eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
83 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾 🔴5 اصطلاح غلط و رایج بین مردم! 1⃣خدا بد نده! ♨️این کلام اهانت به پروردگار است ،زیرا خدای تعالی در قرآن فرمود: هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه ی خدا✨ و هیچ بدی بشما نمیرسد مگر از ناحیه ی خود شما(و بخاطر اعمال خودتان است) 2⃣جوان ناکام! ⛔️این اصطلاح‌ عامیانه برای جوانهایی که قبل از ازدواج از دنیا میروند بکار میرود، درحالیکه ازدواج کام حقیقی یک انسان نیست که اگر ازدواج نکرد به او بگویند ناکام!! 🔆بلکه کام حقیقی انسان رسیدن به مقام بندگی خداست و استفاده ی خوب کردن از عمر و فرصتی که خدا به او داده است. 3⃣عیسی به دین خود، موسی به دین خود! ⛔️این جمله معنای صحیحی ندارد، زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه ی آنها مردم را به توحید و یکتا پرستی دعوت میکردند و عقیده ی یکسانی داشتند. 4⃣ ولش کردی به امان خدا! ⛔️این حرف کفر آمیز است، زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست ، بهتر است بجای این کلام گفته شود: "ولش کردی به حال خودش" پس بدبخت شد رفت. 5⃣انسان جایز الخطاست! ⛔️این حرف نیز غلط است،زیرا انسان برای خطا کردن مجاز نیست،بهتر است بگوییم انسان ممکن الخطاست، یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان توبه کنندگان هستند. 🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🔴 سه نصیحت از پرنده!! 🌿مردی از کنار بیشه‌ای میگذشت، چشمش به پرنده‌ی کوچک و زیبایی افتاد. آن را گرفت. پرنده در حالی که ترسیده بود گفت: "از من چه می‌خواهی؟" مرد گفت: "تو را میکُشم و می خورم." پرنده گفت: "جثه‌ی من کوچک است و چیز زیادی از من به دست نمی آوری" اما من می توانم سه سخن حکمت آموز به تو بگویم که برای تو سود بیشتری دارد! مرد پذیرفت. 🌿پرنده گفت: "سخن اول را در دست تو میگویم، سخن دوم را وقتی می گویم که مرا رها کنی و بر درخت بنشینم و سخن سوم را بر سر کوه" مرد گفت: "بگو" پرنده گفت: "اول این که هر چه از دست دادی حسرت آن را نخوری" مرد او را رها کرد و پرنده پرواز کرد و روی درختی نشست. مرد گفت: "سخن دوم را بگو" پرنده گفت: "سخن غیرممکن را باور نکن." و پرواز کنان به طرف کوه رفت و با صدای بلند گفت: "ای بدبخت! در شکم من دو مروارید بیست مثقالی بود. اگر مرا می‌کُشتی ثروتمند می‌شدی" مرد دستش را بر سر خود کوبید و افسوس خورد و گفت: "حالا آخرین سخن را بگو" 🌿پرنده گفت: "تو آن دو سخن فراموش کردی، حالا سخن سوم را برای چه میخواهی؟!! اول گفتم، افسوس گذشته را نخور، که برای از دست دادن من افسوس خوردی، و دوم اینکه سخن محال و غیرممکن را باور نکن، اما به این پندم هم توجه نکردی! آخر ای انسان عاقل! گوشت و بال من دو مثقال بیشتر نیست، تو چگونه باور کردی درون من دو مروارید بیست مثقالی باشد؟! بعد با خوشحالی به اوج آسمان آبی پرواز کرد.!! 📙کیمیای سعادت 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ مهم‌ترین نکته برای داشتن یک خوب‼️ چرا خوب کردن برای خانم‌ها حکم دارد⁉️ اســـــتاد 💯 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🌱🌱🌱🌱🌱 💫حكايت ملكشاه و روستايى 🍂آورده‏اند: روزى ملكشاه آلب ارسلان به شكار رفته بود. به دهى از نواحى‏نيشابور رسيد و گرسنگى بر وى غالب شد، مردى را ديد كه كشت‏خود را آب‏مى‏داد. نزديك رفت و پرسيد: اى روستايى! آيا آب ونان همراه دارى؟ 🌱كشاورز گفت: دارم، ولى نه براى تو! 🌱سلطان گفت: ياوه مگوى! اگر دارى دو سه تا به من بده. 🌱روستايى جواب داد: ياوه تو مى‏گويى كه به من مى‏گويى نان بده! 🌱سلطان دانست‏سختى و درشتى در وى تاثير ندارد. از اين رو كارد خود رااز ميان باز كرد و گفت: اين را بگير و چند عدد نان بده. 🌱روستايى گفت: به دكان طباخ ببر كه اگر من از سر كشت‏بروم و فرار كنم،از كجا مرا مى‏يابى؟! سلطان گفت: اين كارد را به تو مى‏بخشم. 🌱روستايى جواب داد: بهتر از اين چيزى ندارى كه به من ببخشى؟ يادست ازسر من بردارى؟! 🌱سلطان ناراحت‏شد و خواست‏برود. روستايى عنان اسب او را گرفت‏و بوسه داد و گفت: مرا ببخش، چون با تو شوخى مى‏كردم! او را فرود آوردو دويد جامى آب حاضر كرد و بره شير مستى را ذبح كرد. آتش افروخت‏و كباب كرد و براى او حكايت‏هاى مضحك مى‏گفت وسلطان مى‏خنديد. 🌱چون لشكر از دنبال او برسيد، روستايى دانست او سلطان است.سر در پيش افكند و به كار خود مشغول شد. 🌱وقتى سلطان غذا خورد، به او گفت: بايد به درگاه ما بيايى تا حق تو رابه جاى آورم! 🌱روستايى گفت: ما در عهد سلطان جهان آسوده‏ايم و اين‏قدر خدمت،ارزش ندارد كسى مكافات آن كند و ما عادت نكرده‏ايم از مهمان مزد بستانيم. 