eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
83 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌸🌿🌸🌿 صلوات خاصه امام رضا(ع) 🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ 🌹وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ 🍃صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ 🌿🌸🌿🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍امام هادی علیه السلام: مزار جدم رضا علیه السلام از مکان‌های بهشت است و هر مؤمنی آن را زیارت کند، خداوند او را از بند آتش می‌رهاند و در سرای جاودان ساکن می‌کند. 📚کتاب چشمه حکت رضوی، منتخب عیون الاخبار الرضا(ع) ◾️سیاه پوشی حرم مطهر در آستانه‌ی روز زیارتی آقا امام هشتم علیه السلام و شهادت ایشان (به روایتی) ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
•┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈• 🏴امام رضا(علیه‌السلام): بدان كه هر كس مرا در غربتم زيارت كند خداوند ثواب صد هزار شهيد و صد هزار صديق و صد هزار حاجى و عمره گزار و صد هزار مجاهد مى دهد و با ما محشور مى شود و در درجات عالى بهشت رفيق ماست. ▪️5سال آخر امامت علی بن موسی الرضا (ع) در زمان خلافت عبدلله مامون گذشت.او که ارکان حکومت خویش را متزلزل می دید، با ارائه پیشنهاد مزورانه ولایت عهدی به امام رضا (ع)، در پی این بود که با این پیشنهاد و تهدید ایشان به قبول این پیشنهاد که به هیچ عنوان مورد قبول امام نبود، به 3هدف خویش دست یابد: 1- دورساختن وجود امام رضا از مدینه و خنثی سازی هرگونه قیام شیعیان و نیز بنی عباس بر علیه حکومت نامشروع خود 2- با آوردن امام به مرو و تحمیل ولایت عهدی به ایشان، مقداری از فشارها و تهدیدهای احتمالی از سوی علویان و ایرانیان را فرو نشاند. 3- مردم با دیدن حضور امام رضا علیه السلام در دستگاه خلافت مأمون، از شورش و مخالفت منصرف شوند. ▪️خادم امام رضا علیه السلام می گوید:پس از آن که ولایت عهدی امام رضا علیه السلام استقرار یافت، دیدم که امام علیه السلام دست هایش را به سوی آسمان بلند کرده، به خدا چنین عرض کرد: «خدایا، تو می دانی که من در مورد قبول ولایت عهدی ناگزیر شدم. پس مرا مورد بازخواست قرار نده، چنان که بنده و پیامبرت یوسف علیه السلام را هنگامی که حکومت مصر را به دست گرفت، بازخواست نکردی». ▪️امام رضا علیه السلام با قبول ولایت عهدی اجباری هم چون امام حسن علیه السلام که صلح تحمیلی معاویه را پذیرفتند به مردم فهماندند که سیاستش از سیاست مأمون کاملاً جداست و در گفت وگو با مأمون درباره خلافت، با کمال صراحت به مأمون فرمود: «تو چکاره ای که خلافت را به من واگذاری؟ اگر خلافت را خدا به تو داده، تو نمی توانی آن را به دیگری واگذاری، و اگر خدا به تو نداده، چه حقّی داری که درباره آن تصمیم بگیری». ▪️مامون وقتی صراحت گفتار و رفتار امام رضا را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود؛ لذا تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست. ▪️مردم و دوستداران آن امام وقتی که خبر شهادت حضرت را شنیدند ازدحام کردند و گفتند که مأمون با نیرنگ امام علیه السلام را کشته است. مأمون شخصی را نزد مردم فرستاد و گفت تشییع جنازه به فرصتی دیگر موکول شده است. مأمون از ترس این که آشوبی برپا شود مردم را با این ترفند متفرق کرد و دستور داد جنازه آن حضرت را شبانه غسل دادند و به خاک سپردند. ▪️امام رضا علیه السلام هم چون اجداد پاکش، قبل از هر چیز، بنده خالص خدا بود و همه چیز را در خط بندگی خدا دنبال می کرد. زهد و عبادت و راز نیاز و مناجات و سجده های طولانی او، نشان می داد که دلداده خداست. رجاء بن ضحاک سرپرست مأموران مأمون که مسئولیت آوردن امام را از مدینه به خراسان برعهده داشت، در این باره می گوید: «سوگند به خدا، مردی را ندیدم که با تقواتر از امام رضا علیه السلام باشد و در همه ساعات زندگی یاد خدا کند و به اندازه او خوف از عقاب خدا را در دل داشته باشد». •┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈•
