eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
674 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝هرکسی نمیتونه به امام زمان برسه 🔹 بدون میتونی کی باشی ...
Moghadam-13940306[02].mp3
9.07M
🎙جوادمقدم 🔊ببارباران..... ببار از ابر نگاه من کجایی تو کجایی تا ببینی این سوز و آه من من آن بنده ی بی پناهم که سنگینه بار گناهم خودت خوب میدونی عزیزم که من عاشقی رو سیاهم
درِ آسمونا وا شد....mp3
4.62M
⭕️مناجات_با_خدا 🤲 👤 مجید بنی فاطمه
🔴 به مناسبت ۲۹ فروردین سالروز میلاد مقام معظم رهبری (حفظه الله) 🔵 از ما انتقاد می شود که شماها دارید از «رهبری آیت الله خامنه ای» بت می سازید!!! 🌕 پاسخ ما اینست که: فرض می کنیم حق با شماست، و ما دروغگو، مبالغه گر و بت ساز هستیم!!!!! سؤال اینست... 🔹 آیا آیت الله فاطمی نیا دروغگو است: (هر کس با این سید دشمنی کند عاقبت بخیر نمی شود) 🔹 آیت الله شوشتری دروغگوست: ( من سرباز کوچک رهبری هستم ایشان از مرسلین است) 🔹 آیت الله مصباح فرمود: ملائکه برای ایشان و ‌به احترامشان دست به سینه می گذارند۰ 🔹 آیت الله سبحانی از مراجع تقلید اخیرا فرمود: اگر ایشان اجازه بدهند سپاهی از جن که مقلد بنده هستند را به محضرشان بفرستم و‌لی رهبرانقلاب نپذیرفتند۰ 🔹 آیت الله بهجت آن عارف بی بدیل: (بنده ضمانت می کنم که شما توسط خواص اولیا مساعدت شوید). 🔹آیت الله صدیقی شاگرد آیة الله بهجت فرمود : خود آیت الله بهجت برای من نقل کرد که در ملاقاتی با امام زمان علیه السلام داشتم، خواستم سفارش آقای خامنه ای را بکنم، حضرت فرمودند ((خامنه ای از ماست)) و آقای بهجت فرمود : ما بهتر از ایشان را سراغ نداریم. 🔹 مگر علامه حسن زاده آملی این عارف بی بدیل دو زانو در مقابل رهبر انقلاب ننشست و‌ایشان را «مولای من» خطاب کرد۰ 🔺 آیا اینها برای کاسبی دنیا و هوای نفس اینکار را کرده و این مطالب را گفته اند؟!! 🔺 آیت الله بهاالدینی در دیداری که با امام خامنه ای در منزل خود داشت، وقتی از او پرسیدند،آقای خامنه ای خدمت شما آمد،فرمودند بله خورشید (رهبر انقلاب) یک لحظه اینجا آمد و تابید و رفت۰ واینکه ایشان رهبر انقلاب را قسم می دهند که بگذارند تا دستشان را ببوسند و حضرت آقا ممانعت می کنند،ایشان می فرمایند، می ترسم فردای قیامت، مادرم زهرا گله کند، که فرزندم (رهبری) پیش شما آمد،او را تکریم نکردی. 🔺 آیا حضرت آیة الله بهاالدینی این پیر عارف نورانی که جز خدا نمی دید و نمی گفت، در سن ۹۰ سالگی چرا باید دروغ بگوید۰ چرا باید غلو کند. 🔺 مگر انقلاب یا جمهوری اسلامی می توانست برای او چکاری انجام دهد که او‌ بخاطرش تملق رهبری را بکند. این مجسمه ی تقوا که در ورع و وارستگی بی نظیر بود و یار غار امام ره بود مگر جز آن گلیم کهنه و‌آن نان و‌ چای و پنیر،چیز دیگری از این دنیا می خواست که مجیز رهبری را بگوید. 🔹 پوتین مسیحی رئیس جمهور روسیه که سران دنیا را به هیچ حساب نمی کند، مگر در مورد امام خامنه ای نگفت: من چهرهٔ مسیح را که در انجیل خوانده ام در چهره ی رهبر عالی ایران می بینم. 