🌱سلطان از آن سخن بسيار خوشش آمد و انتظار كشيد تا شايد روستايى‏به خدمت او بيايد، اما خبرى نشد، روستايى بعدا هم به هيچ كس نگفت‏سلطان مهمان او بوده است 📚جوامع الحكايات ، ص 211 ، با اندكى تصرف 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 💢ثواب بوسیدن پای مادر: ♦️پیامبر(ص) فرمود:«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».(گنجینه جواهر ) ♦️و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند». 📚(نهج الفصاحة) ♦️در حدیث دیگری فرمود:«کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده می شود و از نیکوکاران نوشته شود. 📚(مستدرک الوسائل، ج 2) 💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ❓آیا می دانید چرا نمازمان را با عجله می خوانیم؟ 💎 امروز که نمازم را خیلی سریع می خوندم تا اینکه به کارهای عقب موندم برسم با خودم فکر کردم چرا می خواهیم نماز را زود تمام کنیم تا اینکه به کارهای دیگرمان برسیم. ✳️ وقتی خوب فکر کردم به این نتیجه رسیدم شاید یک دلیلش این باشد که ما برای همه کارهای روزانه مون برنامه داریم اما برای عبادات برنامه مستقل و ثابتی نداریم و میخواهیم از نمازمان کسر کنیم و به برنامه های دیگرمان اضافه کنیم؛ مثلاً برای شغلمون برنامه داریم، از ساعت چند تا چند بریم سر کار، یا برای درس خواندن مون برنامه داریم که از ساعت چند تا چند کلاس بریم یا در کتابخانه درس بخوانیم و بقیه کارها هم همچنین؛ اما برای عباداتمان برنامه نداریم. برای خانواده یمان برنامه داریم که به گردش مون به تفریح مون برسیم اما به این فکر نیستیم که برای نماز مان هم باید برنامه داشته باشیم یعنی با خودمون عهد ببندیم که وقت نماز ۲۰ دقیقه من با خودم و خدا خلوت کنم و این ۲۰ دقیقه هیچ وقت کم نشه و جزء برنامه های زندگیم باشه؛ همانطور که دینمون برای زندگی روزانمون برنامه داده است. 💠 حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: وقت هر انسان مؤمن سه قسمت است: 1⃣ یک وقت و ساعتی که برای مناجات و دعا و عبادت است. 2⃣ یک وقت و ساعتی که برای کسب معاش و در آمد است. 3⃣ یک وقت و ساعتی که برای تفریح و استفاده از لذتهای حلال است و انسان عاقل جز در این سه مورد، وقت نمی گذراند یا کسب معاش یا قدم نهادن برای معاد و آخرت و یا لذت بردن در غیر حرام. 📚نهج البلاغه، قصار،۳۹۰ 🌟پرسمان اعتقادی 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉🎊🎊🎉🎊🎀 • فاطمه یعنی شرف، یعنی حجاب فاطمه فخر زنان، روز حساب فاطمه یعنی رضای کردگار شاهکار خلقت پروردگار
👌 22 دی ماه سالروز دستگیری تفنگداران آمریکایی متجاوز به خاک میهن در خلیج فارس مبارکباد 🔴🔴نعمت انقلاب ... ♦️مرد با همسر و فرزندش در حال عبور از پل معلق اهواز بودند. از روبرو دو سرباز آمریکایی و انگلیسی مست ! به طرف آنها می آمدند.سرباز آمریکایی با چشمان دریده به زن خیره شده و تلوتلوخوران به سمتش می آمد.گویا قصد بدی داشت؛ مرد جلو رفت تا از ناموسش دفاع کند؛ دعوا شد.مردم جمع شدند؛ پاسبان های ایرانی هم بودند!! سربازهای مست، مرد را از بالای پل به رودخانه انداختند. مردم با عصبانیت از پاسبان ها خواستند تا آنها را دستگیر کنند؛ گفتند: ماحق دستگیری و محاکمه آنهارا نداریم!! (بخاطر قانون کاپیتولاسیون)پدر جلوی چشم زن وبچه اش غرق شد. دو سرباز آمریکایی و انگلیسی بلندبلند میخندیدند و دور می شدند. مادر و فرزند نرده های پل را گرفته بودند و هق هق کنان می گریستند. 🔴🔴 37 سال بعد ♦️ "شما وارد محدوده آبهای جمهوری اسلامی ایران شده اید. بدون مقاومت تسلیم شوید."این صدای بلندگوی قایق سپاه ایران بود که به طرف تفنگداران امریکایی در نزدیکی یک جزیره ایرانی می آمد... وقتی شناورهای ایرانی به قایق امریکایی رسیدند،آنها با ترس و خفت، دستها را بالا بردند. و برای همیشه تصویر درازکشیدن سربازان امریکا در مقابل ایران را بر صفحه رسانه ها حک کردند. و سرانجام، باعذرخواهی از ایران، آزاد شدند. ♦️ خدایا ما را قدردان انقلاب اسلامی قرار ده و نگذار با دیدن کاستی ها چشم مان را از خدمات انقلاب خوب مان ببندیم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
