#رباعی
#انتظار
در حسرت آن ماه گرفتار شدیم
در چاله و در چاه گرفتار شدیم
هی جمعه پس از جمعه رسید اما بعد
در شنبه به ناگاه گرفتار شدیم
#عباس_گودرزی
@Abbasgoodarzicanal
مرید اگر که مسیح و مراد اوست محمّد
علی عقیده او،اعتقاد اوست محمّد
#تک_بیت
#عباس_گودرزی
@Abbasgoodarzicanal
#غزل
#مرثیه
عطش بود و بیابان، آب هم نایاب تر می شد
در آغوش پدر هی کودکی بی تاب تر می شد
سه شعبه آمد و حلقی برید آشفته شد زینب
به جای اشک با خون صورت ارباب تر می شد
به روی او که دریای کرم بود آب را بستند
فرات از شرم بی شرمی آنها آب تر می شد
برادر رفت سمت علمقه آن گاه خواهر دید
پس از شقُّ القمر مهتاب هی مهتاب تر می شد
امان از عصر عاشورا که پیش چشم یک خواهر
برادر آن زمان از خون خود سیراب تر می شد
پس از هر داغ هی داغی می آمد بر دل زینب
پریشان بود هر لحظه دلش بی تاب تر می شد
#حضرت_زینبسلاماللهعلیها
#عباس_گودرزی
_____________
@Abbasgoodarzicanal
#امام_حسینسلاماللهعلیه
تا که آن زلف پریشان گاه می ریزد به هم
آه قلب خواهری ناگاه می ریزد به هم
در مسیر کربلا تا شام روزش هم شب است
روزگارش خواه یا نا خواه می ریزد به هم
روضهی گودال را یوسف اگر که بشنود
خون به جای اشک او در چاه می ریزد به هم
تا که می تابد به عالم آفتاب روی نی
«روزها خورشید و شب ها ماه»می ریزد به هم
در زمین ذبح عظیمی اتفاق اقتاده است
عرش با یک نالهی جانکاه می ریزد به هم
سر زده بابا می آید دخترش را می برد
با لبی خونین و با صد آه،می ریزد به هم
بس که داغش تازه خواهد ماند، در روز حساب
کوه،تکّه تکّه مثل کاه می ریزد به هم
خوب و بد در روضه های شاه دین چون در هم است
هرکسی باشد، گدا یا شاه،می ریزد به هم
#عباس_گودرزی
@Abbasgoodarzicanal