eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
648 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان درحالی که دور خودش می چرخید گفت: -به خدا ازش بپرسی اگه معنیشو می دونست من اسمم و عوض می کنم می ذارم قمر الملوک ارشیا با صدای بلند خندید و گفت: -آی حال میده معنی شو بدونه. اونوقت من صدات می زنم قمر جون. هر دو از این حرف خندید و هر یک کار خود مشغول شدند. ارشیا از آشپزخانه که خارج شد نگاه پر حسرتی به پله انداخت و رفت سمت پذیرائی. تا آخر شب چشمش به پله سفید شد تا بالاخره وقتی همه عزم رفتن کردند ترنج همراه بقیه پائین آمد. خیلی خسته بود و احساس سرگیجه می کرد. اینقدر به خودش فشار آورده بود که انگار تمام بدنش درد می کرد. سعی کرده بود در مقابل ارشیا مقاومت کند و خوب کار آسانی نبود. دلش پر مکشید که نگاهش کند. ولی با خودش جنگیده بود. تمام شب را و بعد هم نقش یک دختر خوشحال و بی خیال را برای همه بازی کرده بود. دلش می خواست زودتر به اتاقش پناه ببرد. به سختی روی پاهایش بند شده بود.بعد هم گیر دادن کسرا و شایان. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