eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
674 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
هُوَالشَهید🌻 🌸 شهید مصطفی صدرزاده: سخنان مقام معظم رهبری را گوش کنید؛ قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد. قسمتی از وصیت نامه
💡ــ گفت اسلحه ای همراهت داری؟ +جواب‌دادآری یک خودکار آبی ! "😌🖌" 🌻علم ولایت بر دوش ما نهادید و اسلحه تان‌ را در دستانمان... گفتید:راهی‌ست ناتمام سرباز انقلاب! به خود آمدیم دیدیم یک خودکار آبی در دستمان است و افکار کفرآمیز را آماج گلوله قرار داده ایم:)) ✌️🏻 📚
「هرکس‌برای‌خداباشد، خدا برای اوست🌿❤️」 |
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکم فرمانده: 💢جوانان،افسران جنگ نرم اند... دشمن، دو هدف را در دنبال میکند: 1⃣ میخواهد زنجیره تواصی به حق و صبر را قطع کند. 2⃣ اینکه حقایق را وارونه نشان دهد. 📲
🌿 شخصی از حضرت آیت الله بهجت پرسید : 💛نماز برایم مانند جریمه دادن است چه کنم ؟ ایشان فرمودند : زیاد بگویید : 🌸 وَ رَبُکَ الغَنیُّ ذوالرّحمه – سورۀ انعام،آیۀ 133 🌸 💛 « و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است » 📚 گوهرهای حکیمانه،ص17
⭕️ برای ۲۳ رمضان آماده شویم 👤 توییت استاد رائفی پور: 💚 می‌خواهم شب قدر که پرونده‌ام در محضر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرضه می‌شود تا ایشان مقدراتم را تسجیل فرمایند در آن یک خواسته بیشتر نباشد؛ خواسته‌ای که جامع و جمیع تمام ادعیه است: 🤲 اللهم عجل لوليك الفرج
🔵 اعمال شب 23 ماه رمضان: 🔺غسل 🔺احیاء 🔺نماز 7 توحید 🔺توبه واقعی (نصوح) 🔺دعاهای مفاتیح 🔺دعای اللهم کن لولیک (مکرر) 🔺خواندن سوره قدرهزارمرتبه 🔺قرآن به سر 🔺زیارت امام حسین 🔺عنکبوت 🔺روم 🔺دخان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 بهترین دعایی که میتوان در شب قدر که همان شب 23 ماه رمضان است خواند کدام دعا است ؟ 🔵 جواب: در روایت است که در شب 23 ماه رمضان تا حدی که برایت امکان دارد و در همه حالات که هستی (سجده، قیام، قعود، و ...) به یاد امام زمان خود باش و دعای سلامتی ایشان را بخوان که ۳ نوع دعا در روایت آمده است: 1⃣ اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا. 2⃣ أَللَّهُمَّ يا ذَا الْمَجْدِ الشَّامِخِ وَالسُّلْطانِ الْباذِخِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَكُنْ لِوَلِيِّكَ وَابْنِ وَلِيِّكَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِيِّ ، في هذِهِ السَّاعَةِ وَلِيّاً وَحافِظاً ، وَقائِداً وَناصِراً ، وَدَليلاً وَعَوْناً ، وَعَيْناً وَمُعيناً ، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً ، وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً؛ يا مُدَبِّرَ الْاُمُورِ ، يا باعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ ، يا مُجْرِيَ الْبُحُورِ ، يا مُلَيِّنَ الْحَديدِ لِداوُودَ عَلَيْهِ السَّلامُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَافْعَلْ بي كَذا وَكَذا» و به جاى «كذا و كذا» حاجت خود را از خدا بخواه. 