زهرا علیهاالسلام کوثر خداست. لیلة القدر خداست. جلوه جمال خداست و تفسیر جلال خدا.. نامت گل، نشانت گل آذین، یادت گلاب و غروبت گلگون! آن گلی که بهشت با عطر گلبرگ های آن از هوش می رود؛ گلی با هیجده گلبرگ بی مثال، با هیجده بهار لا یزال. خوشا به حال هیجده بهاری که با تو شکفتند. هیجده تابستانی که به بار نشستند؛ (س)🎉 💫💞 🎉 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🔆ازدواج مردی مسلمان با دختری مسیحی 💫مولى محمد کاظم هزار جریبى، نقل مى‌کند: روزى در محضر استاد خود مرحوم آیت‌الله العظمى بهبهانى بودم. مردى وارد شد و کیسه‌اى تقدیم ایشان کرد و گفت: این کیسه پر از زیور آلات زنانه است، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید. 💫استاد فرمود: داستان چیست؟ قضیه خود را برایم بیان کن! 💫گفت: داستانى عجیب دارم، من مردى شیروانى هستم و براى تجارت به روسیه رفتم. در شهرى از شهرهاى آن به بازرگانى پرداختم. روزى به دخترى نصرانى برخورد کردم و شیفته او شدم. نزد پدرش رفتم و از دختر او خواستگارى نمودم. 💫گفت: از هیچ جهت مانعى براى ازدواج شما نیست. تنها مانعى که وجود دارد موضوع مذهب تو است. اگر به دین ما، درآیى این مانع هم برطرف مى شود. 💫چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم،پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا مسیحی می شوم و با این فکر غلط مسیحی شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم. 💫مدتى گذشت و آتش شهوتم فرو نشست. از کردار زشت خود پشیمان شدم و خود را از ضعف نفسى که به خرج داده و از دینم دست برداشته بودم بسیار سرزنش کردم. 💫بر اثر پشیمانى بسى ناراحت بودم، نه راه برگشت به وطن را داشتم و نه مى‌توانستم خود را راضى به نصرانیت کنم. سینه‌ام تنگ شده و از دستورات اسلام چیزى به یادم نمانده بود، فکر بسیارى کردم، راهى براى نجات خود از این بدبختى نیافتم. 💫اما به لطف خداى بزرگ برقى در دلم زد و به یاد بزرگ وسیله خدایى، سالار شهیدان، امام حسین افتادم. 💫تنها را نجات و تامین آینده سعادت بخش خود را در گریستن براى امام حسین علیه‌السلام دیدم. درصدد بر آمدم که از اشک چشمم در راه امام حسین (ع) براى شست و شوى گذشته تاریکم استفاده کنم. 💫این فکر در من قوت گرفت و آن را عملى کردم. روزها زانوهاى غم در بغل مى‌گرفتم و به کنجى مى‌نشستم و یک به یک مصیبت‌هاى سید شیهدان را به زبان مى‌آوردم و گریه مى‌کردم. هر بار که زوجه‌ام علت گریه را مى‌پرسید، عذرى مى‌آوردم و از جواب دادن خوددارى مى‌کردم. 💫روزى به شدت مى‌گریستم و اشک از دیدگانم جارى بود. همسرم بسیار ناراحت و براى کشف حقیقت اصرار مى‌کرد، هر قدر خواستم از افشاى سوز درون، خوددارى کنم نتوانستم. ناگریز گفتم: اى همسر عزیزم! بدان من مسلمان بودم و هستم. براى رسیدن به وصال تو ظاهرا به دین نصارا در آمدم. اینک از فرط ناراحتى و رنج درونى خود به وسیله گریستن بر سالار شهیدان امام حسین (ع) از شکنجه روحى و ناراحتى خود مى‌کاهم و آرامشى در خویش پدید مى‌آورم، بنابراین من هنوز مسلمانم و بر مصیبتهاى پیشواى سومم گریان هستم. 💫وقتى همسرم به حقیقت حال من آگاهى پیدا کرد زنگ کفر از قلبش زدوده شد و اسلام اختیار کرد. هر دو نفر تصمیم گرفتیم مخفیانه مال خود را جمع آورى کنیم و به کربلا مشرف شویم و براى همه عمر مجاورت قبر مقدس امام را برگزیده و افتخار دفن در کنار مرقد امام حسین(ع) را به خود اختصاص دهیم. متأسفانه پس از چند روزى همسرم بیمار گردید و به زندگى او پایان داده شد. 💫اقوامش او را با طلاها و زیور آلات زنانه‌اش به رسم مسیحیان، به خاک سپردند. تصمیم گرفتم از تاریکى شب استفاده کنم و جنازه بانوى تازه مسلمانم را از قبر بیرون آورم و به کربلا حمل نمایم. 💫هنگامى که شب فرا رسید از خانه به سوى قبرستان رفتم و قبر همسرم را شکافتم تا جنازه او را بیرون آورم، ولى به جاى اینکه نعش عیالم را ببینم جنازه مردى بى ریش و سبیل نتراشیده اى مانند مجوس در قبر او دیدم. 💫گفتم: عجبا! این چه منظره ایست، آیا اشتباه کرده ام و قبر دیگرى را شکافته ام؟ دیدم خیر، این همان قبر همسرم مى‌باشد و با خاطر پریشان به خانه رفتم و با همین حال خوابیدم. در عالم خواب، گوینده‌اى گفت: خوشحال باش ملائکه نقاله، جنازه عیالت را به کربلا بردند و زحمت حمل و نقل را از تو برداشتند. زن تازه مسلمانت اینک در صحن شریف امام حسین (ع) دفن است و جنازه‌اى که در قبر دیدى از فلان راهزن بود که به جاى او دفن شده ولى فرشتگان نگذاشتند که او در آنجا بماند. 💫بعد از آن به کربلا آمدم و از خدام حرم جریان را پرسیدم؟ جواب مثبت دادند و قبر را شکافتند، دیدم درست است. زیور آلات طلا را برداشتم و حضورتان آوردم تا به مصرفى که صلاح مى‌دانید برسانید. این بود داستان من و نجات یافتم به برکت توجهات امام حسین (ع). ☘☘☘☘☘☘☘
