▪️صاحب مکیال المکارم می نویسد:
یکی از دوستان صالح من در عالم خواب مولا صاحب الزمان (ع) را دید که فرمود:
🔸من دعاگوی هر مومنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت سيدالشهدا (ع) برای تعجیل فرج و تایید من دعا كند!
📚 مکیال المکارم بخش۶ ذیل قسمت۲۹.
⭕️یک سوال مهم:
⁉️چطور می توانيم بيشتر در خدمت حضرت ولی عصر علیه السلام باشيم و به نداى غريبانه حضرت بايد پاسخ گوئيم ؟
✅ پاسخ ما:
حضرت ولیعصر ارواحنافداه، مَثَل اعلاى خدا است.
همان طور كه خدا همه جا هست، حضرت هم احاطه علمى به همه دارند.
🔸 هر جا كار خوبى انجام دهيد در خدمت حضرت هستيد و وظيفه هر فرد مسلمان است كه مردم را با حضرت آشنا كند.
بعضيها در گوشه و كنار منتظر حضرت هستند، خيلى گريه و توسّل می كنند امّا كوچكترين قدمى در راه كمک به امام زمان عليه السلام بر نمی دارند،
🔹يكى از كمكها به امام زمان عليه السلام اين است كه مردم را از خواب غفلت بيدار كنيد.
توقّع امام عصر عليه السلام از همه مردم مسلمان اين است:
كه اوّلاً خود را آماده بكنند تا وقتى حضرت تشريف آورد او را بپذيرند، اگر خواست امامت كند قبولش كنند.
2⃣دوّم به فكر يارى حضرت باشد و مردمى را كه از امام زمان عليه السلام غافل هستند از غفلت نسبت به حضرت بيرون آورد،
و كارها و عقايدش را با امام زمان عليه السلام تطبيق دهد.
پس اين سه موضوع مهم است.
1 ـ خودش را آماده كند.
2 ـ اعمال و عقايدش را با حضرت تطبيق بدهد.
3 ـ امام زمان عليه السلام را در بيدارى مردم نسبت به حضرت يارى كند.
🔰 اگر كسى به اين سه كار موفّق شود نه تنها حضرت از او راضى است بلكه جزو اعوان و انصار حضرت قرار می گيرد.
کتاب شریف انوارصاحب الزمان علیه السلام، ص68
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت_نهم
اون حتی چند بار متین رو به خاطر من دعوا کرده بود که چرا من رو تنها می گذاشت و ساعت ها بیرون می رفت . من درک می کردم که متین کار داشت و باید می رفت اما حقیقتا تنهایی و بی هم زبونی سخت بود
اوایل، مرتب براشون مهمون می اومد ... افرادی که با ذوق برای دیدن متین می اومدن ... هر چند من گاهی حس عجیبی بهم دست می داد ...
اونها دور همدیگه می نشستن ... حرف می زدن و می خندیدن ... به من نگاه می کردن و لبخند می زدن ... و من ساکت یه گوشه می نشستم ... بدون اینکه چیزی بفهمم و فقط در جواب لبخندها، لبخند می زدم ... هر از گاهی متین جملاتی رو ترجمه می کرد ... اما حس می کردم وارد یه سیرک بزرگ شدم و همه برای تماشای یه دختر بور لهستانی اومدن...
کمی که می نشستم، بلند می شدم می رفتم توی اتاق ... یه گوشه می نشستم ... توی اینترنت چرخی می زدم ... يا به هر طریقی سر خودم رو گرم می کردم ... اما هر طور بود به خاطر متین تحمل می کردم ... من با تمام وجود دوستش داشتم ... اون رو که می دیدم لبخند می زدم و شکایتی نمی کردم ... با خودم می گفتم بهش فشار نیار آنیتا .. سعی کن همسر خوبی باشی ... طبيعيه ...... تو به یه کشور دیگه اومدی ... تقصیر کسی نیست که زبان بلد نیستی
ما چند ماه توی خونه پدر و مادر متین بودیم ... متین از صبح تا بعد از ظهر نبود ... بعد از ظهرها هم خسته برمی گشت و حوصله زبان یاد دادن به من رو نداشت ... با این وجود من دست و پا شکسته یه سری جملات رو یاد گرفته بودم ...