🥀🥀🥀🥀🥀 شهادت قهرمانانه قنبر حجاج بن يوسف ثقفى (استاندار خونخوار عبدالملك بن مروان اموى ) روزى به اطرافيان گفت : دوست دارم مردى از اصحاب ابوتراب (على عليه السلام ) را بقتل رسانم ، و با خون او به پيشگاه خداوند تقرب جويم !. يكى از حاضران گفت : من كسى را سراغ ندارم كه بيشتر از قنبر غلام آزاد شده على (علیه السلام ) با على (علیه السلام ) مصاحب و رفيق همراز بوده باشد. حجاج با خشم و تندى گفت : تو قنبر هستى ؟ همان غلام آزاد كرده على عليه السلام . قنبر گفت : آرى ، خدا مولاى من است و على (علیه السلام ) اميرمؤمنان و ولى نعمت من مى باشد. حجاج گفت : آيا از دين على (علیه السلام ) بيزارى مى جوئى ؟! قنبر گفت : مرا به دينى كه بهتر از دين على (ع ) باشد راهنمائى كن . حجاج گفت : من تو را خواهم كشت ، اينك خودت بگو چگونه دوست دارى تو را بكشم ؟. قنبر فرمود: چگونگى قتل من اكنون در دست تو است ، ولى هر گونه كه مرا كشتى همانگونه تو را خواهم كشت و قصاص مى كنم ، و امير مؤمنان على (علیه السلام ) به من خبر داده كه از روى ظلم سرم را از پيكرم جدا مى كنند، در حالى كه جرمى مرتكب نشده ام . حجاج خونخوار دستور داد قنبر يار شيفته و عاشق على (علیه السلام ) را گردن زدند و او به اين ترتيب در برابر بى رحم ترين افراد روزگار، ايستادگى كرد و با كمال صلابت از حريم مولايش على (علیه السلام ) دفاع نمود، و آرزو و حسرت تسليم در برابر حجاج را در دل سياه حجاج گذاشت ، آرى : 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
✨﷽✨ 💠 امیرالمومنین علی علیه السلام : ✍ «آری خداوندا! هیچ گاه زمین خالی نمی ماند از کسی که به دلیل و حجّت دین خدا را برپا دارد، حال یا آشکار و مشهور یا ترسان و پنهان، تا حجت‌ها و دلیل‌های روشن خدا باطل نشده و از بین نرود، اینان چه تعدادند و کجایند؟ به خدا سوگند! که شمار آنان اندک ولی نزد خدا منزلت والا دارند و بسیار بزرگوارند (بزرگ مقدارند) که خدا به وسیله آنان حجت‌ها و نشانه‌های خود را حفظ می‌کند تا به افرادی که همانندشان هستند بسپارد و در دل‌های آنان بکارد، آنان که علم و دانش را با نور حقیقت بینی برگرفتند و روح یقین را دریافته اند و آنچه خوش گذران‌ها دشوار شمارند، آسان و دلنشین گرفته و با آنچه نادانان هراس دارند، انس گرفته اند. در دنیا با بدن‌هایی زندگی می‌کنند که روح هایشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان به سوی دین خدایند، آه و افسوس، چه سخت شوق دیدارشان دارم! ای کمیل هرگاه خواستی باز گرد. » 📚 [منجی موعود از منظر نهج البلاغه - گفتار چهارم: اهداف حضرت مهدی علیه السلام - صفحه ۴۹] ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 • چطور بعضی‌ها رفیق میشن با خدا، • اونقدر صمیمی که خدا همه درها رو به روشون باز می‌کنه؟ منم میخوام بتونم ! منم می‌خوام رفیق ویژه‌ی خدا بشم! ✘ میشه؟ ویژه 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• حکایت اموزنده📚 دوست خدا ✍در بازار«مدینة»غلامی را می‌خواستند بفروشند. غلام یک شرط برای خریدش معین کرده بود که هرکس میخواهد بخرد، در پنج وقت باید آزادش بگذارد تا به نماز جماعت در«مسجد مدینه»حاضر شود و پشت سر پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله»نماز بگذارد. بالاخره یک نفر حاضر شد با آن شرط غلام را بخرد. غلام در پنج وقت آزاد بود و در آن اوقات به مسجد می‌رفت و درنماز جماعت شرکت می‌نمود. چند روز پیامبر اکرم«ص»مشاهده فرمود که آن غلام سیاه به مسجد نمی آید، لذا احوال او را پرسید. اصحاب عرض کردند که وی مریض شده و در خانه به بستر افتاده است. حضرت فرمود: «می خواهم از وی عیادت نمایم. » پیامبر«ص»در زمانی که اعراب ارزشی برای غلام قائل نبودند، به عیادت غلام سیاه رفت و از او دلجویی فرمود. چند روز بعد به حضرت خبر دادند که غلام در حال مرگ است. پیامبر«ص»بر بالین غلام تشریف برد. غلام پس از زیارت رسول خدا«ص» چشم از جهان فرو بست و به سرای جاوید شتافت. حضرت رسول«ص»جنازه را به کسی نداد و خود شخصا امور غسل و تجهیز و کفن و دفن غلام را به عهده گرفت و انجام داد. این رفتار پیامبر اکرم«ص»با غلام، باعث شد که عده ای از مهاجرین و انصار به حضرت اعتراض نمایند که چرا بیش از اندازه به غلام توجه فرموده است. پیامبر اکرم«ص»در پاسخ آنان این آیه را تلاوت فرمود: «... همانا گرامی ترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست [۱] [۲] » [۱]: سوره حجرات آیه۱۳ [۲]: آدابی از قرآن •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🔆سازش يا نجات خود و اسلام همچنين مرحوم شيخ صدوق ، طبرسى و ديگر بزرگان آورده اند: پس از آن كه امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام وارد شهر خراسان گرديد، تحت مراقبت شَديد و مستقيم ماءمون عبّاسى و ماءمورانش قرار گرفت و مرتّب شكنجه هاى گوناگون روحى و فكرى بر حضرتش وارد مى گشت . پس از گذشت چند روزى ، ماءمون به حضرت رضا عليه السلام پيشنهاد داد كه مى خواهم از خلافت و رياست كناره گيرى كنم ؛ و آن را تحويل شما دهم . امام عليه السلام پيشنهاد ماءمون را نپذيرفت و فرمود: از انجام اين كار، به خداوند متعال پناه مى برم . ماءمون اظهار داشت : حال كه از پذيرفتن خلافت امتناع مى ورزى و قبول نمى كنى ، بايد ولايتعهدى مرا قبول نمائى تا پس از من خلافت براى شما باشد. وليكن امام عليه السلام همچنان امتناع مى ورزيد؛ چون به خوبى آگاه بود و مى دانست كه اين يك دسيسه و توطئه اى براى متّهم كردن حضرت و جلب افكار عمومى مى باشد؛ و اين كه ماءمون در اين جريان اهداف شومى را دنبال مى كند. سرانجام ، روزى ماءمون ، فضل بن سهل - كه معروف به ذوالرّياستين بود - و همچنين امام رضا عليه السلام را به كاخ خود دعوت كرد و سپس امام عليه السلام را مخاطب قرار داد و گفت : من به اين نتيجه رسيده ام كه بايد خلافت و امور مسلمين را به شما واگذار كنم . حضرت فرمود: به خدا پناه مى برم ، من طاقت آن را ندارم . ماءمون گفت : پس به ناچار، بايد ولايتعهدى مرا قبول كنى . امام عليه السلام به ماءمون فرمود: از من چشم پوشى نما؛ و مرا از چنين امرى معاف كن . در اين لحظه ، ماءمون با حالت غضب و تهديد به حضرت گفت : عمر بن خطّاب ، شش نفر را شوراى خلافت قرار داد كه يك نفر از آن ها جدّت ، علىّ بن ابى طالب ، اميرمؤ منان بود؛ و عُمَر وصيّت كرد و گفت : هركس مخالفت كند، بايد گردنش زده شود. و تو نيز اينك مجبور هستى و بايد آن را بپذيرى و چاره اى جز پذيرفتن آن ندارى . و در اين هنگام ، حضرت به ناچار اظهار داشت : حال كه چنين است ، ولايتعهدى را مى پذيرم ، مشروط بر آن كه در هيچ كارى از امر حكومت دخالت ننمايم . و ماءمون نيز آن را پذيرفت .(1) همچنين آورده اند: پس از آن كه امام رضا عليه السلام وارد شهر خراسان گرديد و بر ماءمون عبّاسى وارد شد؛ و به ناچار ولايتعهدى را پذيرفت ، مورد اعتراض و انتقاد بعضى افراد قرار گرفت . لذا حضرت در جواب فرمود: آيا پيامبر خدا صلوات اللّه عليه افضل است ، يا وصىّ و جانشين او؟ گفته شد: پيامبر خدا، افضل است . فرمود: آيا مسلمان افضل است ، يا مشرك به خداوند متعال ؟ گفته شد: مسلمان بر مشرك برترى دارد و افضل مى باشد. آن گاه ، افزود: بنابر اين عزيز و پادشاه مصر مشرك بود و حضرت يوسف عليه السلام پيامبر خدا بود؛ وليكن ماءمون مسلمان است و من وصىّ و جانشين پيامبر خدا هستم ، يوسف از پادشاه مصر تقاضا نمود تا وزير و امانتدار او باشد؛ ولى من در ولايتعهدى ماءمون مجبور و ناگزير گشتم .(2) 1- اءعيان الشّيعة : ج 2، ص 18، إ علام الورى طبرسى : ج 2، ص 72، كشف الغمّة : ج 2، ص 275. 2- عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 138، ح 1. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊
•┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈• 🏴کیهان :آن شب که روح خدا به خدا پیوست (به جای گفت و شنود)  ♦️در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی -رضوان‌الله تعالی‌علیه- احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ابرمرد الهی که مسیر تاریخ را تغییر داد و نظم تحمیلی قدرت‌های استکباری به جهان سیاست و دنیای انسان‌ها را سمت و سوی خدایي بخشید، این ستون را به نقل خاطره‌ای از آن شب غم‌گرفته که روح خدا به خدا پیوست اختصاص می‌دهیم. خاطره‌ای برگرفته از یکی از یادداشت‌های کیهان که به همین مناسبت نگاشته شده بود.  « آن شب خبر رسیده بود که حال حضرت امام -رضوان‌الله تعالی‌علیه- به شدت رو به وخامت نهاده است. در سپاه آماده‌باش داده شده بود. دل‌ها از نگرانی به حنجره‌ها کوچ کرده بود و چشم‌ها خیس اشک بود. دست‌ها به دعا بلند و هق هق‌گریه‌ها امان از دعا گرفته بود. آن شب، مسئولیت پیگیری اخبار، مخصوصاً‌ گزارش خبرگزاری‌های خارجی به نگارنده سپرده شده بود. آن روزها از موبایل و اینترنت و سایر وسایل و تجهیزات ارتباطی این روزها خبری نبود، چند خط تلفن بود و تلکس خبرگزاری‌های خارجی... با برادران سپاهی مستقر در بیت حضرت امام(ره) در تماس دائم بودیم. خبرها تلخ و ناگوار بود. ساعت ۲۲ و بیست و چند دقیقه بود که آن واقعه تلخ و دردناک اتفاق افتاد. یکی از برادران سپاهی مستقر در بیت امام، در حالی که ‌گریه امانش نمی‌داد گفت «امام به دیدار خدا رفت»... و دقایقی بعد، تماس گرفته و گفتند قرار است خبر رحلت حضرت امام فردا منتشر شود. صبح فردا -‌۱۴ خرداد- وقتی این خبر از رادیو پخش شد که «روح خدا به خدا پیوست» گویی در «‌صور اسرافیل» دمیده‌اند، مردم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک بر سرزنان به خیابان‌ها ریختند و ایران سیاهپوش شد... دشمنان بیرونی که سال‌ها در انتظار آن روز بودند، زبان به شادی از کام بیرون کشیدند و خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد «پایان عمر خمینی، آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است»!... محل کارم را ترک کردم و به میان خیل عظیم مردم عزادار در خیابان‌ها رفتم. ساعت ۱۱ صبح بود که به محل کارم در سپاه بازگشتم. یکسره به سراغ تلکس‌های خبری رفتم... همان خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، با اشاره به حضور یکپارچه مردم در خیابان‌ها و دل‌های سوگوار و چشمان اشکبار آنها، در گزارش خود آورده بود «خمینی بعد از غروب دوباره طلوع کرده است». در فاصله کوتاهی بعد از رحلت حضرت (ره)، رهبری و امامت امت به بزرگمرد دیگری از سلاله پاک رسول خدا(ص) منتقل شد. انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن در دوران رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، رخدادها و حوادث بزرگی را تجربه کرد و با توطئه‌های سنگین و بی‌وقفه‌ای از سوی دشمنان تابلودار و جریانات آلوده داخلی روبه‌رو شد و در همان حال گام‌های بلندی به سوی نقطه مطلوب برداشته شد. گام‌هایی که برخی از آنها به معجزه شبیه بوده و هست. در این دوران بسیاری از آنچه امام راحل ما پیش‌بینی و آرزو کرده بود به دست خلف حاضر او به حقیقت پیوست. ایران به قدرتمندترین کشور منطقه با نقش تعیین‌کننده در عرصه بین‌المللی تبدیل شد‌». •┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای زیبای (ره) برای ایران... سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی تسلیت باد🏴 •┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈•
💫✨💫✨💫 🌟پيامبر (ص) فرمودند: 💎 كسى كه نمازهاى پنجگانه را در موقع خود اقامه كند و ركوع و سجود نماز را كامل بجا آورد خداى عزّ و جلّ چهارده خصلت به او عطا فرمايد:  🔵 الف ) سه خصلت در دنيا:                    🔺- عمر او را زياد كند. 🔺- مال و اموال او را زياد كند. 🔺- اولاد صالح او را زياد كند. 🔵 ب ) سه خصلت در موقع مرگ :            🔺- از ترس او را ايمن دارد . 🔺- از هول مرگ ايمن دارد . 🔺- او را داخل بهشت گرداند. 🔵 ج ) سه خصلت در قبر: 🔺- سؤ ال نكير و منكر را بر او آسان كند. 🔺- قبر او را وسيع گرداند. 🔺- درى از درهاى بهشت به روى او گشوده شود. 🔵 د) سه خصلت در محشر: 🔺- صورت او مثل ماه ، نور مى دهد. 🔺- نامه عملش را به دست راستش دهند. 🔺- حساب را بر او آسان مى گرداند. 🔵 ه‍) دوخصلت در موقع عبور از صراط: 🔺- خداوند از او راضى مى شود. 🔺- به او سلام می دهد. 💫✨💫✨💫
﷽ 🏴 ساحل به ساحل با ناخدای با خدای کشتی انقلاب ▪️◾️▪️ ▪️در نگاهش صلابت، در وجودش مهابت و در کلامش صداقت بود. نگاهش امتداد راه را نشان میداد و انقلابش ادامه داستان عزت و شرف و حماسه بود. ▪️جزیره امنی را ناامن کرد که حیاط خلوت شیاطین دوران بود. انقلابش برق آسا بود و فرصت درنگ را از فرعون زمان گرفت و با عصای موسائیش دریای به ظاهر اَمنشان را طوفانی کرد. ▪️وصیتش قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ بود تا حجت برهمگان تمام شود وهیچ عذری برای احدی باقی نماند، مطمئن بود به فضل خدا و از حوادث نه تنها نمی هراسید بلکه به استقبال حادثه ها میرفت. ▪️امام محرمان بود و دشمن ظالمان، نه ظلم میکرد و نه زیر بار ظلم می‌رفت بارها انقلابش را انقلاب پابرهنگان نامید تا یک تار موی کوخ نشینش