eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
649 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 پسره همینجور به من خیره شده بود اینبار قصد نداشتم ان نمایش احمقانه را ادامه بدهم واقعا حالم گرفته شده بود. _خوب با این برس کل تعطیلات عیدم هدر می ره که. پسره دست به سینه وایساد و فکری کرد و بعدم گفت:_صبرکن. رفت ته مغازه و با یه چیزی شبیه غلنک برگشت. _با اینم می تونی ولی یه کم قیمتش از اون برسه گرون تره. دسته هم داره می خوره بش بلند میشه تا سقف و راحت می تونی رنگ کنی. یه لحظه اینقدر خوشحال شدم که عین بچه ها پریدم بالا و گفتم: _وای این که خیلی عالیه بعدم غلتک و از دستش گرفتم. _دیگه چیز دیگه لازم ندارم؟ اگه دیوارات سوراخ سمبه زیاد داشته باشه باید بتونه کاری کنی. _اوف اون دیگه چیه؟ ببین من دیرم شده یه روز دیگه میام همه اینا رو می برم. بعد یکی از کارتهای تبلیغاتی را از روی میز برداشتم و گفتم: _هر سوالی داشتم می تونم زنگ بزنم بپرسم؟ پسره مردد به صاب کارش که هنوز مشغول حرف زدن با تلفن بود گفت: _نمی دونم. منم مثل خلا برداشتم گفتم: _خودت کی هستی همون موقع زنگ بزنم؟ پسره نیشش باز شد و نمی دونم چه فکری کرد چون گفت: _می خوای موبایلمو بدم راحت زنگ بزنی هر وقت سوال داشتی. اون موقع بود که فهمیدم چه گندی زدم. گفتم _نه نه همون می زنم مغازه و بعد هم به سرعت از توی مغاز فرار کردم. تازه بعد از بیرون آمدن از اونجا بود که فهمیدم چه کار احمقانه ای کردم ولی با خودم گفتم تقصیر بابا و ماکانه اگه به من کمک کنن @Abbasse_kardani 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