✨✨✨✨✨✨ 🌹تقدیم به همه مادران جهان🌹 مادر یعنی: ناز هستی در وجود مادر یعنی:یک فرشته در سجود مادر یعنی: یک بغل آسودگی مادر یعنی: پاکی از آلودگی مادر یعنی: هدیه ی مرد از خدا مادر یعنی:همدم و یک هم صدا مادر یعنی: عشق و هستی؛ زندگی مادر یعنی: یک جهان پایندگی مادر یعنی:لطیف؛ فصل بهار مادر یعنی:زندگی در لاله زار مادر یعنی: عاشقی؛ دلدادگی مادر یعنی: راستی و سادگی مادر یعنی: عاطفه؛ مهر و وفا مادر یعنی: معدن نور و صفا مادر یعنی: راز؛ محرم؛ یک رفیق مادر یعنی: یار یکدل؛ یک شفیق مادر یعنی: مادر مردان مرد مادر یعنی: همدم دوران درد مادریعنی:حس خوش؛ حس عجیب مادر یعنی: بوستانی پر نصیب مادر یعنی: باغهای آرزو مادر یعنی:نعمتی در پیش رو مادر یعنی: بنده ی خوب خدا مادر یعنی: نیمی از مردان جدا مادر یعنی: همسری خوب و شفیق مادر یعنی: بهترین یار و رفیق مادر یعنی: انفجار نورها مادر یعنی: نغمه ی روح و روان مادر یعنی: ساز موسیقی جان مادر یعنی: مرهم هر خستگی مادر یعنی: بهترین وابستگى.. ❤️❤️❤️تقدیم به همه مادرانی که سایه‌شون پایداراست، الهی همیشه برقرارباشن. پیشاپیش روزشون مبارک ❤️❤️❤️ ✨✨✨✨✨✨✨
  ┄┅═✧🍃🌸﷽🌸🍃✧═┅ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ یا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏ 🍃🌸🍃 گلوی تشنهٔ جام ازل با نام تو تر شد برای آسمان خورشید از نورت مقدر شد همین که پا زدی آهسته بر پلک زمین بانو خدا با چشمه و با رود و دریا مهربان‌تر شد خدا تصویر خود را بر تن دریا کشید آن شب زنی شد نقش بر آیینه، قرآن مصور شد کدامین سوره‌ای ای مصحف مستوره در قرآن که شرح آیه‌هایت باب تسبیح مکرر شد تو روح نازک یاسی و عطر ناب نیلوفر همان یاسی که هستی از نفس‌هایش معطر شد ز چشم عرشیان باریده اشک دیدهٔ حیدر ز باران غمت بانو اگر دوش زمین تر شد به راه یوسفت مانده است چشمِ بی‌قرار ما برای دیدهٔ یعقوبمان نورش مقرر شد! مزار بی‌نشانت فاش خواهد شد به دست او اگر یک عمر قلب شیعه از این غم مکدر شد * ناهید رفیعی ‎‌‌‌‎  ‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌸🍃✧ ༅࿐✾ ✨میلاد زیباترین خلقت گیتی، ام ابیها حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، روز زن و روز مادر بر تمامی زنان و مادران علوی و فاطمی تبریک و تهنیت باد.
💫🌟💫🌟💫🌟💫 گوشه‌ای از فضایل حضرت زهرا (س) 🌺 در بخشش و کرامت: در شب عروسى، زمانی که فقيرى پيراهن كهنه‌‏اى درخواست كرد، به ياد آيه‏ «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پيراهن عروسيش را به او بخشيد. 🌺 در عفت: براي سخن گفتن با نابينا،‌ محجبه رفت و در پاسخ به سئوال پدرش راجع به اين موضوع فرمود: گرچه ما را نمي‌بيند، ليك من او را مي‌‌بينم. 🌺 در صداقت: عايشه مي‌‌گويد: پس از پدرش هيچكس را راستگوتر از فاطمه نيافتم و در روايات، بهترين نمونه‏‌ى صدّيقه، فاطمه‏‌ى زهرا(سلام‌الله‌علیها) معرّفى شده است. 🌺 در دانش: در خطبه فدكيه اصول و فروع دين در بين كلماتش چون جواهر مي‌‌درخشد و كتابى به نام مصحف دارد كه امامان معصوم(علیهم‌السلام) گاهى براى كسب اطلاع از آينده به آن كتاب مراجعه مى‏كردند. 🌺 در شجاعت و حمایت از امام زمانش: كدام زني را سراغ داريد كه براي دفاع از شوهر ‌و بهتر بگويیم امامش تا سر حد جان،‌ مايه بگذارد و باز خود را مقصر دانسته و از كوتاهي خود شرمسار باشد. همان کسی که پس از وفات پیامبر(صلى الله عليه و آله)، به در خانه ‏هاى مردم مى‏رفت و مى ‏گفت: مگر نبوديد و نشنيديد كه رسول خدا در غدير خم چه فرمود؟ «مَن كنتُ مولاه فهذا فعلىّ مولاه» هر كه من مولاى اويم، علىّ مولاى اوست. 🌺 در مقامش: همین بس که عطیه خدا به پیامبر است: «إِنَّا اعطیناک الکوثر» کوثری است که نسل كثير پيامبر از طريق اوست. در ميان چهارده معصوم، وجود يك زن لازم بود. وجود حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) الگويى بود كه به زنان ثابت شود آنچه اسلام مى ‏گويد قابل عمل است. نه تنها زهرا(سلام‌الله‌علیها)، بلكه دخترش حضرت زينب نيز الگوى زنان تاريخ است ✍🏻 💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
‍ ‍ ‍ •┈••✾♥️🍃🌼🍃♥️✾••┈• 🌹💎چادر نورانى حضرت فاطمه زهرا(س) ومسلمان شدن هشتاد يهودى...💎🌹 ابن شهر آشوب وقطب راوندى روايت كرده اند كه.. 🌹💎روزى حضرت اميرالمؤ منين علی عليه السّلام مـحـتـاج بـه قرض شد وچادر حضرت فاطمه عليهاالسّلام را به نزد مرد يهودى كه نامش زيـد بود رهن گذاشت وآن چادر از پشم بود وقدرى از جوبه قرض ‍ گرفت . 💎📿پس يهودى آن چـادر را بـه خـانـه بـرد ودر حجره گذاشت ، چون شب شد زن يهودى به آن حجره رفت نـورى از آن چـادر ساطع ديد كه تمام حجره را روشن كرده بود چون زن آن حالت غريب را مـشـاهـده كـرد بـه نـزد شـوهـر خـود رفـت وآنـچـه ديـده بـود نـقـل كـرد. ⚡️پـس يـهـودى ازشنیدن آن حـالت تعجب کرد وفراموش كرده بود كه چادر حـضـرت فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام در آن خـانـه اسـت بـه سـرعـت شـتـافـت وداخل آن حجره شد كه ديد شعاع چادر آن خورشيد فلك عِصْمت است كه مانند بَدْر مُنير خانه را روشـن كـرده اسـت . 🌹⚡️يـهودى از مشاهده اين حالت تعجبش زياده شد پس ‍ يهودى وزنش به خانه خويشان خود دويدند وهشتاد نفر از ايشان را حاضر گردانيدند واز بركت شعاع چادر فاطمه عليهاالسّلام همگى به نور اسلام منوّر گرديدند. 📕نام كتاب : منتهي الامال قسمت اول نام نويسنده : مرحوم حاج شيخ عباس قمي •┈••✾♥️🍃🌼🍃♥️✾••┈•