آخر یه روز پدر متین عصبانی شد و با هم دعواشون شد ... نمی دونم چی به هم می گفتن اما حس می کردم دعوا به خاطر منه ... حدسم هم درست بود ... پدرش برای من معلم گرفت ... مادرش هم در طول روز ... با صبر زیاد با من صحبت می کرد .... تمام روزهای خوش من در ایران، همون روزهایی بود که توی خونه پدر و مادرش زندگی می کردیم...
ما خونه گرفتیم و رفتیم توی خونه خودمون . پدرش من رو می برد و تمام وسایل رو با سلیقه من می گرفت ... و اونها رو با مادرشوهرم و چند نفر از خانم های خانواده شون چیدیم.... خیلی خوشحال بودم... اون روزها تنها چیزی که اذیتم می کرد هوای گرم و خشک تهران بود ... اوایل دیدن اون آفتاب گرم جالب بود .... اما کم کم بیرون رفتن با چادر، وحشتناک شد ... وقتی خانم های چادری رو می دیدم با خودم می گفتم
ادامه دارد...
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
#داستان_تمام_زندگی_من
#قسمت_دهم
-اوه خدای من ... اینها حقیقتا ایمان قوی ای دارن ... چطور توی این هوا با چادر حرکت می کنن؟...
و بعد به خودم می گفتم ... تو هم می تونی ... و استقامت می کردم...
تمام روزهای من به شکل بود ... کارهای خونه، یادگیری زبان و مطالعه به زبان فارسی ... بیشتر از همه داستان زندگی شهدا برام جذاب بود .. اخلاق و منش اسلامی شون .... برام تبدیل به یه الگو شده بودن... تمام روزهای من به چه شکل بود ... کم کم متوجه شدم متین نماز نمی خونه ... نمی دونم چطور تا اون موقع متوجه نشده بودم ... با هر شیرین کاری، حیله و ترفندی که بلد بودم سعی می کردم به خوندن نماز ترغیبش کنم .. توی هر شرایطی فکر می کردم اگر الان فلان شهید بود؛ چه کار می کرد؟ ... اما تمام تلاش چند ماهه من بی نتیجه بود...
اولین رمضان زندگی مشترک ما از راه رسید ... من با خوشحالی تمام سحری درست کردم و به ساعت و نیم قبل از اذان، متین رو صدا کردم ... اما بیدار نشد ...
یه ساعت قبل از اذان، دوباره با محبت صداش
کردم ...
متین جان، عزیزم .. پا نمیشی سحری بخوری؟ ... غذا نخوری حالت توی روز بد نمیشه؟...
با بی حوصلگی هلم داد کنار ...
برو بزار بخوابم ..... برو خودت بخور حالت بد نشه ... برگشتم توی آشپزخونه .... با خودم گفتم... -اشکال نداره خسته و خواب آلود بود .... روزها کوتاهه .... حتما بدون سحری مشکلی پیش نمیاد ...
و خودم به تنهایی سحری خوردم... بعد از نماز صبح، منم خوابیدم که با صداهای ضعیفی از آشپزخونه بیدار شدم ... چیزی رو که می دیدم باور نمی کردم ... نشسته بود صبحانه می خورد ... شوکه و مبهوت نگاهش می کردم ... قدرت تکان خوردن یا پلک زدن رو هم نداشتم ...
چشمش
که بهم افتاد با خنده گفت ...
-سلام ... چه عجب پاشدی؟ ...
ادامه دارد...
