eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
668 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پست ویژه وقایع آخرالزمان و علائم آن 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁨. 📡❓قدس، شاه کلید ظهور چرا آزادسازی قدس انقدر مهمه؟
درمحضرحضرت دوست
قسمت ۴۳ و ۴۴ با شنیدن صدای زنگ به اتاقم میروم، کنار میز می ایستم و موبایل را از روی آن بر میدارم. ا
🌱قسمت ۴۵ و ۴۶ بعد از سلام و احوالپرسی مینشینیم و غرق صحبت میشویم . با شیطنت رو به عمو محمود میگویم +عمو چه تیپی به هم زدی بلند میخندد و در جواب میگوید _خواستم یکم مثل جوونا لباس بپوشم ابرو بالا می اندازم +شما که خودتون هنوز جوونید _نه دیگه عمو جان از ما گذشته صدای خنده ی جمع بلند میشود . بعد از کمی سر به سر گزاشتن و شوخی و خنده ، سوگل از من میخواهد که به آن طرف باغ برویم تا خاطراتمان را زنده کنیم . بعد از مرور خاطرات در گوشه دنجی دور از بقیه مینشینیم . رو به سوگل میگویم +چرا عمو محسن اینا هنوز نیومدن ؟ _یه کاری برای عمو محسن پیش اومد دیرتر میان . فکر کنم تا یک ساعت دیگه برسن . چطور مگه ؟ دلم میگویم : برای اینکه بفهمم چقدر دیگه میتوانم از نبود شهروز لذت ببرم . اما برای حفظ ظاهر میگویم +دلم برای شهریار تنگ شده میخوام زودتر ببینمش . البته دروغ هم نگفتم واقعا دلتنگ شهریارم اما میزان تنفری که از شهروز دارم بر دلتنگی‌ام غلبه کرده است . سوگل دنگاه پر حسرتی به صورتم می‌اندازد و بعد سرش را پایین می‌اندازد. دلیل نگاهش را نمی‌فهمم ولی چیزی نمیگویم . انگار میخواهد چیزی بگوید ولی دو دل است. برا گفتن حرفش کمکش میکنم +سوگل چیزی میخوای بگی ؟ دوباره نگاه کوتاهی به من میکند و بعد سریع نگاهش را میدزدد . حس کنجکاوی ام دارد اذیتم میکند . بالاخره لب به سخن باز میکند _نورا یه چیزی میخوام بهت بگم ولی قول بده به کسی نگی. من این چیزی که میخوام بهت بگمو به هیچکس نگفتم . سری به نشانه ی تایید تکان میدهم . بعد از مکث کوتاهی ادامه میدهد _راستشو بخوای من ،،،،،عاشق شدم . بی اختیار میزنم زیر خنده. سریع خنده ام را جمع میکنم . سوگل که انگار از این رفتارم ناراحت شده با دلخوری میگوید _چرا میخندی ؟ با حالت پشیمانی میگویم +ببخشید . آخه همین چند وقت پیش یکی از دوستام عاشق شده بود داشت قصه‌ی عاشقیشو برام تعریف میکرد یه لحظه یاد اون افتادم خندم گرفت . سوگل انگار هنوز قانع نشده است اما چیزی نمیگوید .نگاهش را به چشم هایم میدوزد _نمیخوای بدونی عاشق کی شدم ؟ +آشناس ؟ _آره با کنجکاوی میگویم +خب کیه ؟ سریع میگوید _شهریار با بهت نگاهش میکنم +شهریار ؟ دوباره نگاهش را از من میدوزد _آره عاشق شهری،،،،،،،،آقا شهریار شدم . شهریار پسری است که دل هر دختری را میبیرد. جدا از زیبایی ها و جذابیت های ظاهرش ، بسیار خوش اخلاق و با محبت است .میدانم که اهل دود و دم و الکل نیست . این را هم میدانم که از رفاقت با دخترها خوشش نمی آید اما دلم میخواهد بهتر از این باشد . نگاهم را به سوگل میدوزم +سوگل شهریار اهل نماز و روزه ........ میان کلامم میپرد _میدونم ، خودم همه ی این هارو میدونم ولی عشق که این حرفا سرش نمیشه . میدونم عشقم بی ثمره . احتمالش خیلی کمه که منو شهریار به هم برسیم . شاید با خودت بگی از کجا معلوم شهریار هم منو دوست داشته باشه ؟ آره واقعا نمیدونم که شهریار منو دوست داره یا نه ولی چیکار کنم خودم که نخواستم عاشقش بشم . اصلا نفهمیدم چطوری شد که ازش خوشم اومد . خیلی با خودم کلنجار رفتم ، خیلی با خودم فکر کردم ، ولی نمیتونم کنار بزارمش ، نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم . نگاهش میکنم . بغض کرده است . سریع میگویم _من نمیخواستم ناراحتت کنم +تقصیر تو نیست . تقصیر هیچکس نیست . دوباره نگاهم میکند . این بار نگاهش پر از حرف است . با حسرت میگوید _میدونی نورا ، بهت حسودیم میشه . کاش حداقل شهریار برادر من بود . میدونی ، شهریار تورو خیلی دوست داره . +از کجا میدونی که منو دوست داره ؟ _میفهمم . از نگاهش میفهمم . همیشه وقتی تو رو نگاه میکنه چشماش میخندن و برق میزنن ، انگار داره به یه گوهر نایاب نگاه میکنه برای اینکه جو را عوض کنم با خنده میگویم +مگه من گوهر نایاب نیستم ؟ میخندد _نه منظورم این نبود دستش را میگیرم +همه چیز رو به خدا بسپار . هر چی که صلاحه پیش میاد «ابر و خورشید و فلک در کارند عاقبت داغ تو را بر دل من بگذارند» امیر نقدی «دلتنگم و دیدار تو درمان من است بی رنگ رخت زمان زندان من است» مولانا ادامه دارد
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی.... 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
⚘﷽⚘ سلام حضرت زندگے سلام مهدے جان این اعجاز نام معطر توست که در هجمه هاے سنگین آخرالزمان قلب هایمان را اینچنین آرام کرده است و جان هایمان را با امید و ایمان ، پیوند داده است ... یاد تو که مےوزد حوالے دلهاے ما پر از عطر اطلسےهاےانتظار میشود انتظارے آمیخته با صبر و پویایے و آرامش... شکر خدا که تو را داریم آقاجان...😍 در افق آرزوهایم تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «بی‌شرف‌ترین انسان‌ها» 👤 استاد ⭐️ صهیونیست‌ها خودشان را قوم برگزیده می‌دانند و بقیه حیوانی هستند که به شکل آدم آفریده شده‌اند... 🇵🇸 فلسطین کلید رمزآلود ظهوره...
🔅 امام صادق علیه السلام: ✍️ توَقَّع أمرَ صاحِبِكَ لَيلَكَ و نَهارَكَ 💠 در شب و روزت منتظر امر (فرج) مولايت باش 📚 بحارالأنوار، جلد ۹۸، صفحه ۱۵۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اظهارات جالب کارشناسان ضد ایرانی اینترنشنال از تحولات در سرزمین‌های اشغالی؛ نابودی اسرائیل مقدمه‌ای است برای استقرار جهانی و ظهور امام زمان(عج) ‼️مهدی خلجی، کارشناس پای ثابت اینترنشنال: ✅اسرائیل توان آسیب‌زنی به ایران را ندارد؛ در نظام‌هایی مثل جمهوری اسلامی هیچ وقت دروغ نمی‌گویند؛ اگر آقای خامنه‌ای می‌گوید که اسرائیل به پایان خودش خواهد رسید، یعنی ما تلاش می‌کنیم اسرائیل را به پایان خودش برسانیم.