.: به دل نگیر اگر تولد شما را تبریک نمی گویند، ذوق ولادت مادرتان غافلگیرشان کرده.💐 تولدت مبارک ،بزرگ مرد سرزمینم🌹 🌺🌺🌺🌺🌺
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌺 آفرینش شگفت حضرت زهرا (س) 🌺 ﺩﺭ ﺷﺐ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﻴﺒﻰ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻫﺪﻳﻪ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻈﻤﺖ ﺧﻠﻘﺖ ﻭ ﺑﻮﻯ ﻭ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻰ ﺁﻥ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺗﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻴﻞ ﻛﻨﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺳﻴﺐ ﺭﺍ ﺷﻜﺎﻓﺖ، ﻧﻮﺭﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺸﻴﺪ. ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﻮﺭ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﻪ، ﻛﻪ ﺗﻴﻦ ﻧﻮﺭ ﻣﻨﺼﻮﺭﻩ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺩﺧﺘﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. 📚 ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 42، ﺹ 18، ﺑﻴﺖ ﺍﻟﺎﺣﺰﺍﻥ ﻣﺤﺪﺙ ﻗﻤﻰ: ﺹ 7، ﻋﻮﺍﻟﻢ ﺍﻟﻌﻠﻮﻡ: ﺝ ﻓﺎﻃﻤﺔ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺝ 1، ﺹ 36 - 37 🌺 ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻰ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻃﺐ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻫﻢ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻟﺎﻧﺒﻴﺎﺀ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻴﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. 📚 ﻋﻮﺍﻟﻢ ﺍﻟﻌﻠﻮﻡ ﺝ ﻓﺎﻃﻤﺔ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ: ﺝ 1، ﺹ 37 🌺 ﺩﺭ 10 ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻄﺢ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻛﻨﺎﺭﻩ ﮔﻴﺮﻯ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﺳﻠﺎﻡ ﺍلله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 40 ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺣﻤﻞ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺳﻠﺎﻡ ﺍلله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻓﺮﻣﻮﺩ. 📚 ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ: ﺝ ﺷﻌﺒﺎﻥ، ﺹ 398 🌺 ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻭﺍﻓﺮﻯ ﺑﻪ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﺳﻠﺎﻡ ﺍلله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﺮ ﻣﺸﻘﺖ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﺳﻠﺎﻡ الله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﭘﻴﻐﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﺪﺗﻰ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﻤﻰﺁﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻓﺎﻃﻤﺔ ﺑﻨﺖ ﺍﺳﺪ ﺳﻠﺎﻡ الله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﻣﻰﺭﻭﻡ. ﺷﺒﻬﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﻛﻦ. 🌺 ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻓﺎﻃﻤﺔ ﺑﻨﺖ ﺍﺳﺪ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﻣﻰ ﺁﻣﺪ. ﻫﺮ ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﻓﻄﺎﺭ، ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻭ ﻏﺬﺍﻯ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻣﻰﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻭ ﺣﻮﻟﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻪ ﻭ ﺗﻤﻴﺰ ﻣﻰﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺴﺐ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍلله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﻣﻰﻧﺸﺴﺖ ﻛﻪ ﻛﺴﻰ ﻧﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﺮﻳﻚ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺷﺐ ﭼﻬﻠﻢ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﺳﻠﺎﻡ الله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺑﺮﻭ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺗﻮ ﺫﺭﻳّﻪ ﭘﺎﻙ ﻭ ﻃﻴّﺒﻪﺍﻯ ﺑﻴﺎﻓﺮﻳﻨﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﺳﻠﺎﻡ ﺍلله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ. 