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
🍃🌺🍃💠🍃🌺🍃
پر برکت میکنیم روزمان را با:
✨سلام برگلهای هستی✨
👋سلام بر
🌹محمد"ص"
🌹علی"ع"
🌹فاطمه"س"
🌹حسن"ع"
🌹 حسین"ع"
💠پنج گل باغ نبی💠
💐💐💐
👋سلام بر
🌹سجاد"ع"
🌹باقر"ع"
🌹صادق"ع"
💐گلهای خوشبوی بقیع
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹رضا"ع"
❤قلب ایران وایرانی،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹کاظم"ع"
🌹تقی"ع"
☀خورشیدهای کاظمین،
🍃🌺🍃
👋سلام بر
🌹نقی"ع"
🌹عسکری"ع"
☀خورشید های سامرا
🍃🌺🍃
و
👋سلام بر
🌻مهدی"عج"
🌼قطب عالم امکان،
🌼امام عصر و زمان،
که سلام و درود خدا بر این خاندان نور و رحمت باد.
💐💐💐🌺💐💐💐
خدایا به حق این ۱۴ گل عترت
ایام را برا ی ما پر خیر و برکت وبدون گناه بگردان
آمین یا رب العالمین
🌿
🌾
💐🌾🍀🌼🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌸هرروزم را
🥀باسلام به #شما زیبامے ڪنم
🌸ڪاش یڪ روزم،
🥀با دیدن روے #ماهتان زیباشود
#صبحت_بخیر_مولای_من🍂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹
#شعر_فراق_امام_زمان_عج❤️
#یامهدی_عج💚
#همیشه_حاضرےآقابه چشمم گرچه پنهانی
به حالم ناظری آقا نگفته حال می دانی
بیا ای علم جاویدان بتاب ای شمسه ی تابان
بگو تا کی به پشت ابر ای خورشید می مانی
گرفتارم در این مرداب بیا ارباب بیا ارباب
گدای خسته رادریاب دراین گرداب طوفانی
بیا ای رهنمای من بیا ای مقتدای من
بگیر این دستهای من در این شبهای ظلمانی
بیا ای یوسف زهرا به شهر ما تو از صحرا
که آبادی دل از هجر مبدل شد به ویرانی
بیا تا نوکرت باشم ذلیل محضرت باشم
کنم دل را چراغانی به باغ دل گل افشانی
نه دل قابل نه سر قابل نه قابل کشت بی حاصل
بیا آقا که من بی تو نه سر دارم نه سامانی
به بند هجر دربندم دوباره عهد می بندم
برای صبح وصل تو در این ابیات پایانی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
از امام مهدی علیه السلام نقل شده که به شیخ مفید فرمود:
اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در وفا کردن به پیمانشان همدل میشدند هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخیر نمیافتاد، بلکه سعادت دیدار با ما همراه با شناخت و صداقت برای آنان زود به دست میآمد، چیزی جز کارهای ناشایست آنان ما را از ایشان محبوس نمیسازد.🌹
📚بحارالانوار، جلد۵۳، صفحه۱۷۷
💚 کانال مُنتَظِران ظُهور 💚 - @yamahdi_fateme313.mp3
7.38M
🎵راه های جلب رضایت #امام_زمان (عج)
📜چطور یاد امام زمان در زندگی روز مره مون باشیم؟؟🤔
🎤حجت الاسلام #دارستانی
👈حتما گوش کنید . . .
✴️این کلیپ رو به نیت تعجیل در ظهور حضرت پخش کنید
✴️مجموعه احاديثي از منابع روايي درمورد #سید_خراسانی (٢)
🔹-دو لشگر آزادي بخش #یمانی و #خراسانی همانند دو اسب مسابقه به دنبال يكديگر وارد مي شوند كه گرد راه بر سر و صورتشان نشسته و اسلحه چنداني بر تنشان ديده نمي شود ، ولي با اراده های آهنین و تيرهای فولادین....
📚الزام الناصب ص ١٧٧ ، بشاره الاسلام ص ۵٩
🔹- بعد از آن #سفیانی هفتاد هزار لشگربكوفه میفرستد. آنها مردم كوفه را يا میکشند يا دار ميزنند و يا اسیر ميگيرند. در آن ميان چند لشكر از خراسان حركت كرده و با سرعت برق، منازل ميان راه را طى میكنند. چند نفر از #یاران_قائم در ميان آنهاست.
📚مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: ١٠١٨
✅مرحوم #دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند:
🔶🔸سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند.
🔷🔹بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است، تو نمی بینی.
📚“برگرفته از کتاب « امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی/ ص۳۰