🔹 نخست وزیر ژاپن بعد از ملاقات با رهبری که نامه ترامپ را برگرداند، وقتی از او پرسیدند،در ملاقات با رهبر عالی ایران چه دیدید،گفت: اگر ما هم یک چنین رهبری داشتیم،آمریکا را از کشورمان بیرون می کردیم۰ از خدا بترسید و کفران نعمت مکنید۰ از امام زمان علیه السلام حیا کنید و. نائب او را نادیده مگیرید و همه حرفی نزنید. 🔹 شکر نعمت وجود رهبری آنست که از خدا بخاطر چنین رهبری الهی تشکر کنیم و بخواهیم که ایشان را تا ظهور حضرت ولی عصر عج و حتی پس از ظهور برای ما حفظ کند. مبادا مثل قوم بنی اسرائیل شویم که کفران نعمت کردند و بدون رهبر مانده و پایمال مستکبران زمان خود شدند، ماهم خدای ناکرده، دچار خطای آنها بشویم که این بدترین خسارت است. 🔹 آیا آنچه اینها گفتند چیزی جز حقیقت و از روی بصیرت و‌ چشم باطن بین است ؟ 🔹 آنها نور خدا و ولایت را در باطن رهبر انقلاب دیده اند و می بینند و به تکریم او، این ذریهٔ حضرت رسول ص، فاطمهٔ زهراء س و سید الشهداء ع پرداخته و تعظیم او می کنند. 🌺 امام خامنه ای، نائب برحق حضرت حجت سلام الله علیه در عصر غیبت کبری است، احترام و تبعیت از ایشان، احترام و تبعیت از حضرت ولیعصر عج و خدای تبارک و تعالی است.🌺
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 مامان هول شد. -چی شد؟ اشک اومده بود تو چشمام. -یادم نبود. خودم انداختم رو مبل دستم درد گرفت. مامان پوفی کرد و گفت: -به خدا ترنج دیونه ام کردی. عین شتر خودتو پهن می کنی رو زمین. زشته مامان یه کم یاد بگیر مثل خانما رفتار کنی! بله مامان خانم دوباره شروع کرد. حوصله نداشتم یه مشت حرفای تکراری بشنوم. بلند شدم و مهربانو صدا زدم: -مهربون! هر وقت می خواستم خودمو لوس کنم اینجوری صداش می زدم. از آشپزخونه اومد بیرون -جانم ترنج؟ -من گشنمه صبحانه هم نخوردم. خیر سرم مریضما یه کم به ما برس. -چشم الان برات صبحانه میارم. مامان داشت همینجور زل زل نگام میکرد: -چیه خوب؟ -حالا درست بگو چی شد؟ منم جریان و برا مامان گفتم. مامان لبشو خیلی خانمانه گاز گرفت و گفت: -چکار کنم از دست تو آخه مگه آزار داری دختر. بی حوصله بلند شدم و رفتم طرف آشپزخونه. مهربان برام میزو چیده بود. پشت سرم مامان اومد تو.صبحانه مفصل و خوردم و رفتم طرف اتاقم. یادم افتاد از کت و شلوار ماکان. رفتم طرف اتاقش. هنوز همون جا آویزون بود.برش داشتم. و برگشتم پائین بهتره از یک جنجال پیشگیری میکردم. ماکان رو لباساش خیلی حساس بود. -مامان! -چیه؟ -من دارم بیرون! 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 مامان داد زد: -کجا با این دستت؟ -جایی نمی رم می رم تا سر خیابون کت شلوار ماکان و بدم خشکشویی. -نمی خواد خودش می بره. -نه می خوام خودم ببرم. -ترنج لج نکن با این دستت. -بابا چیزیم نیست چرا اینقدر بزرگش میکنی مامان. -چی چی و بزرگش میکنی با این دست بانداژ شده چه جوری میری! -چشمام و گرد کردمو گفتم: -مامان قله قاف که نمیرم. همین سر خیابونه. اینم فقط یه دست کت و شلواره. مامان کلافه شد: -اوف اصلا هر غلطی دلت خواست بکن. -قربون این لحن مهرآمیزت سوری جون. - زهرمار و سوری جون! خنده ای کردم و از خونه زدم بیرون.