🌹 ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺪﻳﺠﻪ ﺳﻠﺎﻡ ﺍلله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﻣﻰﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺟﻮﺷﺎﻧﻴﺪﻩ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺭ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻠﺎﻡ ﺍلله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻠﺎﻡ ﺍلله ﻋﻠﻴﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﺮﺩﻡ. 📚 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 16، ﺹ 78 - 80 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💠بهتــــرین فرد اهل زمیــــن💠 🌟 پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: 💎 إِنَّ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً‌ وَ شَرَفاً وَ كَرَماً 💎 دخترم فاطمه (سلام الله علیها) بهترین فرد اهل زمین از لحاظ عنصر وجودی، شرافت و بزرگواری است. 📚 غاية المرام، بحرانی ج ۵ص۳۴ 💫💫💫💫💫💫
📚 🌹🌹حق مادر حق مادر برتو آنست ڪه بدانے او حمل ڪردہ است تو را نہ ماہ طورے ڪہ هيچ ڪس حاضر نيست اين چنين ديگرے را حمل ڪند و بہ تو شيرہ جانش را خوراندہ است قسمے ڪہ هيچ ڪس ديگر حاضر نيست اينڪار را انجام دهد و با تمام وجود، با گوشش، چشمش، دستش، پايش، مويش، پوست بدنش و جميع اعضا و جوارحش تو را حمايت و مواظبت نمودہ است و اينڪار را از روے شوق و عشق انجام دادہ و رنج و درد و غم و گرفتارے دوران باردارے را بہ خاطر تو تحمل نمودہ است، تا وقتے ڪہ خداے متعال ترا از عالم رحم بہ عالم خارج انتقال داد. پس اين مادر بود ڪہ حاضر بود گرسنہ بماند و تو سير باشے، برهنہ بماند و تو لباس داشتہ باشے، تشنہ بماند و تو سيراب باشے، در آفتاب بنشيند تا تو در سايہ او آرام استراحت ڪنے، ناراحتے را تحمل ڪند تا تو در نعمت و آسايش بہ زندگے ادامہ دادہ و رشد نمائے و در اثر نوازش او بہ خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابے. شڪم او خانہ تو و آغوش او گهوارہ تو و سينہ او سيراب ڪنندہ تو و خود او حافظ و نگهدارندہ تو بود؛ سردے و گرمے دنيا را تحمل ميكرد تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگے ڪنے. پس شڪرگزار مادر باش بہ اندازہ اے ڪہ براے تو زحمت كشيدہ است؛ و نمے توانے از او قدردانے نمائے مگر بہ عنايت و توفيق خداوند متعال. 📚رساله حقوق امام سجاد(علیہ السلام) 🌼ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
💞 عشق بی‌نظیر به امام خمینی... 🔻رهبرانقلاب در دیدار همسر مکرمه‌ی حضرت امام خمینی در جماران: 🔹من الان در ماشين با خودم فكر می‌كردم كه سال‌های متمادی اين عشق و رابطه‌ی قلبی بين ما و امام بود در اين نزديک چهل سال. 🔹يكی از عوامل اينكه ما توانستيم اين راه را كه خب آسان هم نبوده ـ چه در دوره‌ی قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب ـ همچين بی‌زاويه و بی‌مشكل حركت بكنيم، يكی از مهمترين عواملش اين علاقه‌ی به امام عزيز (رضوان الله عليه) منهای مسائل مربوط به استادی ايشان و رهبری ايشان و بقيّه‌ی جهاتی كه ايشان داشتند، بود. 🔺 شخص امام خمينی در دل ما جايی داشت كه هرگز نظير او را برای هيچ كس ديگر در دل خودمان نيافتيم، تا امروز هم نيافتيم. ۷۸/۷/۱ 🌹سالروز ولادت حضرت امام خمینی(ره) 📸 تصویر عیدی امام به آیت‌الله خامنه‌ای 🌺 🍃
🔆دستخط پسرمه 🌟پیکر یکی از شهدا به نام «احمدزاده» را که براساس شواهد دوستانش پیدا کرده بودیم، هیچ پلاک و مدرکی نداشت، تحویل خانواده اش دادیم. مادر او با دیدن چند تکه استخوان، مات و مبهوت، فقط می گفت: «این بچه من نیست!» حق هم داشت. 🌟او در همان لحظات، تکه پاره های لباس شهید را می جست که ناگهان چیزی توجه اش را جلب کرد. دستانش را میان استخوان ها برد و خودکار رنگ و رو رفته ای را در آورد. با گوشه چادر، بدنه خودکار را پاک کرد. سریع مغزی خودکار را درآورد و تکه کاغذی را که داخل بدنه آن لوله شده بود، خارج ساخت. 🌟اشک در چشمانش حلقه زد. همه متعجب شده بودند که چه شده، دیدیم بر روی کاغذ لوله شده نوشته شده: «احمدزاده». مادر آن را بوسید و گفت: «این دست خط پسرم، این پیکر پسرمه، خودشه.» 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
