eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
675 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ 🔸ج: جریان   دوست مثل رود در جریان است. جاری است و زلال؛  و حس و حال زندگی را در رگ های تو می دواند.  و تو سال هاست که مثل رود در اعماق وجودم در جریان هستی و به سمت قلبم سرازیر. بودنت را سپاس...   ✳️  مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِكَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى کی می شود ما تشنگان جرعه وصالت، از چشمه آب زلال تو سیراب گردیم که این عطشمان طولانی گشته است. 📚فرازی از دعای ندبه
⭕️امتحانات ❗️ 💡استاد پناهیان: 💠 برای ظهور امام زمان مومنین خاص و اضطراب دارند.اما مردم عادی تا به بلا مبتلا نشوند برای آمدن حضرت و اضطراب ندارند. البته و کوتاه است و زود رسوا می شوند . 💠 بر اساس روایت امام صادق علیه السلام نجات یافتگان از بلاها و مومنین خاص هستند. 💠 برای این که کمتر مردم دچار بلا شوند وزودتر به حقیقی برسند، بیایید کاری کنیم. 💠 بیایید تا به هم کمک کنیم در این کارها. مثلا این کارها را به هم یادآوری کنیم. نیمه شب ها برای نماز و همدیگر را کمک کنیم. یا برای موارد دیگر. ❇️ چهل روز چند کار انجام دهیم: ۱- هرروز صبح ۲- نیمه شب در نماز شب یا قبل از نماز صبح ۳-رعایت ۴-رعایت با دیگران: کمک و رحم و بخشش مردم به همدیگر ۵- توجه بیشتر به و حفظ قرآن بخصوص از سوره محمد تا آخر ( جزء پیامبر) ۶-عوض کردن سبک زندگی بخصوص خواندن کتاب بخصوص کتابهای مربوط به پیامبر وحضرت علی علیه السلام ۷-گرفتن های مجازی ۸-خواندن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌💓 چه کسانی امام زمان (عج) را خوشحال می‌کنند؟ 🌹امام خامنه ای: این جوان‌های مؤمن ما که در میدان‌های مختلف، چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان کار و ، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ این‌جور از خودشان اخلاص و شادابی نشان میدهند، (سلام‌اللَّه‌علیه) را خرسند و میکنند. ۸۴/۶/۲۹ ✅ان‌شاءالله خدا به حقّ علی اکبر (علیه‌السلام) شما جوان ها را حفظ کند، برای اسلام نگه دارد و ثابت قدمتان بدارد. ۹۶/۲/۱۸
▪️صاحب مکیال المکارم می نویسد: یکی از دوستان صالح من در عالم خواب مولا صاحب الزمان (ع) را دید که فرمود: 🔸من دعاگوی هر مومنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت سيدالشهدا (ع) برای تعجیل فرج و تایید من دعا كند! 📚 مکیال المکارم بخش۶ ذیل قسمت۲۹.
⭕️یک سوال مهم: ⁉️چطور می توانيم بيشتر در خدمت حضرت ولی عصر علیه السلام باشيم و به نداى غريبانه حضرت بايد پاسخ گوئيم ؟ ✅ پاسخ ما: حضرت ولیعصر ارواحنافداه، مَثَل اعلاى خدا است. همان طور كه خدا همه جا هست، حضرت هم احاطه علمى به همه دارند. 🔸 هر جا كار خوبى انجام دهيد در خدمت حضرت هستيد و وظيفه هر فرد مسلمان است كه مردم را با حضرت آشنا كند. بعضيها در گوشه و كنار منتظر حضرت هستند، خيلى گريه و توسّل می ‏كنند امّا كوچكترين قدمى در راه كمک به امام زمان عليه السلام بر نمی ‏دارند، 🔹يكى از كمكها به امام زمان عليه السلام اين است كه مردم را از خواب غفلت بيدار كنيد. توقّع امام عصر عليه‏ السلام از همه مردم مسلمان اين است: كه اوّلاً خود را آماده بكنند تا وقتى حضرت تشريف آورد او را بپذيرند، اگر خواست امامت كند قبولش كنند. 2⃣دوّم به فكر يارى حضرت باشد و مردمى را كه از امام زمان عليه‏ السلام غافل هستند از غفلت نسبت به حضرت بيرون آورد، و كارها و عقايدش را با امام زمان عليه‏ السلام تطبيق دهد. پس اين سه موضوع مهم است. 1 ـ خودش را آماده كند. 2 ـ اعمال و عقايدش را با حضرت تطبيق بدهد. 3 ـ امام زمان عليه‏ السلام را در بيدارى مردم نسبت به حضرت يارى كند. 