2_144188856422693649.mp3
5.92M
⭕️ حوادث فلسطین، برای کسانی که احوالات آخرالزمان را می‌شناسند؛ یک بشارت است! 👤 رهبر انقلاب 🔰هیچ کس نمی‌تواند بگوید؛ ظهور نزدیک نیست! 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهشتی که بعد از ظهور روی زمین ایجاد میشه... ♥️ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چگونه علاقه ام را به امام زمان بیشتر کنم؟ 🔵 دستورالعمل مشترک آیت الله بهجت و آیت الله اراکی رحمة الله 👤حجت_الاسلام_راجی 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چطور بفهمیم آماده ظهوریم؟؟ 👤استاد شجاعی 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
درمحضرحضرت دوست
🌱قسمت ۴۵ و ۴۶ بعد از سلام و احوالپرسی مینشینیم و غرق صحبت میشویم . با شیطنت رو به عمو محمود میگویم
🌷رمان جذاب و خواهر برادری لبخندبهشتی قسمت ۴۷ و ‌۴۸ بلند میشوم و ادامه میدهم +پاشو بریم . بقیه منتظرن . سوگل هم بلند میشود و با هم به راه می افتیم. چقدر سوگل مظلوم شده است.وقتی با او شوخی کردم مثل قبل سر به سرم نگذاشت، انگار در حال خودش نبود .درست مثل کودکی ۵ ساله است که مادرش را گم کرده است ، سرگردان و پریشان .نزدیک بقیه میشویم اما در جمع خبری از سجاد نیست. سوگل هم متوجه نبود او میشود و میپرسد _پس سجاد کو ؟ خاله شیرین در پاسخ میگوید _آقا محسن و خانوادش اومدن ، سجاد رفته راه رو نشونشون بده و درو براشون باز کنه . کلافه نفسم را فوت میکنم . ترجیح میدهم کمی دیرتر شهروز را ببینم . رو به مادرم میگویم +مامان من میرم بیرون باغ یکم بگردم دوباره میام مادر سر تکان میدهد _زیاد دور نرو . تا قبل از ناهار هم برگرد +باشه سوگل دستش را پشت کمرم میگذارد _مگه نمیخواستی آقا شهریارو ببینی ؟ +حالا ۱۰ دقیقه این ور و اون ور که فرقی نداره _میخوای منم باهات بیام ؟ +نه نیازی نیست انگار سوگل متوجه شده که برای رفتنم دلیل دارم اما به روی خودش نمی آورد . به سمت در باغ میروم ، پشت یکی از درختهای نزدیک (در) ، دور از دید بقیه منتظر میمانم تا عمو محسن و خانواده اش بروند . بعد از رفتن آنها از در خارج میشوم . کمی دور و اطراف را دید میزنم تا جای مناسب و ساکتی برای نشستن پیدا کنم . نزدیک مغازه تپه ی بلندی قرار دارد که منظره ی خوبی هم دارد.بالای تپه مینشینم و غرق در افکار درهمم میشوم . به سوگل و شهریار ، به هستی و سبحان و به شهروز که از هر فرصتی استفاده میکند تا به من آسیب بزند . آنقدر فکر میکنم که دوباره زمان را فراموش میکنم . با صدای زنگ موبایل رشته افکارم پاره میشود . با دیدن نام مادرم سریع تماس را وصل میکنم +الو _سلام مادر کجایی ؟ +سلام ببخشید اصلا حواسم به ساعت نبود _عیب نداره .