شرافتی بیشتر از کاخ نشین پیدا کند. مکتبش، مکتب عاشورا بود و مرامش مرام سیدالشهدا. عطر نسیم انقلابش در اعماق جان آزادیخواهان عالم نشست و جان های خفته را بیدار کرد. اکنون سالیانیست از میانمان رفته است قلبمان برایش حسینیه جماران گشته و یادش همیشه عزیز و گرامی. انقلابش بی نام او در هیچ جای جهان شناخته شده نیست و هر جا که نامش را میبرند محور مقاومت میشود، مقاومت مقدس، مقاومت عزت، مقاومت کرامت. ▪️حال ساحل به ساحل با ناخدای با خدای کشتی انقلاب او به سمت آوردگاه ظهور نزدیک میشویم. تلخی ها و مرارت های زیادی در نبودش بر ما اصابت کرد از رفتن سرداری که پرورش یافته مکتبش بود تا داغی که ابراهیم گلستان انقلابش بر قلبمان گذاشت اما خدا را شکر که سکان انقلابش در دست همان سیدی است که اورا (آقا سید علی) میخواند، و می‌گفت خورشیدی است که میدرخشد. ▪️آری هنوز میدرخشد، درخششی که برای دوستان روشنی بخش و برای دشمنان سوزان است. عصای توکل بر پنجه استوارش و عینک بر چشمان بیدارش، حریفی خستگی ناپذیر که اورا ابرحریف می‌نامند. ▪️▪️▪️▪️▪️ ◾️سالروز رحلت جانسوز بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) تسلیت عرض می‌نماییم. •┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈•
•┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈• 🔆چرا طلبه شدم ؟! مرحوم آيت الله شيخ عبدالرحيم ربانى شيرازى ، از چهره هاى معروف انقلاب اسلامى ايران است كه غالبا در تبعيد و زندان شاه مدفون به سر مى برد، و پس از پيروزى انقلاب ، يار مخلص و پرقدرت و صميمى امام خمينى (مدظله العالى ) به شمار مى آمد و سرانجام در اسفند ماه سال 1360 شمسى از دنيا رفت ، مرقد شريفش در گوشه مسجد بالاسر كنار حرم حضرت معصومه (عليهاسلام ) در قم مى باشد. جالب اينكه او علت ورود خود را به حوزه علميه قم و سلك روحانيت چنين بيان كرد: در نوجوانى ، يك روز در بازار شيراز ديدم كه (ماءموران رژيم رضاخان قلدر) عمامه آخوند پيرى را به گردنش انداخته و پيرمرد روحانى را به طرف شهربانى يا كلانترى مى كشد، با خود گفتم : اين همان راهى است كه پيامبران رفته اند، اين راه روحانيت ، راه انبيا است ، سپس به منزل خود آمده و به اقوام و بستگان ، اظهار نمودم كه قصد دارم علوم دينى بخوانم و به سلك روحانيت وارد شوم ، اكثرا انتقاد كرده و گفتند كه صلاح نيست ، زيرا اكنون آخوندها را مى گيرند و عمامه ها را از سرها بر مى دارند، گفتم خير، راه پيامبران از همين طريق است ، مذمّت افراد مرا ماءيوس نكرد و با سماجت و استقامت ، در اين راه گام برداشتيم . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى •┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈•
🌿🌺🌿🌺🌿 ❌ زخم زبان ⭕ آنکه شیشه محبت را میشکند زخم زبان است. زخم زبان به قدری بد و‌گناه بزرگی است که خداوند در مورد زخم زبان در مواردی گفته است که در حکم جنگ با خداست و‌کسی که با خدا جنگ کند خدا هم با او ‌میجنگد..! 🚫 اینکه آقا به خانمش یا خانم به شوهرش میگوید ببین فلانی چقدر خوب است ، ماکه خیری در خانه تو ندیدیم!! 🌹رسول خدا بالای منبر رفتند و فرمودند: اگر زنی به شوهرش جمله "در خانه تو خیری ندیدم" را بگوید تمام اعمال خیرش حبط میشود و مرد ها هم همچنین! و نمونه دیگر از زخم زبان ها کوچک کردن همسر در پیش دیگران است که شما همسرتان را احترام نکنید فردا نه دیگران و نه بچه هایی که در این خانواده رشد میکنند احترام شما را نگه نخواهند داشت..! ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
💫✨💫✨💫 💠 عبادتی خاص و جذّاب💠 🌟امام محمد باقر علیه السلام: 💎تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ اَخیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللّه ُ بِشَی ءٍ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلی المُؤمِنِ 💎 لبخند انسان به چهره برادرش حسنه و کار نیک است و دور کردن خار و خاشاک و رنج و گرفتاری از برادر دینی حسنه است و خداوند به چیزی بهتر از شاد کردن مؤمن عبادت نشده است. 📚مصادقة الأخوان، ص ۵۲ 💫✨💫✨💫