🔰 اگر كسى به اين سه كار موفّق شود نه تنها حضرت از او راضى است بلكه جزو اعوان و انصار حضرت قرار می گيرد. کتاب شریف انوارصاحب الزمان علیه السلام، ص68
اون حتی چند بار متین رو به خاطر من دعوا کرده بود که چرا من رو تنها می گذاشت و ساعت ها بیرون می رفت . من درک می کردم که متین کار داشت و باید می رفت اما حقیقتا تنهایی و بی هم زبونی سخت بود اوایل، مرتب براشون مهمون می اومد ... افرادی که با ذوق برای دیدن متین می اومدن ... هر چند من گاهی حس عجیبی بهم دست می داد ... اونها دور همدیگه می نشستن ... حرف می زدن و می خندیدن ... به من نگاه می کردن و لبخند می زدن ... و من ساکت یه گوشه می نشستم ... بدون اینکه چیزی بفهمم و فقط در جواب لبخندها، لبخند می زدم ... هر از گاهی متین جملاتی رو ترجمه می کرد ... اما حس می کردم وارد یه سیرک بزرگ شدم و همه برای تماشای یه دختر بور لهستانی اومدن... کمی که می نشستم، بلند می شدم می رفتم توی اتاق ... یه گوشه می نشستم ... توی اینترنت چرخی می زدم ... يا به هر طریقی سر خودم رو گرم می کردم ... اما هر طور بود به خاطر متین تحمل می کردم ... من با تمام وجود دوستش داشتم ... اون رو که می دیدم لبخند می زدم و شکایتی نمی کردم ... با خودم می گفتم بهش فشار نیار آنیتا .. سعی کن همسر خوبی باشی ... طبيعيه ...... تو به یه کشور دیگه اومدی ... تقصیر کسی نیست که زبان بلد نیستی ما چند ماه توی خونه پدر و مادر متین بودیم ... متین از صبح تا بعد از ظهر نبود ... بعد از ظهرها هم خسته برمی گشت و حوصله زبان یاد دادن به من رو نداشت ... با این وجود من دست و پا شکسته یه سری جملات رو یاد گرفته بودم ... آخر یه روز پدر متین عصبانی شد و با هم دعواشون شد ... نمی دونم چی به هم می گفتن اما حس می کردم دعوا به خاطر منه ... حدسم هم درست بود ... پدرش برای من معلم گرفت ... مادرش هم در طول روز ... با صبر زیاد با من صحبت می کرد .... تمام روزهای خوش من در ایران، همون روزهایی بود که توی خونه پدر و مادرش زندگی می کردیم... ما خونه گرفتیم و رفتیم توی خونه خودمون . پدرش من رو می برد و تمام وسایل رو با سلیقه من می گرفت ... و اونها رو با مادرشوهرم و چند نفر از خانم های خانواده شون چیدیم.... خیلی خوشحال بودم... اون روزها تنها چیزی که اذیتم می کرد هوای گرم و خشک تهران بود ... اوایل دیدن اون آفتاب گرم جالب بود .... اما کم کم بیرون رفتن با چادر، وحشتناک شد ... وقتی خانم های چادری رو می دیدم با خودم می گفتم ادامه دارد... لینک کانال : @Abbasse_kardani
