زنها و دخترای امروزی با پوشیدن یک مانتوی تنگ و به نمایش گذاشتن اندام زیبایش و با آرایش صورتش و موهای خوش رنگش و حتی رنگ لباسش که توجه هر رهگذری رو جلب میکنه، تو جامعه ظاهر بشه،😧 فکر میکنی مردی که همسری داره که بهره کمی از زیبایی داره یا اندامی خیلی زیبایی نداره یا حتی مرد جوانی که همسر ندارهبا دیدن اون زن چه حالی میشه؟ شاید کمترینش این باشه که تو دلش آرزو کنه  کاش همسری مثل اون زن داشته باشه و این کمترینشه و این آرزوها مقدمه بسیاری از مفاسد دیگر‌ه.  اگه سری به دادگاههای خانواده زده باشی متوجه میشی که علت بیشتر طلاقها از بین رفتن محبت بین زن و شوهر به خاطر همین بانوان به اصطلاح امروزیه و در حقیقت این افراد به همجنسان خود خیانت میکنن و باعث میشوند که اونا از چشم همسرشون بیفتند. شاید بگی گناه زن چیه که به خاطر این مردهای بی جنبه باید خود رو محدود کنن  و اون طوری که دلشون میخواد نباشن؟ اول اینکه  اگه دلخواهی است پس هرکه هرکاری کرد را نباید سرزنش کرد،  چون  🔹دلش میخواسته🔹  مثلا اگه کسی اومد کیف شما رو زد، حق اعتراض نداری  چون دلش میخواسته (حالا از بین رفتن پول کجا و از بین رفتن سلامت اخلاقی و روانی مردها و جامعه در اثر فشارهای جنسی کجا!!!) دوم اینکه  غریزه جنسی هم مثل غریزه گرسنگی و تشنگیه،  آیا شخص گرسنه ای که بوی کباب به مشامش خورده و هوس کباب کرده بی جنبه است و قابل سرزنش؟  شاید بگی فرق انسان و حیوان همینه و انسان اگه دلش خواست باید بتونه خودش رو کنترل کنه مثل انسان روزه دار.  بله درسته؛  ولی خودداری هم اندازه داره و این فشارهای جنسی در بسیاری از مردها بالاخره یا باعث بیماری روانی میشه یا مرض اخلاقی و در نهایت ممکنه به فکرر تجاوز به دیگری بیفته سوم اینکه ما مسلمانیم و معتقدیم که  تمام احکام دینی بر اساس حکمت خداست  و برای سلامت فرد و جامعه و آرامش زندگی دنیا و آخرت است.  پس بانوی مسلمانی که با ظاهر غیر اسلامی وارد جامعه میشه در واقع به احکام دینش دهن کجی میکنه  و با زبان بی زبانی میگه:  من از خدا بیشتر میفهمم که چطور بگردم یا من خیلی شجاعم و از عذاب خدا  نمیترسم ( هنوز فرق بین حماقت و شجاعت رو نفهمیده ) شاید به خاطر همین خدا در آیه 31 سوره نور به خانمها فرموده:  🔸زینت های خود را آشکار نکنید حتی برای پسربچه هایی که تفاوت جنسیت زن و مرد رو میفهمن و به وسیله روسری گردن و سینه خود را بپوشانید حتی پاهایتان را محکم به زمین نکوبید که صدای خلخال که زینت پنهانی شماست شنیده شود و توجه مردان جلب شود و از طرف دیگر به مرد و زن دستور داده که مواظب نگاه‌های خود باشند.  ولی انصافا مردها نمیتوانند چشم بسته راه بروند 😑 و قرآن فقط برای مردها نازل نشده  و زن هم باید مواظب نوع پوشش خود باشه. پس مواظب باشیم ظاهرمون به عنوان یک بانوی شیعه  دهن کجی به اسلام نباشه  و قلب امام زمان (عج)  رو آزرده نکنه ☘☘☘☘☘☘☘
🔆 ✍ اگر می‌خواهی ببخشی، در زمان حیاتت ببخش 🔹مرد ثروتمندی به کشیشی گفت: نمی‌دانم چرا مردم مرا خسیس می‌پندارند. 🔸کشیش گفت: بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم. 🔹خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن‌انگیز تو به نیکی سخن می‌گویند و تصور می‌کنند تو خیلی بخشنده‌ای، زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می‌دهی. 🔸اما درمورد من چی؟ من همه چیز خودم را به آن‌ها می‌دهم؛ از موی بدن من برس کفش و ماهوت‌پاک‌کن درست می‌کنند. 🔹با وجود این کسی از من خوشش نمی‌آید. علتش چیست؟ 🔸می‌دانی جواب گاو چه بود؟ 🔹جوابش این بود: شاید علتش این باشد که هرچه من می‌دهم در زمان حیاتم می‌دهم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) به امام باقر علیه السلام گفتم: _ ای مولا و ای فرزند فرستاده‌ی خدا، مگر همه‌ی شما امامان قیام کنندگان به حق نیستید؟ حضرت با لحنی سرشار از اطمینان فرمود: _ چرا، ای ابوحمزه ثمالی! همه‌ی ما این‌گونه‌ایم. پرسیدم: _ پس چرا تنها امام زمان (عج) قائم نامیده شده است؟ امام پنجم که بر او باد درود همه‌ی مردم، پاسخ داد: _ زیرا هنگامی که جدم، حسین‌بن علی علیه السلام شهید شد، فرشته‌های آسمان به شدت گریستند و با ناله و اندوه به پروردگار گفتند: «خداوندگارا! آیا آنان را که برگزیده‌ترین آفریده‌ات را کشتند، به حال خود رها می‌کنی؟» خداوند بلند مرتبه به آنان پیام داد که «آرام باشید! به عزت و‌جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت، هرچند پس از گذشت زمان و روزگار درازی باشد» سپس پرده و حجاب را از دیدگانشان برداشت و فرزندان حسین علیه السلام را که وارثان مقام امامت بودند، به آنان نشان داد فرشتگان از نگریستن به این صحنه خرسند شدند و دیدند که یکی از امامان به نماز ایستاده است. سپس خداوند به فرشته‌ها فرمود: «این پیشوای قائم، از آنان انتقام خواهد گرفت» 📕برگی از کتاب امام زمان (عج) صفحه 74 و 75 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 (ره) 🔆" نمی دانی ! " 🍃✨ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﻗﺎ ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻰ ﻳﺰﺩﻯ - ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺍﺭﺩﻛﺎﻧﻰ - ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻴﺮﺯﺍﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻋﻠﻢ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺖ، ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﺱ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺮﻛﺰ ﻋﻠﻢ ﺍﺻﻮﻝ، ﻭ ﻧﺠﻒ ﺍﺷﺮﻑ ﻣﺮﻛﺰ ﻓﻘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ: 💫 ﻫﻢ ﺷﻬﺮﻯ ﻫﺎﻯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻳﺰﺩ ﻳﺎ ﺍﺭﺩﻛﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﻳﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺑﺮﺳﻴﻢ؟ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺖ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭﻗﺖ ﺧﺎﺻﻰ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺑﺮﺳﻴﻢ. ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﺯﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ، ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺟﻠﻮ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﻣﺎ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻳﻢ. ﻣﻦ ﻛﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺳﺆﺍﻝ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻭﻟﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻓﻀﻞ ﻭ ﻋﻠﻤﻴﺖ ﻭ ﻓﻘﺎﻫﺖ، ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻘﺮﻳﺐ ﻭ ﺗﻘﺮﻳﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﺆﺍﻝ، ﻭﻟﻰ ﺑﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﻋﻠﻤﻰ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻟﻰ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ. ﺁﺧﻮﻧﺪ - ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ - ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻴﺎ، ﻧﺰﺩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﻓﺘﻢ، ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ: 🌟نمی دانی ) ) ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺛﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭﻯ ﻣﻦ ﺳﺮﺥ ﺷﺪ، ﺳﺎﻛﺖ ﻣﺤﺾ ﺷﺪﻡ. ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﺩﻳﺪ ﺯﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻢ، ﺍﺯ ﺩﺭﻳﭽﻪ ﻯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻯ ﻛﻮﭼﻪ ﺻﺪﺍﻯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: 🍂 ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺁﻗﺎ ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻰ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻛﻠﻤﻪ ﺟﻮﺍﺏ داد ؟ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﺍﺕ ﻋﺠﺎﻳﺐ ﻭ ﻏﺮﺍﻳﺐ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻯ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ رک ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ، ﺩﺭ ﻛﻠﻤﺎﺗﺸﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻮﺩ. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✅آيا کسي که نماز نميخونه يا نمازش به تاخير ميفته ممکن است در تسلط شیطان باشه؟ 🔸پاسخ: پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: شيطان هميشه از فرزند آدم وحشت دارد و فاصله مي گيرد تا زماني که نمازهاي پنج گانه اش را در وقتش به جا مي آورد، پس هرگاه آنها را ضايع کرد بر وي جرأت پيدا مي کند و او را به گناهان بزرگ وارد مي سازد.۱ البته همانطوريکه خداوند نيز در قرآن کريم فرموده است اين تسلط و اغواگري حاصل کوتاهي عبد و همراهي او با شيطان است وگرنه خداوند براي شيطان قدرت تسلط بر بندگانش را قرار نداده است. 💥در قرآن آمده است: ابليس گفت: پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من هم در زمين بدي ‏ها را برايشان مي آرايم و همه را فريب خواهم داد. مگر بندگان مخلَصت را ... خداوند فرمود: همانا براى تو بر بندگان من تسلطّى نيست، مگر آن گمراهانى كه تو را پيروى كنند.۲ 📚1. الکافي، ج۳، ص۲۶۹ 📚2. حجر، ۴۲ ═✧❁🌸❁✧═
🔆 ✍ غصه از دست‌دادن نعمتی را نخور، خدا بهترش را می‌دهد ماری كوچولو دختری پنج‌ساله، زیبا و با چشمانی درخشان بود. یک روز كه با مادرش برای خرید به بازار رفته بودند، چشمش به یک گردنبند مروارید پلاستیكی افتاد. از مادرش خواست تا گردنبند را برایش بخرد. مادر گفت: اگر دختر خوبی باشی و قول بدهی اتاقت را هر روز مرتب كنی، آن را برایت می‏خرم. ماری قول داد و مادر گردنبند را برایش خرید. ماری به قولش وفا كرد؛ او هر روز اتاقش را مرتب می‏كرد و به مادر كمک می‏كرد. او گردنبند را خیلی دوست داشت و هر جا می‏رفت، آن را با خودش می‏برد. ماری پدری دوست‌داشتنی داشت كه هر شب برایش قصه می‏گفت تا او بخوابد. شبی بعد از اینكه داستان به پایان رسید، بابا از او پرسید: ماری، آیا بابا را دوست داری؟ ماری گفت: معلومه كه دوست دارم. بابا گفت: پس گردنبند مرواریدت را به من بده! ماری با دلخوری گفت: ‏ نه! من آن را خیلی دوست دارم، بیایید این عروسک قشنگ را به شما می‏دهم، باشد؟ بابا لبخندی زد و گفت: آه، نه عزیزم! بعد بابا گونه ‌اش را بوسید و شب به‌خیر گفت. چند شب بعد، باز بابا از ماری مرواریدهایش را خواست. ولی او بهانه‌ای آورد و دوست نداشت آن‌ها را از دست بدهد. عاقبت یک شب دخترک گردنبندش را باز كرد و به بابایش هدیه كرد. بابا در حالی كه با یک دستش مرواریدها را گرفته بود، با دست دیگر از جیبش یک جعبه قشنگ بیرون آورد و به ماری كوچولو داد. وقتی ماری در جعبه را باز كرد، چشمانش از شادی برق زد: خدای من، چه مرواریدهای اصلِ قشنگی! بابا این گردنبند زیبای مروارید را چند روز قبل خریده بود و منتظر بود تا گردنبند ارزان را از او بگیرد و یک گردنبند پرارزش را به او هدیه بدهد. خدا گاهی نعمت‌هایش را می‌گیرد و در عوض خیلی بهترش را می‌دهد. پس هیچ‌وقت غصه از دست‌دادن یک نعمت را نخور. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 توجه خاص آقا امام زمان (عج) به مادرشان حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها 🔵 حضرت بقیه الله روحی له الفداء عنایتی خاص به مادرشان دارند. 🌕 مثلاً یک ختم قرآن برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد می شوی، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون.. 