آخیش جیم شدن از مدرسه چقدر حال میده. حتی اگه بخاطر ترک برداشتن ترقوه عزیزم باشه. تا سر خیابون راهی نبود شاید پنج دقیقه.با همون قیافه رفتم تو خشکشویی. -سلام آقا! مرده از بین لباسهایی که توی کاور های پلاستیکی پیچیده بود بیرون اومد و گفت: 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 کت و شلوار و گذاشتم رو پیش خون!مرد بویی کشید و گفت: -سم فروشی داره؟ با تعجب گفتم: -کی؟ -صاحب همین کت شلوار. -نه چطور مگه؟ -پس تو کار سم پاشیه؟ -نه اصلا! -پس چرا لباسش بو امشی میده! خنده ام گرفته بود. -آها! نه صب خیلی هول بود اشتباهی جای اسپری به خودش حشره کش زد. مرده یه نگاهی بم انداخت و گفت: -به حق چیزای نشنیده. کت و شلوار و برداشت و روی کاغذ یادادشت کرد: -بنام کی بنویسم؟ -اقبال بعد رسید و داد دستم. کی حاضره؟ -فردا صبح. -ممنون -به سلامت. از خشکشویی زدم بیرون و برگشتم خونه. دستم یه کم درد گرفته بود. دکتر مسکن داده بود و گفته بود ممکنه دستت که سرد شد یه کم درد بگیره. تا رسیدم خونه درد دستم بیشتر شده بود. جرات نمی کردم چیزی بگم. یواشکی یکی از مسکنایی که دکتر داده بود و خوردم و رفتم تو اتاقم. حالا نمی دوستم لباسمو چه جوری در بیارم. پدرم در اومد تا تی شرتمو در آوردم تا دستم و بانداژ کنه چون یه کم تنگ بود. بعدم مانتومو بدون تی شرتم پوشیدم. خدا روشکر اون خیلی تنگ نبود 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق ها هست زندگی باید کرد، خبری از دل پر درد گل یاس نداشت.  باید این جور نوشت...  هر گلی هم باشد چه شقایق، چه گل پیچک و یاس، تا نیاید گل نرگس زندگی دشوار است الـٰلّهُمَ عَجــِّلِ لوَلــیِّکَ اَلْفـ♡ـَرَجْ
🌱احساس انتظار، مثل احساس تشنگی است: احساس تشنگی، آدم را، به آب می رساند و احساس انتظار، انسان صاحب نظر آگاه دین باور حقیقت جوی را، به حجت بالغه ی الهی! از نگاه «شیعه»، عدالت، اصل دین است: نخستین پیشوای او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل می رسد! و آخرین پیشوایش، برای این كه به داد عدالت برسد قیام می كند؛ و آخرین حلقه، از مجموعه ی حلقات مبارزات حق و باطل را ـ كه از آغاز جهان، بر پای بوده است ـ به سامان می برد. 💖 همه ی حرف «انتظار»، همین است: سفری دور و دراز، برای رسیدن. با چشمان «آینده »، تكلیف «حال» را، روشن كردن. در آستانه ی سقوط و ابتذال، دست انسان را گرفتن؛ و او را، تا درگاه نگاه خدا، بالا كشیدن؛ و بر تحقّق آرمان والای همه ی انبیا و اولیا و مردان رزم آور راه حق، نظر داشتن! و در آخرین رزم ـ پیروزمندانه ـ حیثّیت عادلانه ی خاك را از نگاه بلند «بقیة الله»به نظاره برخاستن... و این، حرف كمی نیست! 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