.
.
.
سرم را میان دست میدهم میفشارم و نفسم را با شدت بیرون میدهم .
شهروز پیام داده و گفته میخواهد حرف های مهمی به من بزند و اگر دوست دارم حرف هایش را بشنوم میتوانم ساعت ۱۲ در کافی شاپ دفعه قبل حاضر شوم
تصمیم گرفتم بروم چون مطمئنم حرف های بسیار مهمی میزند ، همانطور که دفعه قبل حرف هایش مهم بود . اما از اینکه میخواهد چه خبری را بدهد میترسم ، دفعه قبل از خبری که شنیدم بسیار شکه شدم و آسیب روحی دیدم ، امیدوارم این بار آسیب روحی نبینم .
.
.
.
در را به آرامی هل میدهم ،
چشم میچرخانم دقیق همه جارا میکاوم تا شهروز را پیدا کنم .بلاخره میابمش ؛ در همان میزی که دفع قبل نشستیم ، نشسته است . با قدم هایی بلند حرکت میکنم و کنار میز می ایستم .
با دیدن من یک تای ابرویش را بالا میدهد و لبخند کجی مروی لبهایش مینشاند
_حدس میزدم بیای .
نگاهش میکنم،موهایش را حالت دار شانه و صورتش را شش تیغ اصلاح کرده .
صندلی رو به روی شهروز را بیرون میکشم و روی آن مینشینم . جدی سلام میکنم او هم ماسخ میدهد .
چشم به میز میدوزم. ۲ کیک شکلاتی همراه با فنجانی قهوه رو به روی شهروز قرار دارد . همانطور که یکی از کیک ها را جلوی من میگذارد میگوید
_انقدر از اومدنت مطمئن بودم که حتی برات کیک سفارش دادم .
نگاه گذرایی به کیک می اندازم
+منتظرم که بشنوم
لبخند تمسخر آمیزی تحویلم میدهد
_چه عجله اییه حالا . کیک بخوریم بعد حرف میزنیم . اگه میخوای برات چیز دیگه ای سفارش بدم ؟
با خونسردی پاسخ میدهم
_نه چیزی نمیخورم
میدانم که میخواهد اعصابم را خورد کند ، پس به خونسردی ام ادامه میدهم تا به خواسته اش نرسد . بعد از اینکه مقداری از قهوه و کیکش را میخورد ، سکوت را میشکند
_موضوع راجب سجادِ
سر تکان میدهم
+میشنوم
همانطور که پوشه ای را از روی زانویش بر میدارد میگوید
_شنیدنی نیست خوندنیه
و بعد پوشه سرمه ای رنک را به سمتم هل میدهد ....با ابرو به آن اشاره میکند
_بازش کن .
پوشه را برمیدارم و آرام بازش میکنم .
ادامه دارد....
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
🕊🌹🕊
گُــفته بــودم
به کسی [ عشق ] نخواهم ورزید..
آمــَدیُ هـَـمــهیِ
👈|فرضیــه ها| ریختبههم
#انت_فی_قلبی_آقاجان
4_5850714564982737812.mp3
4.23M
🔊 #صوت_مهدوی
📝 #پادکست زیبای «راز داستان حضرت یوسف»
👤 استاد #پناهیان
🔺 شما هم میتونید معشوق امام زمان باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اسلحه های آخرالزمان رو بشناسیم؟
❇️ چطوری پای کار #امام_زمان مون بجنگیم ؟؟
👤 استاد رائفی پور
#امام_زمان
🖤اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️شیطان در آخرالزمان باتمام قُوا حمله می کند.
#حجاب
🖤اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـ
17.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ماجرای عجیب اسماعیل بی نماز و یا دوست نزدیک حضرت ولی عصر (عج)
#امام_زمان
🖤اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
19.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️پست ویژه
🔴فریاد عجیب شیطان
امام صادق (ع) :
پیش از قیام قائم پنج نشانه خواهد بود که همگی از علامات محتوم است: خروج یمانی و خروج سفیانی و صیحه آسمانی و کشتن نفس زکیه و فرو رفتن زمین در بیداء.»