🔹 حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🔹 طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 🔹 حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🔹 خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🔹 آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» 🔹 یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. 🔺 بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله». 🔹 یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد...» 📚 منابع : کمال الدین، ج ۲ ص ۶۷۰ بحارالأنوار، ج ۶۸ ص ۹۶ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋مادر موسی میترسید فرزند بی گناهش را به فرمان فرعون زمانش بکشند که ناگاه از جانب خداوند فرمان میابد که فرزندت رادرصندوقی بگذار و به دریا بینداز... مادربه کدام دل چنین راهی را برای نجات فرزندش انتخاب کند جز اینکه به وحی الهی ایمان دارد که خداوند فرمود: 👌هیچ تشویش به دل راه مده که ما محبت موسی را در دل دشمنش قرار میدهیم و او را در زیر چشم خود پرورش میدهیم از این رو هرکس بر خدای خویش توکل کند هیچ نگرانی ندارد که خداوند این قصه را به پایان خواهد رساند.. آیا مکررندیده اید که از دل شب،،روز بیرون می آید واز وسط پریشانی نظم وهماهنگی پیدا میگردد.. هرکس دوست خداباشد دشمنانش درجهت منافع او کار خواهندکرد بی آنکه بدانند،. چنانکه برادران یوسف(ع) خدمتگزار یوسف شدند تا بدانچه باید برسد.. ❤️🍃دل مؤمن گرم است که اهل دنیا هیچ کاری از پیش نخواهند برد وخواسته یا ناخواسته از خدمتکاران خوبان خواهند بود.. چون وعده الهی است که نهایتا خوبی بر بدی غلبه خواهد کرد و پیروزی از آن خوبان خواهد بود.. ┈┈••••✾•🌿•✾•••┈┈•
🔴 بی توجهی مردم نسبت به هشدارهای خداوند وَ رَأَيْتَ اَلْآيَاتِ فِي اَلسَّمَاءِ لاَ يَفْزَعُ لَهَا أحَد 🌕 امام صادق علیه السلام فرمودند: در آخر الزمان می‌بینی که آیات و نشانه‌های آسمانی که علامت عذاب است ظاهر می‌شود؛ اما احدی نمی‌ترسد و فزع نمی‌کند.(یعنی در دل مردم اثر نمیگذارد) 📗الکافي، ج ۸، ص ۳۶ 📗وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۷۵ آخرالزمان جای تفکر و تدبر و تامل است نه غفلت و بی‌خبری‌! مردم‌ هیچ به فکر امام زمان علیه‌السلام و روز قیام و حساب‌ نیستند. پرده غفلت‌ چشم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بسته‌، و پنبه غفلت‌ گوش‌ ‌آنها‌ ‌را‌ کر کرده‌. و از عظمت روز قیام و حوادث آن بی‌اطلاع هستند. هر زمان نشانه ای یا مطلبی از قرآن و روایات به ایشان میرسد با بی‌شرمی تمام آن را خرافه و شوخی می‌دانند یا منکر علائم میشوند یا آن را تنها یک واقعه طبیعی دانسته؛ هرچه قدر خداوند با انواع بلایا آنها را متوجه می‌نماید تا متذکر شوند، انگار نه انگار؛ و همچنان در حالت غفلت و بی خبری هستند؛ چون آنطور که باید آن را تصور نمی‌کنند و درکی از روز موعود و قیام ندارند؛ وگرنه دلهایشان متأثر میشد و در صدد توبه و ایمان بر می‌آمدند https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔰🔰راه ضمانت شده برای نجات ، عمل به احادیث اهل بیت علیهم السلام است.. 🔑روایتی مهم و دلنشین                ▪️➖➖🌟📜🌟➖➖▪️ لسان به حق ناطق , امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: 💠 تَزاوَروا ، فَإنَّ في زِيارَتِكُم إحياءٌ لِقُلوبِكُم و ذِكراً لِاَحاديثِنا و اَحاديثُنا تُعَطِّفُ بَعضَكُم عَلي بَعضٍ ؛ فَإن أخَذتُم بِها رَشَدتُم و نَجَوتُم وَ إن تَرَكتُموها ضَلَلتُم و هَلَكتُم ، فَخُذوا بِها و اَنا بِنَجاتِكُم زَعيمٌ . 🌀 به دیدار یکدیگر بروید ، زیرا این کار دلهای شما را زنده میکند و وسیله یاد کردن از احادیث ماست ؛ و احادیث ما شما را نسبت به یکدیگر مهربان می سازد ، پس اگر به آنها عمل کنید , هدایت یابید و نجات پیدا کنید و اگر آنها را رها کنید , گمراه و هلاک می شوید ؛ بنابراین , احادیث ما را به کار گیرید ؛ که من نجات یافتن شما را تضمین می کنم .             ➖▪️➖🌟📜🌟➖▪️➖ …اصول کافی , کتاب الایمان و الکفر , باب تذاکر الاخوان , ح۲ ┏━━━✨❣❤️❣✨━━┓