✨✨✨✨✨✨ 💠روایات در باب و اهمیت 💠 1⃣👈بزرگترین واجب 🌟امیر المؤمنین علی(ع): بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ. 🌟امیر المؤمنین علی(ع) فرمود: 💎بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است. 📚(میزان الحکمة، ج 10، ص 709.) 2⃣👈برترین اعمال 🌟قال الصادق(ع): 💎اَفْضَلُ الْأَعْمالِ اَلصَّلاةُ لِوَقْتِها، وَبِرُّ الْوالِدَینِ وَالْجِهادُ فِی سَبیلِ اللّهِ 🌟امام صادق(ع) فرمود: 💎برترین کارها عبارتست از: 1 - نماز در وقت 2 - نیکی به پدر و مادر 3 - جهاد در راه خدا. 📚(بحار الانوار، ج 74، ص 85). 3⃣👈انس با پدر و مادر « أَتَی رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی رَاغِبٌ فِی الْجِهَادِ نَشِیطٌ قَالَ فَقَالَ لَهُ النَّبِی ص فَجَاهِدْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِنَّک إِنْ تُقْتَلْ تَکنْ حَیاً عِنْدَ اللَّهِ تُرْزَقْ وَ إِنْ تَمُتْ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُک عَلَی اللَّهِ وَ إِنْ رَجَعْتَ رَجَعْتَ مِنَ الذُّنُوبِ کمَا وُلِدْتَ قَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِی وَالِدَینِ کبِیرَینِ یزْعُمَانِ أَنَّهُمَا یأْنَسَانِ بِی وَ یکرَهَانِ خُرُوجِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقِرَّ مَعَ وَالِدَیک فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَأُنْسُهُمَا بِک یوْماً وَ لَیلَةً خَیرٌ مِنْ جِهَادِ سَنَةٍ» 💮مردی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: پدر و مادر پیری دارم که به خاطر انس با من مایل نیستند به جهاد بروم، رسول خدا(ص) فرمود: 💎پیش پدر و مادرت بمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست انس یکروز آنان با تو از جهاد یکسال بهتر است. (البته در صورتی که جهاد واجب عینی نباشد). 📚بحار الانوار، ج 74، ص 52- 4⃣ 👈محبوبترین کارها عن ابن مسعود قال: سئلت 🌟رسول الله(ص): ای الاعمال احب الی الله عز و جل؟ قال: 💎الصلاة لوقتها، قلت ثم ای شی ء؟قال: بر الوالدین، قلت: ثم ای شی ء؟ قال: الجهاد فی سبیل الله. 🌟ابن مسعود می گوید: از 🌟پیامبر گرامی(ص) سؤال کردم محبوبترین کار پیش خدا کدام است؟فرمود: 💎نماز در وقت، گفتم: بعد از آن چه چیز؟فرمود نیکی به پدر و مادر،گفتم بعد از آن چه چیز،فرمود:جهاد در راه خدا 📚(بحارالانوار ج۷۴ص۷۰) ✨✨✨✨✨✨✨✨
💫🌟💫🌟💫🌟 🔆داناى يهود 🍃حى بن اخطب از سران يهود بود و دژهاى خيبر تحت فرمانش بودند. پس ‍ از آن كه از سپاه اسلام شكست خورد و قلعه هاى خيبر يك به يك به دست سربازان رشيد رسول خدا(ص) گشوده شد، آن حضرت براى آن كه نسبت به آنان اظهار مهر بكند و تعصب يهودى گرى را از ميان ببرد و به آن ها بفهماند كه همه افراد بشر 🍃در نظر اسلام يكسانند و بقيه يهودان را به اسلام جلب كند، صفيه - دختر حى - را به همسرى خود در آورد و حكم بردگى را درباره او اجرا نكرد و زنى را كه بايد كنيز باشد، بانوى خانه خود قرار داد. صفيه كه ايمان آورده بود، 🍃روزى خدمت آن حضرت عرض كرد: هنگامى كه در آغاز پدرم و عمويم براى تحقيق خدمت شما شرفياب شدند و بازگشتند، پدرم از عمويم - كه از دانايان يهود بود - پرسيد: درباره اين شخص (رسول خدا(ص) ) چه مى گويى ؟ آيا او را پيغمبر يافتى ؟ عمويم جواب داد: او همان پيغمبرى است كه حضرت موسى مژده آمدن او را داده است . پدرم پرسيد: تكليف چيست ؟ 🍃عمويم جواب داد: وظيفه ما مخالفت با وى و دشمنى با اوست و جز اين راه ، راهى نيست ! حسد اين دانشمند يهودى و كورى باطنى اش او را بر آن داشت كه بر خلاف تصديق وجدانى عمل كند و با آن حضرت از در جنگ و ستيز درآيد؛ تا در حسرت هميشگى بيفتد و جان خود و كسانش را در اين راه بگذارد و دودمان خود را بر باد دهد و بدبختى در جهان نصيبش ‍ گردد. 📚حسد، آية الله سيد رضا صدر 💫🌟💫🌟💫🌟💫
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🌺حكايت مهمان‏نوازى باديه نشين 🌸🍃ابوالحسن مى‏گويد: روزى جمعى با امام حسن مجتبى‏عليه السلام به حج مى‏رفتندو زاد و توشه آنها از پيش رفته بود. آنها گرسنه و تشنه شدند. ناگاه از دورخيمه كهنه‏اى را ديدند. به آن‏جا رفتند. زنى پير در آن‏جا نشسته بود. به اوسلام كردند. 🍂🍃زن باديه نشين پيش دويد و ايشان را اكرام كرد و گوسفندى بسته داشت.فورى آن را دوشيد و شيرش را پيش مهمانان آورد و گفت: اين شير رابنوشيدو گوسفند را ذبح كنيد و طعام سازيد. مهمانان چنان كردند و بعد از غذا به‏پيرزن گفتند: ما از طايفه قريشيم. وقتى بازگرديم، بايد به نزد ما بيايى تاپاداش احسان تو را بدهيم. اين را گفتند و حركت كردند. شب كه شد، شوهرزن از صحرا آمد و گوسفند را نديد. 🍂🍃زن ماجرا را به او گفت. مرد خشمگين شد و گفت: در دنيا يك گوسفندداشتى و آن را به قومى دادى كه ايشان را نمى‏شناختى! 🍂🍃زن گفت: اگر ايشان را مى‏شناختم، بازرگان بودم، نه ميزبان. ميزبان آن‏است كه طعام به كسى دهد كه او را نشناسد. 🍃🍂بعد از چند روز، زن و شوهر از محنت فقر و فاقه به مدينه رفتند. پيرزن‏به كوچه‏اى داخل شد. امام حسين‏عليه السلام كنار در منزل ايستاده بود. آن زن‏راشناخت و به او فرمود: اى زن! آيا مرا مى‏شناسى؟ ✨✨زن گفت: نه. 👈حضرت فرمود: من آنم كه آن روز مرا به شير و گوسفند مهمان كردى.امام به او هزار گوسفند و هزار درهم بخشيد و او رانزد امام حسن‏عليه السلام برد.حضرت پرسيد: برادرم به تو چقدر كمك كرد؟ ✨✨گفت: اين‏قدر گوسفند و درهم. 🌟امام حسن‏عليه السلام دو برابر آن را به زن داد و او رابه نزد عبدالله جعفر فرستاد.او از زن پرسيد: ايشان به تو چقدر دادند؟ ✨✨گفت: هريك اين مقدار گوسفند و درهم. 🍃🍂عبدالله دو هزار گوسفند و دو هزار درهم به او داد و گفت: اگر تو از اول‏به نزد من مى‏آمدى، تو را مستغنى مى‏كردم. 🍃🍂آن زن و شوهر به خاطر يك گوسفند كه در دنيا داشتند و آن را براى‏مهمان ذبح كردند، با چهار هزار گوسفند و چهار هزار درهم بازگشتند. (1) . 🍃🍂انسان در مهماندارى و پذيرايى از مهمان نبايد خساست‏به خرج دهد،بلكه در حد توان خود بايد پذيرايى كند، چون مهمان حبيب خدا است. خداى‏متعال فرداى قيامت‏به كسى كه عزيزش راخدمت كرده است، آن‏قدر نعمت‏مى‏دهد كه تمامى مردم حسرت حال او را مى‏خورند. در آن روز است كه‏انسان افسوس مى‏خورد اى كاش تمام اموالم را براى مهمان خرج مى‏كردم وتمام وقتم در پذيرايى از مهمان مى‏گذشت، تا الآن جزو زيان‏كاران نباشم. 1) جوامع الحكايات ، ص 213 ، با اندكى تصرف 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔴 ابهام و اُمید! 🔴 آگاهی از آینده 🔴 منطق «چه خواهد شد؟!» اگر در جامعه‌ای بمیرد، هیچ چیز زنده نخواهد ماند و امروز بیش از همیشه جامعه ما نیاز به امید دارد. یکی از مهم‌ترین پیش‌شرط‌های امید، آگاهی از «چه خواهد شد؟!» است! آگاهی از اینکه این دست فرمان فعلی چقدر به صلاح و فلاح ماست؟ چقدر عُقلایی است؟! چقدر سوایِ تأمینِ امنیت، زندگی کردنِ مردم در آن دیده شده است؟! اساساً چقدر روزمره‌ مسئله‌اش است؟! 👈 در جامعه‌ی ما مسئله‌هایی ساده ولی مهم وجود دارد که حداقل حقِ جامعه این است که درباره‌ی آن‌ها بداند «چه خواهد شد؟!» رویه‌ی مواجهه‌ی ما با اکثر مسئله‌ها نیز اینچنین بوده که جامعه درباره‌شان نمی‌دانسته «چه خواهد شد؟!» - با فرضِ اینکه تصمیم‌گیران می‌دانند! - و مردم به مرور و با مشاهده‌ی اثر آن موضوعات در زندگی‌شان متوجه شده‌اند که داستان از چه قرار است! خب طبیعی است در چنین شرایطی خیلی سخت است ... انسان و جوامع انسانی هوشمند هستند و اگر بدانند اتفاق بدی در پیش دارند، خود را برای آن آماده می‌کنند، اما اگر ندانند و ابهام داشته باشند، هر اتفاقی در آینده بیفتد، قطعاً فرصت‌هایی را از دست داده‌اند! بدِ ماجرا آنجاست که وقتی تکلیف‌مان با مسئله‌های ساده را روشن نمی‌کنیم، هر قدر هم دستاوردهای مهمی در گذشته ایجاد کرده باشیم، دیده نمی‌شوند و نمی‌توانیم با آن‌ها آینده را روشن کنیم. در جامعه‌ی ما نیز موضوعات زیادی وجود دارد که الآن درباره آن‌ها سکوت کرده‌ایم و گذاشته‌ایم تا گذر زمان، موضوع را برای مردم جا بیندازد. از قضا کسی هم دغدغه ندارد واضح بگوید «چه خواهد شد؟!» مثلاً؛ 👈 قرار بود در دولت با یک انقلاب اقتصادی روبرو شویم. طرحی که صرفاً برای نانوایی‌ها و چهار کالای روغن، مرغ، شیر و تخم‌مرغ اجرا شد و الباقی‌اش معلوم نیست «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد وضعیت اینترنت و شبکه‌های اجتماعی هیچ کس نمی‌داند «چه خواهد شد؟!» و این عملاً هرگونه برنامه‌ریزی را برای کسب و کارهای ریز و درشت مختل کرده. 👈 در مورد مسئله‌ی حجابِ مردان، زنانِ و فضای شهریِ‌مان هیچ کس نمی‌داند برنامه‌ای وجود دارد یا خیر؟! و البته «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد قانون مالیات بر عایدی سرمایه کسی نمی‌داند «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد خودرو و مافیای عجیب پشت سر آن، مردم در یک «چه خواهد شدِ» ناامیدانه هستند! 👈 در مورد سلبریتی‌ها، دوگانه‌سازها و کسانی که هر روز و به هر بهانه‌ای جامعه را به جان هم می‌اندازند کسی نمی‌داند تکلیف برخورد با آن‌ها «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد قرارداد ۲۵ ساله با چین هیچ کس نه می‌داند چیست و نه می‌داند بعد از شروعِ آن «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد برجام و FATF جامعه نمی‌داند «چه خواهد شد؟!» 👈 در مورد ... در چنین شرایطی و امید در جامعه واقعاً کار سختی است. حداقلِ حقِ مردم این است که درباره آنچه به سادگی زندگی‌شان را تحت تأثیر قرار داده - و یا خواهد داد - بدانند «چه خواهد شد؟!» ما وقتی در مورد تصمیمات ساده‌ی پیش رو ابهام داریم، نمی‌شود توقع کرد افقِ چند ده سالِ پیش رو برای جامعه مثبت باشد و بدین واسطه برایش امیدآفرینی کرد. ابهام واقعاً است و روان فرد و جامعه را آزار می‌دهد!