eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
647 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -ارشیا واقعا که. عزیز من گفتم بسپارش به من این کارا بالاخره یک مقدماتی داره من با مامانش صحبت کردم. ارشیا با یک گام پرید جلوی مادرش و گفت: -خوب؟ مهرناز خانم چرخید و به راهش ادامه داد و گفت: -درباره توکه چیزی نگفتم. ماجرا رو کشوندم به خواستگار ترنج و اینکه چرا ردش کرده و این حرفا ارشیا سکوت کرده بود و شانه به شانه مادرش می رفت. -ترنج گفته تا بعد از لیسانسش اصلا نمی خواد به ازدواج فکر کنه. ارشیا همانجا خشک شد. -یعنی دو سه سال دیگه؟ مهرناز خانم در را باز کرد و گفت: -آره دیگه همین حدود میشه. ارشیا کلافه دستی توی موهایش کشید و گفت: -خوب شاید موردی که می خواسته پیدا نکرده اگه پیدا بشه قبول کنه مهرناز خانم دست به کمر برگشت و گفت: -اونوقت رو چه حسابی فکر میکنی که تو اون مورد دلخواهشی؟ دهان ارشیا باز شد و بعد هم بدون حرف بسته شد. مهرناز خانم با ابروهای بالا رفته داخل شد 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