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆امانتى نزد تو دارم 🍃پيشواى هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مى فرمودند : سه چيز را از اصل مال خود ، يا خالص در اختيار خود مى پردازيم : 1 ـ مهريه زنان . 2 ـ پول كفن . 3 ـ خرج سفر حج . 👈اين جملات را هنگامى فرمود كه مبلغى در حدود چهارصد درهم در يك كيسه چرمى ، براى بانويى پرهيزكار و مؤمنه به نام شطيطه به وسيله نماينده مردم خراسان ابوجعفر محمّد بن على فرستاد و فرمود : اين مقدار از خالص مال ماست كه براى خرج كفن و دفن جهت آن بانوى مؤمنه اختصاص مى دهم . مقدارى از اين پول را تا وقتى زنده است مصرف كند و بقيه را جهت كفن و دفن بگذارد ، ما اهل بيت پول كفن و دفن و مهريه زنان و مصرف حج را از مال خالص و طاهر خود خرج مى كنيم . 🍂هان ! اى ابوجعفر ! چون به نيشابور رسيدى ، به فاصله اى كوتاه در حدود چند روز بعد از ورود تو آن بانو از دنيا مى رود و من قبل از دفن براى نماز بر او حاضر خواهم شد . به آن هنگام كه براى نماز بر جنازه او حاضر شوم تو مرا خواهى ديد ، اين توجه فوق العاده امام نسبت به و كردن او در شؤون زندگانى خصوصى خود و خانواده اش ، پاداش اخلاص آن بانو بوده كه از زحمت چرخ ريسى خود به قدر يك دستمال ، يا يك كلاف نخ ، يا يك سكه طلا از سهم امام به وسيله ابوجعفر محمد بن على از نيشابور به مدينه فرستاد ، تا خود را به دستور خدا به امام رد كرده باشد . ابوجعفر كه امين مردم خراسان بود ، گو اين كه در ابتداى امر كلاف و سكه او را نمى پذيرفت ، به عذر اين كه اندك است و براى يك سكه نمى توان كيسه جداگانه ساخت ، ولى آن بانو در آن وقت گفت : گر چه مال من اندك است ولى چه كنم سهم امام است و مرا همين مقدار مى رسيده . ابوجعفر آن مال ناچيز را گرفت و سكه را براى نشان دار بودنش مقدارى كج كرد و در كيسه اى كه سكه ديگران را ريخته بود انداخت و از خراسان به مدينه آمد . همين كه به محضر امام مشرف شد ، امانات مردم خراسان را بر حضرت عرضه كرد . امام هيچ كدام را قبول نكرد و فرمود : مال ما نيست ، اين ها را به صاحبانش بازگردان ، اما امانتى نزد تو دارم از بانويى به نام شطيطه آن را جدا كن و به من بده . ابوجعفر كيسه را گشود و در صدد جستجوى سكه شطيطه برآمد آن سكه ها را روى هم مى غلطاند تا آن را بيابد ؛ امام ، خودش آن را در ميان نشان داد و هم اينطور بقچه ها را گشود و دستمال يا كلاف را نيز تقديم كرد . محمد بن على مى گويد : وقتى به وطن بازگشتم تمام صاحبان آن كالاها را فطحى مذهب ديدم ، آنجا دريافتم كه امام فرمود : آن ها مال من نيست . در اين گيرودار مواظب وضع آن بانو بودم كه سيزده روز پس از ورود من به نيشابور درگذشت ، ما جنازه او را به صحرا برديم ، در جمعيت انبوهى كه در بيابان براى نماز بر جنازه او حاضر بودند توجه داشتم امام را ببينم ، ناگاه ديدم شتر سوارى از جانب بيابان آمد ، از شتر پياده شد در حالى كه سر و صورت خود را پيچيده و پوشيده بر جنازه نماز گزارد ، من نزديك شدم تا ببينم ، امام را شناختم كه برگشت و بر شتر سوار شده در صفحه بيابان از نظر غايب شد ! ! منبع : برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان 🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦تفاوت فضای مجازی با واقعیت 🔸 واکنش کاربران فضای مجازی از استقبال گرم مردمی در سفر روز گذشته رئیس جمهور به کردستان همزمان با توئیت‌هایی که از اغتشاشات و اعتصابات گسترده در این استان خبر می‎دهند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ماجرای لاتی که نمازشب خوان شد...! لاتی که به وسیله آیت الله قاضی ره نمازشب خوان شد و بجایی رسید که مردم نیم خورده غذایش را به عنوان تبرک برمی داشتند... 