نیم ساعت دیگه میخوایم ناهار بخوریم تا اون موقع بیا +من ۲۰ دقیقه ی دیگه راه میوفتم بیام باغ _باشه مادر خدافظ +خدافظ بلند میشوم تا کمی دیگر گشت و گذار کنم و بعد به باغ بروم . چادرم را میتکانم و حرکت میکنم اما به محض اینکه قدم اول را برمیدارم روی زمین سُر میخورم . قبل از اینکه بتوانم تعادلم را حفظ کنم از تپه پرت میشوم پایین و با زانو زمین میخورم . جیغ بلندی میکشم . میخواهم بلند شوم که درد شدیدی در زانویم راستم احساس میکنم . سریع روی زمین دراز میکشم . نمیتوانم پای راستم را تکان بدهم . از شدت درد مدام جیغ میکشم . کسی نیست که کمکم کند . نه این پایین را کسی میبیند و نه در این اطراف کسی هست . از شدت درد به خودم میپیچم و در دل از خدا کمک میخواهم .صدای پایی از دور میشنوم . صدا آرام آرام نزدیک میشود . در دلم امیدوار میشوم . با صدای بلندی میگویم +کسی اونجاست ؟ کمی سرم را بالا می آورم تا بهتر ببینم . آن شخص به بالاس تپه میرسد . بلاخره چهره اش معلوم میشود .با دیدن سجاد جا میخورم. آنقدر خوشحالم که دردم را فراموش کردم . سجاد هم انگار از دیدن من تعجب کرده است . آرام از تپه پایین می آید . انگار تازه پایم را دیده است . رنگش به وضوح میپرد و چشم هایش میترسند اما سعی میکند خودش را خونسرد نشان بدهد .با خونسردی ساختگی میگوید _چی شده ؟ بی توجه به سوالش میپرسم +چطوری منو پیدا کردید ؟ ابرو هایش را درهم میکشد _شما اول جواب سوال منو بده +از تپه افتادم نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکند . دوباره نگاهش را به پاهایم میدوزد . انگار ترسیده است .از درد عرق سرد کرده ام . بی خیال سوال قبلی ام میشوم و میپرسم +پام چی شده ؟ زیر چشمی نگاهم میکند _چیزی نشده فقط یکم زخمی شده میدانم که دروغ میگوید . یعنی مطمئنم که دروغ میگوید . این حرف ها را میزند که من را نگران نکند .سرم را بلند میکنم که پایم را ببینم اما سجاد سریع صدایم میزند _نورا خانم «مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم» حافظ «حاضرم در عوض دست کشیدن ز بهشت تو فقط قسمت من باشی و من قسمت تو» مهدی مجیدی
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی.... 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
بيا اے بهترين درمان قلبـ💔ـم مداوا ڪن غم پنهان قلبـ💔ـم قسم بر خالق دلـ💚ــهاے عاشق تو هستے آخرين سلطان قلبـ💔ـم سلام صبحت بخیر نفسم
نابودی اسراییل که وعده تخلف ناپذیر الهی هست و افتخارش نصیب هرکسی بشود قطعا خوشحال کننده است. اما ساده نباشیم، بهتره ، گول این تیر و ترقه ها را نخوریم بهتره، اسرائیل رو محدود نکنیم به یک منطقه کوچک در جنوب کشور لبنان اسرائیل یک شبکه پیچیده ی در هم تنیده از برنامه های شیطانی است که در مرکز مدیریت و تصمیم سازی و تصمیم گیری و بدنه تمام دولتهای دنیا وجود دارد! اسرائیل در گوشی های ما هست(برنامه ی وِیز و نرم افزارها و..) اسرائیل در خونه های ما هست(ماهواره ها و...) اسرائیل در بشقاب غذای ما هست(غذاهای تراریخته و فروریخته و...) اسرائیل در بیمارستانهای ما هست اسرائیل در دانشگاهها و مدارس و لای کتابها و محتوای درسی بچه های ما هست! اسرائیل در همه جای زندگی ما رخنه کرده است، آگاه باشیم و دشمن رو خوب و عمیق بشناسیم.