3⃣ اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْقَائِمِ بِأَمْرِكَ الْحُجَّةِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِيِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَ السَّلَامِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ مُؤَيِّداً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طُولًا وَ عَرْضاً وَ تَجْعَلَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْوَارِثِينَ اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ اجْعَلِ النَّصْرَ [مِنْكَ] لَهُ وَ عَلَى يَدِهِ وَ الْفَتْحَ عَلَى وَجْهِهِ وَ لَا تُوَجِّهِ الْأَمْرَ إِلَى غَيْرِهِ اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِينَكَ وَ سُنَّةَ نَبِيِّكَ حَتَّى لَا يَسْتَخْفِيَ بِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ وَ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ وَ اجْمَعْ لَنَا خَيْرَ الدَّارَيْنِ وَ اقْضِ عَنَّا جَمِيعَ مَا تُحِبُّ فِيهِمَا وَ اجْعَلْ لَنَا فِي ذَلِكَ الْخِيَرَةَ بِرَحْمَتِكَ وَ مَنِّكَ فِي عَافِيَةٍ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِين وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِكَ وَ يَدِكَ الْمَلْأَى فَإِنَّ كُلَّ مُعْطٍ يَنْقُصُ مِنْ مِلْكِهِ وَ عَطَاؤُكَ يَزِيدُ فِي مِلْكِكَ. 📚صحیفه مهدیه بخش پنجم ص ۴۶۵
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 با اعتراض گفتم:_بابا! که همه خندیدن و بعد از خونه زدیم بیرون.خونه اقای مهرابی تقریبا شیش برابر خونه ما بود. مامان طبق معمول که دنبال بهونه می گشت که دست خالی نره خونه آقای مهرابی با یه دست گل گنده به مناسب تمام شده اولین ترم دانشگاه آتنا از ماشین پیاده شد. زیر لب غر زدم: _حالا انگار شق و قمر کرده مدیرتم شد رشته اونم شبانه. ماکان شنید و گفت: _شب دراز است و قلندر بیدار. نوبت شمام می رسه خانم پرفسور. شونه هامو بالا انداختم و گفتم: _من هر رشته ای بخوام هر جا اراده کنم قبول میشم. باز شدن در باعث شد صحبت ما نیمه تموم بمونه. پشت سر مامان اینا وارد شدم. خونه آقای مهرابی حیاط واقعا قشنگی داشت.باغچه های پر از گلهای رنگارنگ یه باغبون باحالی داشتن که من ازش خوشم می امد کافی بود درباره یه گل ازش سوال کنی دیگه کل اطلاعاتشو می خواست در اختیارت بذاره. یه جوری از گلا و درختها حرف میزد که انگار بچه هاشن. با اینکه اصلا نمی تونستم با آدمای مسن ارتباط برقرار کنم ولی از حرف زدن با این باغبون کلی خوشم می امد. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 .مهرناز خانم و آقا مرتضی جلوی در ورودی منتظرمون بودن. مهرناز خانم یه کت دامن مشکی چهارخونه پوشیده بود که دامنش خیلی بلند بود موهاشم طلایی کرده بود. دفعه قبل که دیده بودمش موهاش یه چیزی بین قهوه ای و قرمز بود. مامان دسته گل و داد به مهرناز خانم و تعارفای صد من یه غاز شروع شد.آقا مرتضی با بابا و ماکان دست داد ونگاهی به من انداخت و گفت: _وبی ترنج خانم؟ _ممنون. مهرناز خانمم دستمو گرفت و رو به بقیه گفت: _خوش اومدین بفرما داخل. پامون و که تو گذاشتیم آتنا هم به استقبالمون اومد. به نظرم بیشتر ناز بود تا خوشکل. آرایش کاملی داشت و یه پیراهن دخترونه خوشکل با زمینه سفید و راه راه های طلایی تنش بود. خیلی تعجب کردم که دیدم یه شال نازک انداخته رو موهاش. تا اونجایی که یادم می آمد دفعات قبل خیلی راحت مثل ما بدون حجاب نشسته بود. حتما نتیجه روضه خونایی ارشیاس. اینم داره می بره تو کیش خودش. احساس می کردم نتونم با آتنا ارتباط برقرار کنم .با بقیه مهمونا که تقریبا همه رو نمی شناختم سلام و علیکی کردیم و با مامان رفتیم مانتو و روسری مونو درآوردیم. مهرناز خانم با دیدن من گفت: _وای عزیزم چه ناز شدی! وای چه این لباس بت میاد خیلی ماه و ملوس شدی. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