🍃برای برگشت به سوی خدا و رسیدن به کمالات و ملکوتی شدن هیچ وقت دیر نیست و برای هیچ کس مانع ای نیست! 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 ‌🔸سحرها را از دست ندهيد؛ ولو دو ركعت هم اگر ميتوانيد نماز (نافله شب) بخوانيد. 🔸در اين زمانه هم كه به بركت موبايل و تلويزيون و... اكثر مردم تا نيمه شب مشغول و سرگرم هستند! 🔸سحرها را ضايع نكنيم، اگر نماز مستحبی هم نخوانديم، حداقل ده مرتبه "يا ارحم الرّاحمين" بگوييم! اگر آن را هم انجام ندادی اقلاً رو به قبله بنشين و بگو: "سبحان الله والحمدلله و لا اله الّا الله و الله اكبر" 🔸اگر در چند سحر با جانت اين جمله را بگويی، عالمت عوض ميشود. 🌸 استاد فاطمی نیا ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💫🌟💫🌟💫🌟💫 ✨ 🔸 و علیهما السلام در یکی از عید ها به منزل جدّ بزرگوارشان رفتند و عرض کردند: یا رسول الله ! امروز است و فرزندان اعراب با های زیبا و قشنگ خود را زینت کرده اند ؛ ولی ما هیچ لباس زیبایی نداریم و اکنون نزد شما مشرّف شده ایم تا از شما بگیریم و هیچ عیدی از شما نمی خواهیم مگر لباس های زیبا و رنگارنگ، تا ما هم مانند بچه های اعراب خود را کنیم. 🔹آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله کردند ، زیرا لباسی که شایسته ی این دو بزرگوار باشد نداشتند و نخواستند که دل آنها را بشکنند؛ از این رو به درگاه خداوند کردند و فرمودند : خدایا این دو بزرگوار را مسرور بگردان ، در همان لحظه نازل شد در حالیکه دو لباس سفید با خود از آورده بود. رسول خدا با دیدن آن دو لباس خیلی خوشحال شدند و لباس ها را از جبرئیل گرفتند و به حسن و حسین علیهما السلام دادند و فرمودند : لباس هایتان را بگیرید . وقتی آن دو بزرگوار لباس های خود را پوشیدند به رسول خدا عرض کردند : یا رسول الله! این لباس ها سفید است در حالیکه لباس پسران اعراب رنگارنگ است، ما نیز لباس رنگی میخواهیم . پس پیامبر ساعتی درباره ی حرف های آن دو بزرگوار فکر کردند . جبرئیل عرض کرد: یا رسول الله! ناراحت نباش، کسی که این لباس ها را فرستاده است، میتواند آنها را به هر رنگی که این دو بزرگوار میخواهند درآورد. پس رسول خدا دستور داد که یک تشت و یک آفتابه پر از آب بیاورند . آنگاه جبرئیل به رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! من آب می ریزم و شما چنگ بزنید، آنگاه این به هر رنگی که این دو بزرگوار میخواهند در می آید. رسول خدا صلی الله علیه و آله لباس امام حسن علیه السلام را داخل تشت گذاشتند و فرمودند: ای حسنم! تو چه رنگی را دوست داری ؟ امام حسن علیه السلام عرض کرد : من رنگ را دوست دارم. آنگاه جبرئیل آب ریخت و پیامبر لباس را چنگ زدند و به اذن خدای تبارک و تعالی لباس سفید مانند به رنگ سبز تبدیل شد، رسول خدا آن پیراهن را به امام حسن دادند و فرمودند: ای نور چشمم! لباست را بگیر و امام حسن علیه السلام لباس را از جدّ بزرگوارشان گرفتند و بر تن کردند. سپس لباس امام حسین علیه السلام را داخل تشت گذاشتند و فرمودند: ای حسینم! چه رنگی را دوست داری؟ عرض کرد یا رسول الله ! من رنگ را دوست دارم . پس جبرئیل آب می ریخت و پیامبر چنگ میزدند و به اذن خدا آن لباس سفید مانند یاقوت به رنگ قرمز تبدیل شد، آنگاه رسول خدا آن لباس را به امام حسین علیه السلام دادند و فرمودند : ای نور چشمم! لباست را بگیر و بپوش. امام حسین علیه السلام نیز لباسشان را از جدّ بزرگوارشان گرفتند و پوشیدند و تشکر کردند و خیلی خوشحال شدند، سپس آن دو بزرگوار با خوشحالی نزد برگشتند. ◽️رسول خدا از جبرئیل پرسیدند ای برادرم ! چرا میکنی در حالیکه دو مسرور هستند ؟ جبرئیل امین عرض کرد : یا رسول الله! همانا امام حسن علیه السلام می شود و از شدّت ، سبز میشود و حسین علیه السلام نیز به می رسد و مبارکش از تن جدا میشود و محاسنش از رنگین میشود و بدنش از خونش قرمز خواهد شد . سپس پیامبر خدا نیز گریه کردند و ناراحتی و حُزنشان از این خبر جبرئیل بیشتر شد . 📚 بحارالأنوار ، ج ۴۴ ، ص ۲۴۵ 💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