♨️ 🔸"وقتی سفیانی بر مناطق پنجگانه مسلط شد برای او 9 ماه بشمارید که به زعم هشام(شاگرد امام صادق علیه‌السلام) آن مناطق پنجگانه دمشق، فلسطین، اردن، حمص و حلب هستند " در روايات به اين مناطق پنج گانه کُوَر خمس گفته ميشود. 🔸این روایت هشام را که از امام صادق علیه‌السلام خواندم پیش خود فکر کردم که پس باید اسرائیل تا آن موقع از بین رفته باشد و یا دچار هرج و مرج شده باشد تا سفیانی که 6 ماه قبل از ظهور امام زمان عجل الله در منطقه شام به قدرت می رسد بتواند آنجا را تصرف کند . نابودی قوم یهود در قرآن کریم هم پیش بینی شده است . 🔸آیات ۱ تا ۸ سوره بنی اسرائیل ( اسراء ) از دو بار فساد بنی اسرائیل بر روی زمین سخن می گوید و سپس وعده نابودی آنها را می دهد. 🔸ﻣﺎ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺑﻪ بنی ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻗﻄﻌﺎً ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﻰﻛﻨﻴﺪ ﻭ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻃﺎﻋﺖ ﺧﺪﺍ ] ﺑﻪ ﺳﺮکشی ﻭ ﻃﻐﻴﺎﻥ [ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺑﻪ ﺑﺮﺗﺮی ﺟﻮیی ﻭ ﺳﺘﻤﻰ] ﺑﺰﺭﮒ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ. 🔸ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ [ ﺯﻣﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭ] ﻭﻋﺪﻩ [ ﻋﺬﺍﺏ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎم ﻣﺎ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ] ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻓﺴﺎﺩﺍﻧﮕﻴﺰی ﻭ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ ، ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﭘﻴﻜﺎﺭ ﻭﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰﻳﻢ ، ﺁﻧﺎﻥ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺸﺘﻦ ، ﺍﺳﻴﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻟﺘﺎﻥ ] ﻟﺎﺑﻪ ﻟﺎی ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ]ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ؛ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻳﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﺍی ﺍﻧﺠﺎم ﺷﺪنی ﺍﺳﺖ.* *سوره اسرا آیات ۵_۴
مثلث ظهور.mp3
5.92M
| ☆ حوادث فلسطین، برای کسانی که احوالات آخرالزمان را می‌شناسند؛ یک بشارت است! ✘ رهبر انقلاب؛ هیچ کس نمی‌تواند بگوید؛ ظهور نزدیک نیست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢رجزخوانی میثم مطیعی برای صهیونیست‌ها نحن حكم النهاية لحياة إسرائيل بر عمر اسرائیل، ما حکم پایانیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 رهبر انقلاب اسلامی، صبح امروز: ما پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند و جوانان فلسطینی را می‎بوسیم اما آنها که می‌گویند حماسه اخیر کار غیر فلسطینی‌ها است دچار محاسبه غلط شده‌اند.
رهبر انقلاب: دشمن خبیث صهیونیستی حالا که سیلی را خورده سیاست مظلوم‌نمایی در پیش گرفته است! دشمن خبیث و ظالم حالا که سیلی را خورده، سیاست مظلوم‌نمایی در پیش گرفته. دیگران هم کمکش می‌کنند. رسانه‌های دنیای استکبار کمکش میکنند، این مظلوم‌نمایی صددرصد خلاف واقع و دروغ است. چون مجاهدان فلسطینی توانستند خود را از محاصرۀ غزه بیرون بیاورند، خلاص کنند و برسند به مراکز نظامی و غیرنظامی صهیونیستها. او مظلوم است؟ هرچه این رژیم غاصب هست، مظلوم نیست. ظالم هست، متجاوز هست، جاهل هست، یاوه‌گو هست، اما مظلوم نیست. ظالم است. هیچ کس نمیتواند از این هیولای دیوسیرت چهره‌ی یک مظلوم بسازد.
🚨هشدار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به سران رژیم صهیونیستی: بدانند واکنش حمله به غزه و ظلمها سیلی سنگین‌تری بر رخسار زشت آنهاست حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام: این مظلوم‌نمایی را رژیم اشغالگر بهانه قرار داده است برای اینکه بتواند باز به ظلم مضاعف خودش ادامه بدهد. حمله به غزه، حمله به خانه‌های مردم، حمله به غیرنظامیان، قتل‌عام و کشتار دستجمعی مردم غزه. این مظلوم‌نمایی دستاویزی است برای اینکه باز بتواند این جنایت را چند برابر کند. با مظلوم‌نمایی میخواهد این جنایات خودش را توجیه کند. این هم یک محاسبه‌ی غلط است. بدانند سران و تصمیم‌گیران رژیم غاصب و حمایت‌کنندگانشان که همین کار بلای بزرگتری بر سر آنها خواهد آورد. بدانند واکنش این ظلمها سیلی سنگین‌تری بر رخسار زشت آنهاست. عزم جوانان شجاع فلسطینی، عزم از جان‌گذشتگان فلسطینی با این جنایتها استوارتر میشود. گذشت آن روزی که کسانی می‌آمدند بلکه بتوانند با زبان، با نشست و برخاست با ظالم برای خودشان در فلسطین یک موقعیتی ایجاد کنند. آن زمان دیگر گذشت. امروز فلسطینی‌ها بیدارند، جوانها بیدارند، طراحان فلسطینی با مهارت کامل مشغول کارند. این محاسبه‌ی دشمن هم بنابراین غلط است که خیال میکند مظلوم‌نمایی بکند تا بتواند حمله‌ی جنایتکارانه‌ی خودش را ادامه بدهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹🟠 هشدار فرمانده کل قوا به سران و تصمیم‌گیران رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان آن‌ها: بدانند که قتل عام و کشتار دست جمعی مردم غزه بلای بزرگتری را بر سر آنها خواهد آورد.