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆ابوذر، در ملكوت آسمانها روزى ابوذر در راهى عبور مى كرد، رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) را ديد كه همراه دحيه كلبى است (جبرئيل به صورت دحيه كلبى در محضر پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) بود) ابوذر از آنجا رد شد (و حالت و توجه عرفانى رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) مانع از آن شد كه سلام كند) جبرئيل به رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) عرض كرد: اين مرد كيست ؟ رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: ابوذر است . جبرئيل گفت : اگر او سلام مى كرد جواب سلامش را مى داديم . رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به جبرئيل فرمود: آيا ابوذر را مى شناسى ؟ جبرئيل عرض كرد: سوگند به خداوندى كه تو را به حق به پيامبرى فرستاد، ابوذر در ملكوت آسمانهاى هفتگانه از زمين مشهورتر است . رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: چرا او به اين مقام رسيده است ؟! جبرئيل عرض ‍ كرد: بزهده فى هذه الحطام الفانية : بخاطر زهد و وارستگيش نسبت به امور ناچيز و فانى دنيا. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردی 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
•┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈• 🔻خیلی‌ها فکر می‌کنند چون رحلت امام در ۱۴ خرداد است، امام با شعر مذکور،‌ از رفتن خود خبر داده است. نه! منظور امام این نیست! 👈🏻 پانزده خرداد؛ وثیقۀ ظهور!/ آیت الله حائری شیرازی سالها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم 🔸خیلی‌ها فکر می‌کنند چون رحلت امام در ۱۴ خرداد است، امام با شعر مذکور،‌ از رفتن خود خبر داده است. نه! منظور امام این نیست. منظور امام، استثناء بودن جریان نیمه خرداد است. نیمه خرداد، ثمرۀ هزار و صدسال غیبت کبری است. غیبت چطور شروع شد؟ نامه‌ای از سران شیعه برای امام یازدهم آمد که بیلان و هزینه کرد پول‌هایی که خدمت شما فرستاده‌ایم را به ما بدهید! حضرت یک کلمه جواب داد: «اگر امامت امر مستمری است، چرا چنین چیزی از اجداد و پدران من درخواست نشده است؟» و ازآن‌پس پرده سیاهی در اتاق ایشان نصب شد و مردم حق دیدن حضرت را نداشتند و فقط صدای ایشان را می‌شنیدند. امام بعدی که آمد، مردم حتی صدای ایشان را نشنیدند. فقط از طریق چهار نایب در مدت هفتادسال با امام ارتباط داشتند. 🔸امام غایب شد تا چه بشود؟ غیبت ایشان برای آشکار شدن قدر و قیمت اوست. خداوند نعمتی را می‌گیرد که مردم قیمت این نعمت را بدانند. انسان در خوف، قیمت امنیت را می‌داند. در مرض، قیمت سلامت را می‌داند. در غیبت هم قیمت امام خود را می‌داند. هزار سال غیبت این اثر را داشت که مردم به قیمت امامت و قدر امامت آشنا شوند و برای نایب امام «جان بدهند». 🔸اولین هدایای خود را دادند و حکم اعدام امام، تبدیل به زندان شش‌ماهه شد. از آن زمان، مردم مرتباً شهید دادند. شهدای پانزده خرداد شهدای راه امام زمان هستند. شهدای «وثیقهٔ ظهور» هستند. حضرت یعقوب (ع) نپذیرفت که بنیامین را در اختیار برادران قرار دهد مگر اینکه وثیقه بدهند؛ چون به آن‌ها گفته بود «هَل آَمَنُکم عَلَیه إِلاَّ کمَا أَمِنْتُکم عَلَی أَخِیه مِنْ قَبْل» خداوند هم به ما می‌گوید: یازده امام دادم اما این دوازدهمی را بدون وثیقه نمی‌دهم. حضرت امام، پانزده خرداد را وثیقه اول می‌داند و تاکنون این وثیقه گذاری در صبر و بصیرت ادامه پیداکرده است و می‌بینید که انقلاب اسلامی در عالم، روزبه‌روز درخشان‌تر می‌شود؛ همان‌طوری که قبل از طلوع خورشید وقتی سپیده آمد، فضا مرتباً نورانی‌تر می‌شود. ما این سپیده را در نیمه خرداد می‌بینیم. •┈┈•❀🕊🍃🖤🍃🕊❀•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥نباید که همه‌ش مادر بچه‌داری کنه! ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
خانه‌داری از سخت‌ترین شغل‌هاست حقوق ندارد بیمه و بازنشستگی ندارد تعطیلی و مرخصی ندارد فقط به عنوان وظیفه بی‌چون و چرای همسرت به آن نگاه نکن عاشقانه تشکر کن از همسرت ❤️ 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