✿ مسابقه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) 〽️ روزی امام حسن با برادرش امام حسین علیه السلام مشغول نوشتن بودند. حسن به برادرش حسین علیه السلام گفت: خط من بهتر از خط تو است. ◇ حسین: نه، خط من بهتر است. - حالا که این طور است مادرمان فاطمه علیها السلام در حق ما قضاوت کند. - مادر جان! خط کدامیک از ما بهتر است؟ 📎 زهرای مرضیه برای این که هیچ کدامشان ناراحت نگردند، قضاوت را به عهده امیرالمؤمنین گذاشت و فرمود: بروید از پدرتان بپرسید. - پدر جان شما بفرمایید خط کدامیک از ما بهتر است؟ 📎 علی علیه السلام احساس کرد اگر قضاوت کند یکی از آنان ناراحت خواهد شد، از این رو فرمود: عزیزانم بروید از جدتان پیامبر اکرم بپرسید. - پدر بزرگ و مهربان خط کدام یک از ما بهتر است؟ ◇ پیامبر: من درباره شما قضاوت نمی کنم، مگر این که از جبرئیل بپرسم. جبرئیل خدمت رسول خدا رسید: یا رسول الله! من هم در بین ایشان قضاوت نمی کنم باید اسرافیل بین آنان قضاوت کند. ◇ اسرافیل گفت:من نیز تا از خداوند پرسش نکنم، قضاوت نخواهم کرد. اسرافیل: 🌱 خدایا! خط حسن بهتر است یا خط حسین؟ خطاب آمد: قضاوت به عهده مادرشان فاطمه علیها السلام است باید بگوید خط کدام یک از آنان بهتر است. ❗️ حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: عزیزانم دانه های این گردن بند را میان شما پراکنده می کنم هر کدام از شما بیشترین دانه ها را جمع کند خط او بهتر است. ❗️ آن گاه دانه های گردن بند را پراکنده کرد، خداوند به جبرئیل دستور داد به زمین فرود آمده دانه های گردن بند را بین ایشان تقسیم کند تا هیچ کدام آن دو بزرگوار رنجیده خاطر نشود. جبرئیل نیز برای احترام و تعظیم ایشان امر خدا را بجا آورد. 📚 بحار ، ج43 ، ص309 https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ﷽💐 فاطمه زهرا (س: 💐 تسبیح حضرت زهرا (س) که از اهمیت خاصی برخوردار است و از تعلیمات حضرت رسول اکرم (ص) می باشد بعد از هر نماز مستحب است و مخصوصا بعضیها عقیده دارند که دانه های تسبیح از تربت حضرت سید الشهدا (ع) باشد. حضرت فاطمه (س) هم مقید بود که دانه های تسبیحش از تربت قبر «شهید» باشد. 💐 شهید مطهری می فرماید: "صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) وقتی که پیامبر دستور تسبیحات معروف را به او دادند (34 بار الله اکبر، 33 بار الحَمد الله، 33 بار سبحان الله) که ما هم معمولا بعد از نماز بعنوان تعقیب و یا در وقت خواب می خوانیم ایشان بر سر قبر عموی بزرگوارش جناب حمزه آمد و از تربت شهید برای خود تسبیح درست کرد. اينها معنى دارد. يعنى چه؟ خاك شهيد محترم است. قبر شهيد محترم است. انسان براى اينكه اذكار و اوراد خود را بشمارد نيازمند به سبحه (تسبيح) است؛ چه فرق مى كند كه دانه هاى تسبيح از سنگ باشد يا چوب يا خاك؟ و از هر خاكى بردارد برداشته است، ولى ما اين را از خاك تربت شهيد بر مى داريم و اين نوعى احترام به شهيد و شهادت است؛ نوعى به رسميت شناختن قداست شهادت است. بعد از شهادت امام حسين (ع) اگر كسى بخواهد از خاك شهيد تبرك بجويد از خاك حسين بن على تهيه مى كند. ما كه مى خواهيم نماز بخوانيم و از طرفى سجده بر فرش و بر مطلق مأكول و ملبوس را جايز نمى دانيم، با خود خاكى يا سنگى بر مى داريم، ولى پيشوايان ما به ما گفته اند حالا كه بايد بر خاك سجده كرد بهتر كه آن خاك از خاك تربت شهيدان باشد؛ اگر بتوانيد، از خاك كربلا براى خود تهيه كنيد كه بوى شهيد مى دهد؛ يعنى تو كه خدا را عبادت مى كنى سر بر روى هر خاكى بگذارى نمازت درست است ولى اگر سر بر روى آن خاكى بگذارى كه تماس كوچكى، قرابت كوچكى، همسايگى كوچكى با شهيد دارد و بوى شهيد مى دهد اجر و ثواب تو صد برابر مى شود. امام فرمود: سجده كنيد بر تربت جدّم حسين بن على، كه نمازى كه بر آن تربت مقدس سجده كرده ايد، حجابهاى هفتگانه را پاره مى كند. يعنى ارزش شهيد را درك بكن! خاك تربت او به نماز تو ارزش مى دهد. 