🔴 آخرین مرحله قبل ظهور ✍️ مصطفی امیری 🔹هرگاه جنگ محور مقاومت شیعی ایران، حزب الله با اسرائیل، شروع شود؛ مرحله بعد، ظهور امام عصر خواهد بود ان شاء الله. 🔸مُستند حدیثی: آخرین مرحله قبل سفیانی، حضور «مارقة الروم» در فلسطین برای دفاع از یهود اسرائیل است که وارد جنگ با محور شیعی شده است. 🔹بنابراین باید حوادثی همچون: خسف دمشق، هرج الروم، حمله ترک‌ها به سوریه، مارقه الروم رخ بدهد آنگاه حکومت سفیانی بر شام و سپس ظهور. 🔸نعمانی، الغیبۀ، ص۲۸۰. ✅ برای آگاهی بیشتر: کتاب «خاورمیانه‌عصرظهور»، فصل «ایران» و «فلسطین
درمحضرحضرت دوست
🌷رمان جذاب و خواهر برادری لبخندبهشتی قسمت ۴۷ و ‌۴۸ بلند میشوم و ادامه میدهم +پاشو بریم . بقیه من
🌱قسمت ۴۹ و ۵۰ اینکه سجاد نمیگذارد پایم را ببینم کنجکاوترم میکند .کنارم مینشیند و قهوه ای چشم هایش را به چشم هایم میدوزد _خیلی درد دارید ؟ +اولش بیشتر بود اما الان انگار پام سر شده کلافه کلاهش رو از روی سرش برمیدارد و آب دهانش را با صدا قورت میدهد . دوباره سرم را بلند میکنم که پایم را ببینم ، این بار گوشه ی چادرم را میگیرد و روی صورتم را می اندازد . عصبی چادرم را کنار میزنم +چرا نمیزاری پامو ببینم ؟ مگه نمیگی چیزیش نشده سر تکان میدهد و با جدیت میگوید _اگه پاتو ببینی ممکنه هول کنی یک لحظه چیزی به ذهنم میرسد .سریع میپرسم +شلوارم پاره شده ؟ دوباره به پایم نگاه میکند. سریع نگاهش را از پایم میگیرد و به صورتم میدوزد _آره پاره شده از شرم گونه هایم سرخ میشود . سعی میکنم کمی پایم را جمع کنم تا نتواند آن را ببیند اما به محض تکان دادنش درد بدی در پایم میپیچد .از درد آخ بلندی میگویم . انگار سجاد متوجه شده که بخاطر اینکه پایم پوششی ندارد خجالت کشیده ام . بلند میشود و کنار پایم مینشیند و میگوید _پاتو تکون نده بعد چادرم را میگیرد و روی پایم میاندازد . در تمام این مدت سعی میکند به پایم نگاه نکند .زیر لب ( ممنونی ) میگویم و در دل خاله شیرین و عمو محسن را بخاطر تربیت درستشان تحسین میکنم . پایم شروع به تیر کشیدن میکند و بی اختیار جیغ خفیفی میکشم . سجاد سریع بلند میشود و کنارم می ایستد _چی شد ؟ با ترس میگویم +پام داره تیر میکشه _خیلی خب آروم باشید الان یه کاری میکنم. کلاهش را از روی زمین چنگ میزند و دوباره روی سرش میگذارد .موبایل را از جیبش بیرون می کشد و سریع شماره ای را میگیرد . تلفن را کنار گوشش میگزارد و بعد از سکوت کوتاهی خطاب به شخص پشت تلفن میگوید _الو ، سلام .خوب گوش کن ببین چی میگم حرف هایی که الان بهت میگم رو به هیچکس نمیگی و جلوی بقیه هم عکس العمل خاصی از خودت نشون نمیدی . دلم میخواهد بدانم با چه کسی صحبت میکند ، گوش هایم را تیز میکنم بلکه بفهمم . سجاد چند قدمی جا به جا میشود و بعد ادامه میدهد _الان آروم از باغ میای بیرون . مغازه آقا نادر رو که یادته کجا بود ؟ میای اونجا . نزدیک اونجا یه تپه هست میای پایین تپه فقط سریع بیا ، خودت یه بهونه ای جور کن که کسی شک نکنه . فکر میکنم دارد با سوگل صحبت میکندچون لحنش دستوری و خودمانی هست . برای چند ثانیه سکوت میکند . این بار به من نگاه میکند .نگاهش را از من میگیرد و دور میشود انگار میخواهد چیزی بگوید که من نفهمم ‌. نمیدانم چه میگوید اما حتم دارم هر چه که هست درباره ی من هست . سعی میکنم زیاد به این موضوع فکر نکنم . دلم میخوهد پایم را ببینم اما سجاد مدام من را نگاه میکند انگار میداند چه فکری در سرم میگذرد . اگر بفهمد میخواهم پایم را ببینم نمیگذارد .کم کم درد پایم بیشتر میشود .باید پایم را ببینم حداقل بفهمم دلیل این همه درد چیست . سرم را بر میگردانم تا سجاد را ببینم . انگار حواسش به من نیست . لبخند کوچکی میزنم و چادرم را میکشم تا از روی پایم کنار برود . سرم را آرام بالا می آورم اما چیزی نمیبینم . سعی میکنم خودم را بالا بکشم بلکه چیزی ببینم که ناگهان سردی چیزی را روی گونه ام احساس میکنم که سرم را به سمت چپ هل میدهد . صورتم را که برمیگردانم با قیافه ی درهم سجاد رو به رو میشوم . سریع چادر را روی پایم می اندازم . «دل ز تن بردی و در جانی هنوز درد ها دادی و درمانی هنوز» امیر خسرو دهلوی «بارها افطار خود را قبل موعد خورده ام بس که از زیباییت الله اکبر گفته اند» امین شیرزادی
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی.... 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
سلام بر شما ای زیبا آرزوی من! و ای مهربان امام من رسیدن به شما همه ی آنچه می خواهم است! بگو کجا جستجویت کنم؟ من به آسمانی که تو را می بیند غبطه میخورم و به زمینی که بر آن قدم می گذاری! خوشا آن هوایی که در آن نفس می کشید، مولای من! ..🌱
به خون شهیدان و یاران قسم به جانبازی سربداران قسم به سید علی اقتدا میکنیم به راه حسین جان فدا میکنیم
📌 تمرین یار شدن برای امام زمان 🔸 زمین و آسمان در اختیار اوست به اذن خدا. نهایت ایمان است و عطوفت، نمی‌شود دوستش نداشت. من در عجبم که او چرا دوستم دارد؟ در لحظه‌های پر گناهم، نظاره‌گرم بود، به‌جای من گریست، به‌جای من توبه کرد و بارها شرمنده شد. اما هنوز هوایم را دارد. در همان لحظه‌های پر شکوه اشک و توبه، دوست داشتنش را احساس می‌کنم که اگر هوایم را نداشت چه بسا نه اشکی بود و نه توبه‌ای... 🔹 اما دیگر از تباهی خسته‌ام. طاقت اشک‌های امام را ندارم و امروز می‌خواهم که اراده‌ام خط بطلانی باشد بر گذشتۀ تباه شده‌ام. امروز، روز تولد من است. آغازی زیبا برای تمرین یار شدن. مسیر «شدن» اگر چه سخت است ولی لذتی دارد وصف‌ناشدنی. 🔸 ای اصالت زندگی که شاید سال‌ها منتظر بیعت من بوده‌ای! در همین لحظه که بی‌گمان نظاره‌ام می‌کنی با شما عهد می‌بندم خود را برای یاری‌ات آماده کنم‌.