صدوق، کمالالدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۶۵۰، ح۷
در برخی از احادیث آمده است که شیطان در پایان همان روزی که صیحه آسمانی و معرفی امام زمان توسط جبریل به تمام دنیا روی میدهد، صیحه ای از طرف شیطان روی میدهد با هدف ایجاد تردید در پیروی از امام مهدی(ع)، ندایی سر میدهد. او ندا میدهد: «بدانید حق با سفیانی ها است و ...» با این ندا گروهی دچار شک میشوند.
.
🔴استفاده از تکنولوژی بلوبیم (پرتو آبی) یکی از اقدامات آخرالزمانی برای مقابله با ظهور امام مهدی (عج) و حضرت مسیح(ع) است، تا تشخیص حق و باطل را مشکل کنند
#امام_زمان #حجاب
🖤اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِ
درمحضرحضرت دوست
🌱قسمت ۱۱۴ از چیزی که در دلم گذشت خنده ام میگیرد اما به روی خودم نمی آورم . شهروز دوباره پوزخند میز
🌱🌷رمان جذاب و خواهر برادری لبخندبهشتی
✔️قسمت ۱۱۵
+میتونی باور کنی میتونی نکنی ، حقیقت ماجرا همینه
اگرچه دلم چیز دیگری میگوید اما ساکت میشوم تا مبادا شهروز چیزی بفهمد.به صندلی تکیه میدهد
_فرض میکنیم که فقط به چشم پسر عموت بهش نگاه .....
میان حرفش میپرم
+لازم نیست فرض کنیم. با اطمینان میتونیم بگیم فقط به چشم پسرعموم بهشون نگاهم میکنم
با تمسخر میگوید
_باشه باشه تو راس میگی .
بعد از مکث کوتاهی ادامه میدهد
_اینا رو گفتم که بگم حتی اگه ۱ درصد هم بهش فکر میکردی دیگه بهش فکر نکنی. اینا رو گفتم که اگه بخاطر اون به من جواب رد دادی بیخیالش بشی. اون که سرطان گرفت رفت پی کارش.دیگه مشکلت با من چیه ؟ نکنه میخوای به اون جوجه مذهبی که از بچه های دانشگاهه بله بگی ؟
ادای آدمهای متفکر را درمی.آورد و ادامه میدهد
_البته بدم نیست.....خوشگله
خودم را به صبر دعوت میکنم.چقدر صبور بودن کار سختیست.حالا میفهمم چرا قرآن گفته«وَ اَلله یُحِبُ الصابِرین»چون خداوند درصورتیکه بنده اش در کوره سختی ها پخته شود علاقه اش به آن بنده بیشتر میشود. کار سخت است که انسان را پخته و علاقه خدا را بیشتر میکند وگرنه کار راحت را که همه میتوانند انجام دهند. نفس عمیقی میکشم
+اولا آدم نباید راجب دیگران اینطوری صحبت کنه . دوما من هیچوقت ظاهر جزو ملاکام نبوده . سوما من فعلا قصد ازدواج ندارم نه با شما نه با هم دانشگاهیم . من و شما به هم نمیخوریم. ازدواج ما اشتباهترین کار ممکنه من حتی یه بارم بهش فکر نکردم و حتی وقتی قصد ازدواج هم داشته باشم اصلا حاضر نیستم این کار رو انجام بدم حتی اگه پای جونم در میون باشه. پس این بحث رو برای همیشه کنار میزاریم .
دستانش را در جیب جلیقه اش فرو میبرد و با غرور نگاهم میکند
_یه بار گفتم دوباره ام میگم . من اگه چیزی رو بخوام حتی به زورم که شده بدستش میارم .
جدی نگاهش میکنم و با تحکم میگویم
+من از این حرفا نمیترسم چون پشتم به خدا گرمه.برادرای حضرن یوسف خواستن سعادت و خوشبختی رو از حضرت یوسف بگیرن اما چون خواست و تقدیر خداوند چیز دیگه ای بود حضرت یوسف به سعادت بیشتری دست پیدا کرد.پس اگه خواست و تقدیر خداوند خلاف خواست شما بشه حتی اگه خودتو به آب و آتیشم بزنی نمیتونی جلوی خواست خداوندو بگیری .زور و قدرت خدا در برابر بنده خدا هیچه .