-اوه خدای من ... اینها حقیقتا ایمان قوی ای دارن ... چطور توی این هوا با چادر حرکت می کنن؟... و بعد به خودم می گفتم ... تو هم می تونی ... و استقامت می کردم... تمام روزهای من به شکل بود ... کارهای خونه، یادگیری زبان و مطالعه به زبان فارسی ... بیشتر از همه داستان زندگی شهدا برام جذاب بود .. اخلاق و منش اسلامی شون .... برام تبدیل به یه الگو شده بودن... تمام روزهای من به چه شکل بود ... کم کم متوجه شدم متین نماز نمی خونه ... نمی دونم چطور تا اون موقع متوجه نشده بودم ... با هر شیرین کاری، حیله و ترفندی که بلد بودم سعی می کردم به خوندن نماز ترغیبش کنم .. توی هر شرایطی فکر می کردم اگر الان فلان شهید بود؛ چه کار می کرد؟ ... اما تمام تلاش چند ماهه من بی نتیجه بود... اولین رمضان زندگی مشترک ما از راه رسید ... من با خوشحالی تمام سحری درست کردم و به ساعت و نیم قبل از اذان، متین رو صدا کردم ... اما بیدار نشد ... یه ساعت قبل از اذان، دوباره با محبت صداش کردم ... متین جان، عزیزم .. پا نمیشی سحری بخوری؟ ... غذا نخوری حالت توی روز بد نمیشه؟... با بی حوصلگی هلم داد کنار ... برو بزار بخوابم ..... برو خودت بخور حالت بد نشه ... برگشتم توی آشپزخونه .... با خودم گفتم... -اشکال نداره خسته و خواب آلود بود .... روزها کوتاهه .... حتما بدون سحری مشکلی پیش نمیاد ... و خودم به تنهایی سحری خوردم... بعد از نماز صبح، منم خوابیدم که با صداهای ضعیفی از آشپزخونه بیدار شدم ... چیزی رو که می دیدم باور نمی کردم ... نشسته بود صبحانه می خورد ... شوکه و مبهوت نگاهش می کردم ... قدرت تکان خوردن یا پلک زدن رو هم نداشتم ... چشمش که بهم افتاد با خنده گفت ... -سلام ... چه عجب پاشدی؟ ... ادامه دارد... لینک کانال : @Abbasse_kardani
🍃🌺🍃💠🍃🌺🍃 پر برکت میکنیم روزمان را با: ✨سلام برگلهای هستی✨ 👋سلام بر 🌹محمد"ص" 🌹علی"ع" 🌹فاطمه"س" 🌹حسن"ع" 🌹 حسین"ع" 💠پنج گل باغ نبی💠 💐💐💐 👋سلام بر 🌹سجاد"ع" 🌹باقر"ع" 🌹صادق"ع" 💐گلهای خوشبوی بقیع 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹رضا"ع" ❤قلب ایران وایرانی، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹کاظم"ع" 🌹تقی"ع" ☀خورشیدهای کاظمین، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹نقی"ع" 🌹عسکری"ع" ☀خورشید های سامرا 🍃🌺🍃 و 👋سلام بر 🌻مهدی"عج" 🌼قطب عالم امکان، 🌼امام عصر و زمان، که سلام و درود خدا بر این خاندان نور و رحمت باد. 💐💐💐🌺💐💐💐 خدایا به حق این ۱۴ گل عترت ایام را برا ی ما پر خیر و برکت وبدون گناه بگردان آمین یا رب العالمین 🌿 🌾 💐🌾🍀🌼🌷🍃
❤️ 💚 چشمم گرچه پنهانی به حالم ناظری آقا نگفته حال می دانی  بیا ای علم جاویدان بتاب ای شمسه ی تابان بگو تا کی به پشت ابر ای خورشید می مانی گرفتارم در این مرداب بیا ارباب بیا ارباب  گدای خسته رادریاب دراین گرداب طوفانی بیا ای رهنمای من بیا ای مقتدای من  بگیر این دستهای من در این شبهای ظلمانی بیا ای یوسف زهرا به شهر ما تو از صحرا  که آبادی دل از هجر مبدل شد به ویرانی بیا تا نوکرت باشم ذلیل محضرت باشم  کنم دل را چراغانی به باغ دل گل افشانی نه دل قابل نه سر قابل نه قابل کشت بی حاصل  بیا آقا که من بی تو نه سر دارم نه سامانی  به بند هجر دربندم دوباره عهد می بندم  برای صبح وصل تو در این ابیات پایانی
از امام مهدی علیه السلام نقل شده که به شیخ مفید فرمود: ‌ اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در وفا کردن به پیمانشان همدل می‌شدند هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخیر نمی‌افتاد، بلکه سعادت دیدار با ما همراه با شناخت و صداقت برای آنان زود به دست می‌آمد، چیزی جز کارهای ناشایست آنان ما را از ایشان محبوس نمی‌سازد.🌹 ‌ 📚بحارالانوار، جلد۵۳، صفحه۱۷۷