💐 (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى/ ج24/ ص 475). ...................................... ...................................... و ﷽ 💥 «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ‌». ﴿آلعمران، 195﴾ "پس، پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] من عملِ هيچ صاحب عملى از شما را، از مرد يا زن، كه همه از يكديگريد، تباه نمى كنم، پس، كسانى كه هجرت كرده و از خانه هاى خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده اند، بديهايشان را از آنان مى زدايم، و آنان را در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در مى آورم، [اين] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست". 💐 از عمار یاسر روایت شده که در مورد این آیۀ شریفه فرمود: "منظور از مرد در آیه علی (ع) و منظور از زن فاطمه (س) وقت هجرت به سوی رسول خدا در شب هنگام است". (مناقب/ ابن شهرآشوب / ج3 / ص 319 و 321) 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 .... 🌷....وقتی به پای تپه رسیدیم، برادر محمود به سازماندهی مجدد نیروها پرداخت.... ناگهان صدایی را شنیدم که می‌گفت: برادری در داخل کانال عراقی‌ها مجروح شده است. وقتی به آن‌جا رفتیم، برادر محمود را دیدیم که بر زمین افتاده و ذکر و تکبیر می‌گوید. در داخل کانال، تعداد زیادی جنازه‌های عراقی دیده می‌شد. ظاهراً این‌طور به نظر می‌رسید که محمود با جسارت و چابکی غیرقابل تصوری - که طبیعتاً ما از او انتظار داشتیم - به این کانال نفوذ کرده و ضمن درو کردن تمام افراد خط آتش دشمن، یک تنه تمامی آنها را به هلاکت رسانده و خود مجروح شده است. 🌷در آن لحظات بود که خبر پیروزی‌های نیروهای رزمنده‌ی اسلام در اولین مرحله از عملیات غرورآفرین فتح‌المبین به ما رسید و ما این خبر خوش را به محمود دادیم. او با صدای بلند تکبیر گفت و افزود: من شهید خواهم شد. شما بروید و کارتان را ادامه دهید. فقط مرا از این کانال خارج کنید که نمی‌خواهم در میان این دشمنان بی‌دین، جان داده باشم.» 🌷حدود ساعت ده و سی دقیقه روز دوم فروردین ماه ۱۳۶۱، برادر محمود برجعلی‌زاده پس از استقامت بسیار درحالی‌که هنوز لبانش به ذکر و تکبیر در حرکت بود، بر اثر شدت جراحات و خونریزی بسیار درحالی‌كه هنوز وسیله‌ی نقلیه‌ی مجروحین از منطقه‌ی عملیاتی خارج نشده بود، به درجه‌ی رفیع شهادت نایل شده و به لقاء الله می‌پیوندد. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمود برجعلی‌زاده 📚 سرافرازان فتح و فجر، خانواده شهید، بعثت، ص ۳۳ و ۳۴ 🥀🕊 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 🥀🕊
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ 🔴امام علی (ع) فرمود : ♦️سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ، و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ، و عقلى چون دورانديشى ، و هيچ بزرگوارى چون تقوى ، و همنشينى چون اخلاقى خوش ، و ميراثى چون ادب ، و رهبرى چون توفيق الهى ، ♦️و تجارتى چون عمل صالح ، و سودى چون پاداش الهى ، و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ، و زُهدى همچون بى‌اعتنايى بدنياى‌حرام ، و دانشى چون انديشيدن ، و عبادتى چون انجام واجبات ، و ايمانى چون حياء و صبر . و خويشاوندى چون فروتنى ، و شرافتى چون دانش ، و عزّتى چون بردبارى ، و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست. " 📚133 نهج البلاغه ᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