پوزخند میزند و سرتکان میدهد
_خوب منبر میری. چرا سخنران نمیشی؟شنیدم درآمدشم خوبه.یه ذره از این چرت و پرتا تو مخشون فرو کنی کلی بهت پول میدن و ازت تشکر میکنن
سری به نشانه تاسف برایش تکان میدهم .
اثر گذاشتن در او مثل سوراخ کردن سنگ سخت و دشوار است.بلند میشوم
+خدافظ
فقط سر تکان میدهد و به میز خیره میشود ؛ بدون حتی کلمه ای پاسخ
.
.
.
امروز آخرین امتحانم را دادم و برای چند ماهی از دانشگاه خلاص شدم.آشفته و بی حوصله هستم. اتفاقات این چند روز خسته ام کرده اند.روزی که فهمیدم سجاد سرطان دارد نیمه های شب بغض حبس شده در سینه ام را آزاد کردم و تا نماز صبح گریه کردم.میدانم شهروز هر آدمی باشد دروغگو نیست. حداقل دروغ به این بزرگی نمیگوید .
حرف هایش هم با توجه به اوضاع درست است .
در میان امتحاناتم ۲۹ خرداد ماه تولد سجاد بود که گذشت. سجاد هم مثل شهروز ۲۴ ساله شد.سجاد و شهروز با اختلاف چند ماه همسن هستند. چه خون دل ها که سجاد به خاطر این چند ماه اختلاف سنی نخورد .
وقتی بچه بودیم شهروز مدام به سجاد زور میگفت و معتقد بود چون چند ماه از سجاد بزرگتر است، سجاد موظف است حرفهایش را اطاعت کند.سر تکان میدهم تا ذهنم خالی شود.دلم نمیخواهد با این ذهن خستهام دوباره به گذشته فکر کنم .
تازه متوجه دور و برم میشوم.به پارک نزدیک دانشگاه رسیده ام.بی حوصله روی نزدیکترین نیمکت مینشینم .چند دقیقه قبل علیرام از من جدا شد و رفت.از روزی که شهروز را دیده بود دیگر دور و برم نبود و از من فرار میکرد.تا اینکه امروز در دانشگاه از من توضیح خواست و من هم سربسته توضیحی راجع به محرم بودن به شهریار دادم تا فکر نکند با دو نامحرم سوار ماشین شده بودم.بعد هم حرف های شهروز را راجب عاشق شدنم تکذیب کردم ؛ اگرچه دروغ گفتم اما چاره دیگری نداشتم .
با شنیدن صدایی که به من سلام میکند سر بلند میکنم.پسر جوانی که کلاه بافت روی سرش کشیده و ماسک به صورتش زده رو به رویم ایستاده. با تعجب نگاهش میکنم .نمیتوانم بشناسمش ؛ بعید میدانم از بچه های دانشگاه باشد .
کمی به چشم هایش دقت میکنم که تنها عضو معلوم از صورتش است .نا گهان هین کوتاهی میکشم.تازه او را شناختم . به کنارم اشاره میکند
_اجازه هست بشینم ؟
با شنیدن صدایش مطمئن میشوم که سجاد است !!!از دیدنش هم خوشحالم، هم متعجب و هم غمگین .ضربان قلبم دارد شدت میگیرد. سلام میکنم و لبخند تصنعی میزنم .
+بفرماییدمینشیند و به رو به رو خیره میشود
_خوب تونستید منو بشناسید
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
یا صاحب الزمان (عج)
هر چہ ڪردم
بنویسم ز تو
مدح و سخنے
یا بگویم ز مقام تو
ڪہ یابن الحسنے
این قلم یار نبود
و فقط این جملہ نوشت
پسر حیدر ڪرار
تو ارباب منے...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
❤️سلام آرام جانم مهدے صاحب
زمانم تعجیل در ظهور سہ #صلوات💚