💫✨💫✨💫 💠از فوائد و آثار وضوء برای نماز💠 🌟رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم : 💎هنگامي كه دست خود را به آب مي‌رساني و «بسم الله الرحمن الرحيم» مي‌گويي، گناهاني كه دستهايت مرتكب شده، فرو مي‌ريزد. 💦چون آب را به صورتت مي‌ريزي، و صورت خود را مي‌شويي، گناهاني كه چشمت با نگريستنشان، و دهانت با سخن گفتن مرتكب شده‌اند، بخشوده مي‌شود. 💎زماني كه بر دستهايت، آب مي‌ريزي و دستهايت را مي‌شويي، گناهان از تو پراكنده مي‌گردند. 💎چون سر و پاهايت را مسح مي‌كشي، گناهاني كه با پاهايت به دنبال آنها رفته‌اي، فرو مي‌ريزد. 💎و هنگامي كه نماز مي‌خواني ... و سلام مي‌دهي، هر گناهي كه ميان نماز قبلي و اين نماز اخير از تو سرزده، آمرزيده مي‌شود. 📕( من لا يحضره الفقيه) 💫✨💫✨💫
✨﷽✨ 🔴 اگر کسی تو را اذیت کرد، به‌خاطر شیعه‌بودنش برایش دعا کن ✍«آیت‌الله حائری شیرازی» نقل می‌کنند:برای خرید نان در نانوایی سنگکی ایستاده بودم. وقتی نوبتم شد، یکی دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر نان داد. من به او اعتراض کردم، اعتراض محترمانه‌ای هم کردم، اما یک جواب سربالا و تندی به من داد. دلم از او رنجید. نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم. در راه که می‌آمدم، دلم از دست او آتش گرفته بود. در همین آشفتگی می‌خواستم نفرینی به او بکنم. یک دفعه سرم را بلند کردم و چشمم افتاد به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها. گفتم نانوا از شیعیان حضرت است. من اگر نفرین کنم، از چشم این‌ها می‌افتد. اهل‌بیت خوششان می‌آید که من دعایش کنم. دعایش کردم و گفتم:خدایا این آدم را صالح کن.وقتی دعا کردم، آتشی که در دلم بود خنک شد. خدا را شکر کردم. بعد دیدم هر وقت کسی اذیتم می‌کند، اگر دعایش کنم دلم خنک می‌شود. به شما هم توصیه می‌کنم هر وقت کسی اذیتتان کرد، به او دعا کنید. این‌ها شیعه هستند. چقدر «یا حسین» و «یا علی» می‌گویند. به تمام کسانی که به شما ظلم کردند دعا کنید؛ فقط به‌خاطر اینکه شیعه هستند. مثل مادری که به بچه‌اش دعا می‌کند و از حقش می‌گذرد. وقتی شما از این طرف بخشیدی و سخت‌گیری نکردی، دل دیگران به شما نرم می‌شود و آن‌ها هم برای شما طلب مغفرت می‌کنند. دل به دل راه دارد. حق‌دارانِ شما هم از شما صرف‌نظر می‌کنند. وقتی حق‌داران صرف‌نظر کردند، راهت باز می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆ختم قرآن يا انديشه در آن مرحوم شسخ صدوق ، طبرسى و ديگر بزرگان به نقل از ابراهيم بن عبّاس حكايت كنند: در طول مدّتى كه در محضر مبارك امام علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام بودم و در محافل و مجالس گوناگون ، همراه با آن حضرت شركت داشتم ، هرگز نديدم سخنى و مطلبى در مسائل دين و امور مختلف از آن حضرت سؤ ال شود؛ مگر آن كه بهتر و شيواتر از همه پاسخ مى فرمود. و در همه علوم و فنون به طور كامل آگاه و آشنا بود؛ و نيز جوابى را كه بيان مى نمود در حدّ عالى قانع كننده بود؛ و كسى را نيافتم كه از او آشناتر باشد. همچنين ماءمون در هر فرصت مناسبى به شيوه هاى مختلفى ، سعى داشت تا آن حضرت را مورد سؤ ال و آزمايش قرار بدهد؛ ولى امام عليه السلام در هيچ موردى درمانده نگشت ؛ و بلكه در هر رابطه اى كه از آن حضرت سؤ ال مى شد، به نحو صحيح و كامل پاسخ ، بيان مى فرمود. و معمولا مطالب و جواب سؤ ال هائى كه حضرت بيان مى فرمود، برگرفته شده از آيات شريفه قرآن بود. آن حضرت قرآن را هر سه روز يك مرتبه ختم مى كرد؛ و مى فرمود: اگر بخواهم ، مى توانم قرآن را كمتر از اين مدّت هم ختم كنم و تلاوت نمايم . وليكن من به هر آيه اى از آيات شريفه قرآن كه مرور مى كنم درباره آن تاءمّل مى كنم و مى انديشم ، كه پيرامون چه موضوعى مى باشد، در چه رابطه يا حادثه اى سخن به ميان آورده است ؛ و در چه زمانى فرود آمده است . و هرگز بدون تدبّر و تاءمّل در آيات شريفه ، از آن ها ردّ نمى شوم ، به همين جهت است كه مدّت سه روز طول مى كشد تا قرآن را تلاوت و ختم كنم . إ علام الورى طبرسى : ج 2، ص 63، عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 180، ح 4، كشف الغمّة : ج 2، ص 316، بحار: ج 49، ص 90، ح 3. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• 🌹 بازگشت امام حسین علیه السلام به دنیا ♦️ امام صادق علیه السّلام می فرماید:«اولین کسی که قبر او شکافته می شود و به سوی دنیا باز می گردد، حسین بن علی علیه السّلام است.» ♦️ و در جای دیگر می فرماید: «نخستین فردی که به دنیا باز می گردد، حسین بن علی است پس حکومت می کند تا وقتی که در اثر پیری ابروان او بر چشمانش می افتد.» که اشاره به طولانی بودن حکومت امام حسین عليه السلام در عصر رجعت است. 🌹 جابر نیز از امام باقر علیه السّلام نقل می کند که امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا، پیش از شهادتشان، به تفصیل درمورد رجعت خود و یاران خود سخنانى فرمودند: ♦️«بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز می گردیم و تا مدتی که خدا بخواهد توقف خواهیم کرد، آنگاه من اولین کسی هستم که قبرش شکافته می شود و ناگهان از قبر خارج می شوم، درحالیکه امیرالمؤمنین عليه السلام هم نیز از قبرش خارج شده و مهدی (عج) ما نیز قیام نموده است.» ♦️در این روایت، رجعت امام حسین و امیرالمؤمنین علیهما السّلام همزمان با قیام حضرت مهدی (عج) بیان شده است. 🌹 در روایت دیگر امام صادق علیه السّلام می فرماید: «امام حسین علیه السّلام همراه با شهدای کربلا و هفتاد پیامبر، بازگشت می نماید، رو می آورند به سوی دنیا.. ♦️امام حسین عليه السلام همراه با کسانی که با وی به شهادت رسیده بودند و همراهی می کنند ايشان را هفتاد پیامبری که با موسی بن عمران عليه السلام مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم (عج) انگشتر مبارکشان رابه ايشان می سپارند.» 📚 منابع:بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۶۱، حدیث ۵۲ معجم احادیث المهدی، ج ۳، ص ۸۹ •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌱🌱🌱🌱🌱 🔆روش برخورد با مردم مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه در كتاب رجال خود آورده است : در يكى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا عليه السلام در منزل آن حضرت گرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصيّت هاى ارزنده بود، در جمع ايشان حضور داشت . هنگامى كه آنان مشغول صحبت و مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند. امام عليه السلام ، به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچ گونه عكس العملى از خود نشان ندهى ؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود. آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر عليه يونس ، به سخن چينى و ناسزاگوئى آغاز كردند. و در اين بين حضرت رضا عليه السلام سر مبارك خود را پائين انداخته بود و هيچ سخنى نمى فرمود؛ و نيز عكس العملى ننمود تا آن كه بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند. بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد. يونس با حالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم ، با چنين افرادى من معاشرت دارم ، در حالى كه نمى دانستم درباره من چنين خواهند گفت ؛ و چنين نسبت هائى را به من مى دهند. امام رضا عليه السلام با ملاطفت ، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى يونس ! غمگين مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگويند، اين گونه مسائل و صحبت ها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد. اى يونس ! سعى كن ، هميشه با مردم به مقدار كمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بيان نمائى . و از طرح و بيان آن مطالب و مسائلى كه نمى فهمند و درك نمى كنند، خوددارى كن . اى يونس ! هنگامى كه تو دُرّ گرانبهائى را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تو است ؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنين گفتارى چه تاءثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟ و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟! يونس با فرمايشات حضرت آرامش يافت و اظهار داشت : خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد. امام رضا عليه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود: اى يونس ، بنابر اين چنانچه راه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درك كرده باشى ؛ و نيز امامت از تو راضى باشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه ، اعتقادات و افكار تو كمترين تاثيرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگويند. بحارالا نوار: ج 2، ص 65، ح 5، به نقل از كتاب رجال كشّى 🌱🌱🌱🌱🌱